eitaa logo
تموی‍‍‍ۀ‌اَلقلوب .
351 دنبال‌کننده
115 عکس
127 ویدیو
1 فایل
تمویة القلوب ؟ آب دادن به قلب ها . صرفـاً یك عکاسه بدون محتوای ثابت ؛ - کپی کن ، ولی با ذکر مَنبع ... تا اینجا اومدی ، دوتا صلواتم‌ نثار روحمون کن مشتی .
مشاهده در ایتا
دانلود
تو کسی رو بخشیدی که حتی متاسف نبود ؛ و این یعنی قدرت ..
حالا همه می دانند که من به شما چنان محتاجم که تاریکی به شمع ..
ما ادم صبوری بودیم ؛ اونقدر که هزار بار حرف شنیدیم و چیزی نگفتیم ، اونقدر که قلبمون مچاله شد و لبخند زدیم .. :) ما تا کنج گلومون حرف بود ، تا زیر پلک هامون بغض بود ..
آنی که دلِ من ، از خدا خواسته است ..
آخ که چه خوب است ، حضور تو لابه‌لای اینهمه بدبختی ! چه خوب است که در هجوم اینهمه اخبار بد ، تو هنوز هستی و با نگاهت به سلول‌های خسته‌ی من ، جان می‌بخشی. چه خوب که صدای تو هنوز هست ، حرف‌های تو هنوز هست ، و لبخندهای تو هنوز ؛ تو نمی‌دانی چقدر معجزه‌ای برای آن‌کس که قادر نیست کسی را به غیر از تو دوست بدارد ، تو نمی‌دانی چقدر لازمی ، و چه خارق‌العاده با همه فرق داری ! من چه اقبال بلندی داشتم ؛ که تو چشم‌های مرادوست داشتی که تو صدای مرا دوست داشتی و لبخندهای مرا جور عجیبی تفسیر می‌کردی ..
‏+بهترین آدم ؟ - کسی که زخمیه ، ولی زخم نمیزنه .
فکر کن‌ یه فیلم از گذشته‌ت پخش میشه ؛ خودتو میبینی ، با تمامِ تغییراتی که تو زندگیت کردی ، تمام اشتباهاتت مثل یه فیلم میاد جلو چشمت ، احساساتی که خرج آدمای اشتباه کردی ، حرفایی که باید میگفتی و نگفتی آدمایی که بودن و رفتن ، یه سری تصویر که میخندوندت یه سری صحنه که به گریه میندازتت ، عاشق شدنت ، تلاش کردنت ، به قهقرا رفتنِ احساساتت .. این‌ فیلم ، کلِ هدفیه که تو بخاطرش اومدی تو این دنیا ، میتونی طوری نقش بازی کنی که لایق اسکار باشه ، یا انقدر سطحی بازی کنی که تهش بگی حیف اینهمه انرژی که صرف این زندگی کردم ..
‌‌میخواٰهم تنت را بپوشم ، دستانت را ، آن نگاهِ خانه آبادت را که میسوزاند، میخواٰهم حریرِ آغوشت را بپوشم سپس بوسه‌هایت را بپیچم دورِ گردنم تا زنده بمانم ..
گاهی آنقدر تاریک و راکدی که لازم است زمین بخوری ، رنج بکشی و زخمی شوی تا نور از تو عبور کند ؛ لازم است بشکنی و ترک برداری تا سبز شوی و جوانه بزنی . لازم است در محدودیت‌ها رشد کنی تا بیاموزی و سرسخت شوی ؛ که فرق است میان گیاهی که در دل جریان رود می‌روید با گیاهی که در دل کویر ؛ آن یکی می‌شود جلبک؛ سست و بی‌ریشه و شکننده ! این یکی می‌شود درخت ؛ مستحکم و تنومند و عمیق ..
همه‌ی آدم‌ ها یک روز معنی حرف‌ هایشان را خواهند فهمید و متوجه رفتارهایشان خواهند شد ؛ روزی که با کسی از جنس خودشان مواجه شوند ..