eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
5 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 تصویر ویژه امام خمینی (ره) 🔹 «آن بت بزرگی که برای دنیا درست کرده بودند، ملت ما شکست آن را و می‌شکند.» | امام خمینی (ره) ۲۸ آذر ۱۳۵۸ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📖 ″برشی از خاطرات″ | سیدمصطفی موسوی | ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💠 | صلى الله عليه و آله 🔹إيَّاكُمْ وَ فُضُولَ اَلنَّظَرِ فَإِنَّهُ يَبْذُرُ اَلْهَوَى وَ يُوَلِّدُ اَلْغَفْلَةَ 🔸از نگاه هاى زيادى بپرهيزيد؛ چرا كه تخمِ هوس مى پراكنَد و غفلت مى زايد. 📗عدة الداعی، ص 294 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💠اللَّهُمَّ أَوْصِلْنِي إِلَيْكَ مِنْ أَقْرَبِ الطُّرُقِ إِلَيْكَ وَ أَسْهَلِهَا عَلَيَّ 🔅خدایا! مرا از نزديكترين راه‌هايى كه به سوى تو ختم مى‏‌شود و برايم از همه آسان‌تر است، به وصال خود برسان.🍃 📚دعای مکارم الاخلاق حضرت زهرا (س) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💓🍃🍃 سرمو آوردم بالا و ازش خواستم بیاد تو تا حرف بزنیم، رفتیم بالا و لیلا و دختربس همه چیز رو مو به
💓🍃🍃 هین بلندی کشیدیم که خدیجه با اخم نگاهم کرد و گفت: چیه…تو راه بهتری سراغ داری؟!🤨 _آخه مگه خطرناک نیست خدیجه؟! -چه خطرناکی…چند قطره ازش رو بریزه روی لباس یا چه میدونم وسیله‌ای چیزی از اون دختره‌ی خونه خراب کن کافیه تا از چشم حمزه بیوفته! -آخه بختش رو نمیبنده؟! گناه کبیرست ها!🥶😨 -نه بابا ،به نیت حمزه میگیریم فقط که از چشم اون بیوفته نمیخوایم کلا بختشو ببندیم که ، بعدشم کاری که اون داره میکنه و زن و بچش رو از چشم حمزه میندازه گناه کبیرست نه اینکه ما میخواییم سایه‌ی یه دختر نامحرم رو از سر زندگی دخترمون برداریم! _چی بگم والا خدیجه…مغزم به جایی قد نمیده دیگه، ریش و قیچی رو میدم دست خودت هرکاری که فکر میکنه درسته رو تو انجام بده!😮‍💨 لیلا از خدیجه پرسید: خاله حالا * از کجا گیر بیاریم؟! خدیجه در جوابش گفت: والا خودمم درست درمون نمیدونم ولی میپرسم و حتما زیر سنگم که باشه پیداش میکنیم😏 توی دلم همش از خدا میخواستم که به دادمون برسه و نزاره کار به جاهای باریک کشیده بشه! دو روز گذشت تا بالاخره خدیجه برگشت.. گفت که موضوع رو با منیژه هم درمیون گذاشته و باهمدیگه کلی سوال جواب کردن و در آخر آدرس یه رمال رو توی پایین شهر تهران بهشون دادن و گفتن اونجا میتونی * رو پیدا کنی! بیقرار گفتم: خب چیکار کنیم؟!…کی بریم؟! خدیجه گفت: لازم نیست تو جایی بری من میرم با دختر بس فقط یه مشکلی هست -چه مشکلی؟! -میگن چون خیلی کارساز و مطمئنه قیمتش خیلی بالاست! -یعنی چقدر؟!🙁🤔 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎 خالِفْ نَفْسَكَ تَسْتَرِحْ با نفس خود مخالفت كن تا آسوده شوى. هر كه مرد است، دشمن نفس است هست با نفس دشمنى طاعت دشمنى كن به نفس خود دايم تا بيابى عزيز من راحت 📚نثر اللئالی، ص ۶۴. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
نماهنگ _ یارالی زهرا.mp3
3.16M
❇️ 💠 نوآهنگ| یارالی زهرا 🌴 من گرک هر دردیمی 🥀 سنن بیلیدیم بیلمدیم 🌴 من گرک غسلون وِرَن 🥀 ساعت اولیدون اولمدیم 🎙 حاج مهدی رسولی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از ما چه می‌خواهند؟ ✏️ چه تحولی را معصوم در ذهنیت من ایجاد می‌کند؟ در گام اول چه نکته‌ای را من باید بیاموزم که راه بیافتم؟ و بعد چگونه من بیاموزند که در این حرکت‌ها با اصولی همراه بشوم؟ آنچه که از ما خواستند این دو نکته است... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
