eitaa logo
- تامیلا -
911 دنبال‌کننده
493 عکس
107 ویدیو
7 فایل
برایَم از دریایی بگو که رگهای آبیِ زیر پوستت به آنجا می‌ریزند ؛ - .. آدمیزاد طومارِ طولانیِ انتظار است . . ؛ 🌛 وَ تامیلا هم‌تعریفِ بخشش است ، بخششِ بغض‌های بلعیده شده ..
مشاهده در ایتا
دانلود
- تامیلا -
-
حوصلم‌سر‌رفته‌‌بودُ‌‌ناراحتی‌ُ‌خستگی ُ‌کلافگی‌‌بهش‌اضافه‌شده‌بود‌.. اعصابم‌خورد‌بودُ‌داشتم‌سعی‌میکردم‌ خودم ُ با‌یه‌چیزی‌سرگرم‌کنم‌ داشت‌کتاب‌‌میخوند . . همون‌کتابی‌که‌براش‌خریده‌بودم‌ ترقوه! انگار‌غرق‌شده‌بود‌تو‌کتابُ‌با‌خوندن ِ هر‌خط‌از‌کتاب‌‌بیشتر‌ازدنیای ِ پیرامونش‌ فاصله‌‌میگرفت‌ اسمشُ‌صدا‌زدم‌ ؛ اما‌انقدر‌‌حواس‌ش‌پرت‌ ِ کتاب‌بود‌انگار‌اصلا‌صدامُ‌نشنید برای ِ بار‌دوم‌صداش‌زدم ؛ انگار‌تازه‌متوجه‌شده‌بود‌ ، نگاهشُ‌از‌کتاب‌گرفت‌و‌با‌حالت‌سوالی‌گفت؛ ‌ها ، چیشده‌ ، جان - ‌انقد‌رفتی‌تو‌کتاب‌از‌دست‌نری‌یه‌وقت؟‌ خندید ُ ‌‌گفت؛ آخه‌میدونی‌، خیلی‌قشنگه! چی‌میخواستی‌بگی؟ - حوصلم‌سر‌رفته‌‌ کتابُ‌بست‌ ُ گذاشت‌رو‌میز‌ بعد‌نگاهم‌کرد ُ گفت؛ خب‌من‌درخدمتم‌ ، بیا‌بشین‌بگو‌چیکارکنیم‌ که‌حوصلت‌بیاد‌سر‌جاش؟ رفتم‌نشستم‌رو‌به‌روش‌ُ‌‌شونه‌هامُ‌بالا‌ انداختم - نمیدونم‌ گفت ؛ میخوای‌جرئت‌حقیقت‌بازی‌کنیم‌؟ ذوق‌زده‌لبخند‌زدمُ‌گفتم‌ ؛ ارره‌عاالیه! لبخندی‌زدُ‌‌رفت‌ ُ‌ یه‌بطری‌آب‌معدنی‌آورد‌ ُ روی‌میز‌گذاشت‌و‌چرخوند سر ِ بطری‌سمت‌خودش‌ایستاد‌ نگاهش‌کردم‌ُ‌‌گفتم‌ ؛ خبب‌جرئت‌یا‌حقیقت؟ خندید‌ُ‌گفت‌؛ معلومه‌دیگه ؛ حقیقت همون‌لحظه‌‌سوالی‌از‌ذهنم‌گذشت‌ُ‌ نا‌خود‌آگاه‌به‌زبون‌آوردم‌ش.. - چقد‌منُ‌دوست‌داری؟ منتظر‌بودم‌از‌سوالم‌جا‌بخوره‌یا‌جواب‌نده‌ُ ‌طفره‌بره‌ اما‌در‌کمال ِ تعجب‌لبخند‌مهربون‌ی‌زد‌ُ‌جواب‌داد: بعضی‌دوست‌‌داشتنا‌حد‌ُ‌مرز‌نداره‌ نه‌اینکه‌شعاری‌حرف‌بزنم‌ ؛ نه‌ کی‌تونسته‌برایِ ‌عشق ِ خدا‌به‌بنده‌‌اش‌رو‌ حد‌ ُ مرز‌بزاره‌یا‌اندازه‌مشخصی‌تعیین‌کنه‌ یا‌کی‌تونسته‌عشق‌ ِ بین‌مادر ُ فرزند‌رو‌ اندازه‌گیری‌کنه‌ ُ ‌مثلا‌بگه‌این‌مادر‌۵۶‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تا‌بچه‌اش‌رو‌دوست‌داره‌ تا‌حالا‌شنیدی‌همچین‌چیزی؟ سرمُ‌به‌علامت‌"نه"‌تکون‌دادم‌‌‌ ادامه‌داد ؛ خب‌پس‌‌‌منم‌تورو‌بدون ِ حد‌ُ‌مرز‌ دوست‌دارم! یه‌طوری‌که‌کسی‌نمیتونه‌اندازه‌بگیره جوابمُ‌گرفته‌بودم‌ُ‌ ؛ لبخندی‌از‌سر‌شوق‌زدم‌ بطری‌رو‌چرخوندُ‌این‌بار‌سر‌بطری‌سمت‌من ‌ایستاد نگاهم‌کردُ‌‌بی‌معطلی‌گفت ؛ بزرگترین‌دروغی‌که‌گفتی‌چی‌بوده؟ - وقتایی‌که‌‌خوب‌نبودم‌‌‌ُ‌حالمُ‌پرسیدن؛‌‌گفتم‌خوبم بغض‌کردم بلند‌شد‌ُ‌کنارم‌نشست‌ دستشُ‌دورم‌حلقه‌کردُ‌ ، بغلم‌کرد! از‌همون‌بغل‌هایی‌که‌آدم‌غرق‌میشه‌تو‌حال ِ ‌خوب از‌همون‌بغل‌قشنگا!
از مدرسه که بر میگردم عین جنازه میشم
اتوبان‌تهران‌‌؛قم‌ با‌آهنگ‌های ِ علی‌یاسینی‌ و‌خوشحالی‌برای ِ کنسل‌شدن‌و‌نرفتن‌مدرسه‌ی ِ فردا و‌استرس‌ ِ امتحان‌علوم‌و‌ریاضی‌شنبه‌ بله ؛ من‌دقیقا‌الان‌تو‌همچین‌وضعیتیم😂
دوستت‌دارم‌تا‌‌بی‌انتها!(:
1_1562779967.mp3
968.5K
*بدون‌هنذفری؟‌نهه‌اصلا‌
این‌‌خیلی ِ پسندم‌بود‌ خیلیی((:
به‌این‌درک‌رسیدم‌که ؛ تا‌به‌کسی‌پیام‌ندی، بهت‌پیام‌نمیده‌..