eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
22.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂 وقتی دخترم ۱۹ سالش بود خاستگاری بنام نیما داشت، گلاره موافق ازدواج بود ولی منو پدرش وقتی تحقیق کردیم و متوجه شدیم نیما سابقه ی خوبی نداره به خاستگاریش جواب منفی دادیم. 🌱 گلاره خیلی ناراحت بود و فهمیدم مدتیه با اون جوون توی واتساپ ارتباط داشته ،اما با نصیحت های منو پدرش تونست با واقعیت کنار بیاد و اون پسر رو فراموش کنه!😏 تا اینکه بعد از چند ماه پسر یکی از اقوام دور بنام وحید به خاستگاریش اومد و اینبار نظر خود گلاره و منو پدرش موافق ایشون بود چون شخصیتی پخته و بااخلاق و مومن داشت. دو سال ونیم زندگیشون به خوبی گذشت.. متاسفانه بعد از مدتی گلاره سر ناسازگاری گذاشت و مدام با وحید دعوا راه مینداخت و بعد از چند ماه گفت که طلاق میخواد ،هر چقدر خودمونو اقوام و بزرگترها باهاش صحبت کردیم نتونستیم از این تصمیم منصرفش کنیم😤😭 و خود وحید هم گفت متوجه شده گلاره با کسی ارتباط داره و خدا میدونه شنیدن این جریان چقدر برامون گرون تموم شد،و اینبار وحید مصمم شده بود برای تسریع در انجام طلاق.وقتی صیغه ی طلاق جاری شد نگاه وحید به گلاره پر از حرفهای ناگفته بود،خیلی دلم بحالش سوخت اما کاری از دستم برنمیومد چون گلاره خیلی خودسر و عصبی شده بود و به حرف هیچکس گوش نمیکرد. مدتی گذشت و در اون فاصله فهمیدیم گلاره بخاطر نیما از وحید جدا شده ،مدتی بین گلاره و منو پدرش بحث و جدل و دعوا بود تا اینکه یروز گلاره دست به خودکشی زد و خداروشکر زود متوجه شدیمو به بیمارستان رسوندیمش.😰😣 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══