نماهنگ _ یارالی زهرا.mp3
3.16M
❇️ 💠 نوآهنگ| یارالی زهرا 🌴 من گرک هر دردیمی 🥀 سنن بیلیدیم بیلمدیم 🌴 من گرک غسلون وِرَن 🥀 ساعت اولیدون اولمدیم 🎙 حاج مهدی رسولی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✨🍃 ↯🌙 حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند: از نامه آن حضرت (ع) به ابو موسى اشعرى در پاسخ امر حكمين. آن را سعيد بن يحيى الاموى در كتاب المغازى نقل كرده است: هر آينه بسيارى از مردم از بسيارى از نصيب خود بى بهره ماندند. به دنيا گرويدند و سخن از روى هوا گفتند. و من در اين كار در شگفت شده ام. در آنجا گروهى مردم خود پسند گرد آمدند و من اكنون زخمى را معالجه خواهم كرد كه ترسم به صورت خون لخته در آيد. و بدان، كه هيچكس آزمندتر از من به گرد آمدن امت محمد (صلى الله عليه و آله) و الفت و مهربانى آنها با يكديگر نيست. من در اين كار خواستار پاداش نيكو و باز گشت به جايگاه نيكو هستم. بزودى بر آنچه بر خود مقرر داشته ام، وفا خواهم كرد، هر چند، كه تو آن شايستگى را كه به هنگام جدا شدن داشتى، از دست داده باشى. بدبخت آنكه از سود عقل و تجربتى كه او را داده اند، بى بهره ماند. من نمى توانم سخن باطل و نادرست را تحمل كنم، يا كارى را كه خدا به صلاح آورده، تباه سازم. پس آنچه را كه نمى دانى چيست رها كن، زيرا مردم بد كردار با اين سخنان نابكارانه تو به سوى تو خواهند شتافت. والسلام. 📚 نھج البلاغه،نامه٧٨بخش١ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💓🍃🍃 هین بلندی کشیدیم که خدیجه با اخم نگاهم کرد و گفت: چیه…تو راه بهتری سراغ داری؟!🤨 _آخه مگه خطرناک
💓🍃🍃 خدیجه گفت : نمیدونم والا خواهر فقط همینایی که شنیدم رو دارم میگم!!😕 _هرچی پس‌انداز دارم میدم بهت فقط تورو خدا یه کاری کن این سیمین خیر ندیده شرش از سر زندگی مهتاب کنده بشه! روز بعد صبح زود تموم پول‌هایی که این مدت پس‌انداز کرده بودم رو دادم دست خدیجه و همراه منیژه و دختربس راهی تهران شدن و دم‌دمای ظهر برگشتن!! یه شیشه‌ی خیلی کوچیک و باریک دستشون بود که * سیاه رنگ توش رو پر کرده بود! خداروشکر بیوک باز چند روزی بود خونه نیومده بود و میتونستیم بی دغدغه بیایمو بریم!😁 همون روز عصرش منیژه و دختربس رفتن پیش مهتاب و تمام راهنمایی های لازم رو بهش کردن ، رمال بهشون گفته بود فقط چند قطره از اون مایع رو روی لباس،کفش و یا هرچیزی که مربوط به سیمین میشه بریزه و کار تمومه! گفته بود از چشم حمزه میوفته!😍🥲 من اما دلشوره‌ی عجیبی داشتم 🌤دم غروب برگشتن و گفتن دیگه خیالت راحت باشه امشب رو تخت بگیر بخواب اما من حسِ خوبی نداشتم… دو سه روزی گذشت، بیوک هم برگشته بود و نتونسته بودم خبری از مهتاب بگیرم! یک شب تازه سفره‌ی شام رو جمع کرده بودیم که دیدم یکی محکم داره در میزنه امیر رفت در رو باز کرد! اونشب تا صبح چشم روی هم نزاشتم… فرداش صبح زود بیوک بعد از ناشتایی همراه علی رفتن و دو سه ساعت بعدش همراه مهتاب و شهین و دختر کوچکش که اسمش رو شادی گذاشته بود برگشتن! بیوک و علی باهم صحبت میکردن و علی مرتب بد و بیراه نثار حمزه میکرد!☹️😤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا