eitaa logo
تنبیه الأمة
2.4هزار دنبال‌کننده
170 عکس
72 ویدیو
19 فایل
تنبیه الأمة، #جهادی است در راستای #تبیین حقایق، کوششی در دفاع از حریم دین و مقابله با انحرافاتی که به نام دین رقم می‌خورد. مدیر کانال: @MohamadMahdi63
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ عدم امکان اثبات قتل (۲) 📝 ردیه بر ادعای سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 3⃣ روشن شد که این دو روایت، هیچ دلالتی بر ضمان مجری قانون ندارد. طبعاً آخرین تلاش آقای سروش محلاتی این است که، مجری قانون را مُسبِّب فوت آن خانم معرفی نماید. وی در این مرحله، از کلام محقق حلی استفاده می‌کند: «من صاح ببالغ فمات فلا دية‌، أما لو كان مريضا أو مجنونا أو طفلا أو اغتفل البالغ الكامل و فاجأه بالصيحة لزمه الضمان»(شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج ۴، ص ۲۳۲) 👈🏻 نکته‌ی این بیان محقق حلی، «سببیت در تلف» با استفاده از صیحه (فریاد) و اخافه (ترساندن) است. پرواضح است که این بیان، هیچ ارتباطی با حادثه‌ی مذکور (فوت خانم امینی) ندارد. چرا که اگر هم به دلیل زمینه‌ی بیماری، احتمال مرگ وجود داشته باشد، باید قصد شخص مجری، در اخافه احراز گردد، و اگر قصد او احراز نشود، اصل بر عدم سببیت و عدم ضمان مجری است. و در برخورد پلیس با آن فرد نیز گزارشی که موجب احراز صدق صیحه یا اخافه گردد وجود ندارد. ✅ خلاصه اینکه: نه دلیلی بر ضمان نیروی انتظامی در مقام اجرای تعزیرات حکومتی وجود دارد و نه عنوان فقهی مطرح‌شده در کلام ایشان، مُثبِت «قتل» در حادثه مذکور می‌باشد. ♨️ امیدواریم، نگاشته‌ی وی از کم‌دقتی در فهم نصوص و اقوال باشد، و پناه می‌بریم به خداوند متعال از اینکه روش فقاهت، وسیله‌ای باشد برای ابراز بغض و کینه نسبت به نظام مقدس اسلامی. @Tanbiholomah
❇️ غلط‌نویسی‌های عجیب سروش محلاتی 🖋 محمد جعفری 🔸 آقای سروش محلاتی اخیرا متنی با این عنوان نوشته‌اند: اینگونه مردن، قتل است یا مرگ؟ 🔹 مختصرا متن و فرامتن ایشان را بررسی میکنیم. 🔺بحث ایشان در متن مورد اشاره، راجع به دیه این خانم است که بر عهده حاکمیت یا ... است. 🔻اما فرامتن چیز دیگری است؛ 1⃣ در عنوان نوشته ایشان واژه قتل استفاده شده و همانطور که می‌دانیم این واژه در عرف ما (و بر خلاف اصطلاح فقهی‌اش) ظهور در قتل عمد دارد (مانند واژه جنایت). در مطالبی هم که این روزها بر سر زبان همفکران سیاسی ایشان است، تقابل مرگ و قتل به همین معناست. نویسنده مذکور -اگر بنابر رعایت انصاف می‌بود- می‌توانست عنوان متنش را این بگذارد که دیه این خانم بر عهده حاکمیت است یا خیر؟ ➖ اساسا آیا نویسنده اطلاعی از تصمیم مسئولین بر عدم پرداخت دیه دارد که وارد میدان شده است؟! یا اینکه نوشته مذکور در واقع به دنبال مطلب دیگر (جا انداختن واژه قتل در این واقعه) است؟! چنانچه گفتیم برداشت عرف عام از این واژه، با معنای فقهی‌اش، متفاوت است. ➖ اگر واقعا مطالب ایشان فقهی است، چرا ادبیاتش ژورنالیستی است؟! 2⃣ درباره روایت «کل من طرق رجلا باللیل ...» صاحب جواهر ره فرموده: يختص الحكم بالليل لاختصاص النصوص و فتوى الأصحاب به اقتصارا فيما خالف الأصل على المتيقن. (ج ۴۳، ص ۸۰) علاوه بر اینکه دو واژه «لیل» و «طرق» که بی‌جهت در کلام حضرت مطرح نشده‌اند. پس چگونه نویسنده، روایت را به این مورد تعمیم داده است؟! حتی اگر هم بتوان روایت را به «روز» تعمیم داد، به مواردی قابل تعمیم است که فرد در معرض دید کسی نیست. و الا معاذ الله استفاده از این دو واژه، لغو خواهد بود. و لااقل این دو واژه، مانع اطلاق روایت نسبت به مورد بحث است. قاعدةً نویسنده با این مطالب پیش پا افتاده (در بین حوزویان) آشنا هست، پس چه چیز او را به این غلط‌نویسی‌های عجیب کشانده است؟! 3⃣ محقق حلی ره در همین بحث فرموده: إن وجد ميتا ففي لزوم الدية تردّدٌ و لعل الأشبه أنه لايضمن. (شرایع الاسلام ج ۴، ص ۲۳۵) حتی همین را هم را نسبت به مورد روایت (من طرق رجلا باللیل) فرموده است. (چه رسد به موردی که واقعه در روز و در معرض دید دیگران باشد). اصل هم که بر برائت است. همان اصلی که در موارد دیگر بسیار مورد تأکید این نویسنده و همفکران اوست. در انتهای این نوشته نیز پاسخ مشترکی به ادله نویسنده خواهیم داد. 4⃣ حال فرض کنیم این روایت شامل این مورد نیز بشود، این حکم در صورتی است که اسناد محکمه‌پسند نسبت به رفع اتهام اقامه نشود. آیا فیلم‌های ارائه‌شده و نظر تخصصی و دقیق پزشکان متخصص دلیل محکمه‌پسند نیست؟! فیلم اعتراف پدری که تا جایی که توانست حقیقت را کتمان کرد، چه؟! مطالب ذیل شماره ۳ این نویسنده، اکنون و بعد از علنی‌شدن اعتراف پدر متوفّی و بعد از اعتراف وکیل ایشان، قابلیت نقد ندارد. 5⃣ نویسنده برای بار دوم، ذیل شماره ۴ با تعبیری ژورنالیستی احتمال وجود ضربه را القاء می‌کند! بحث ادبیات فقهی و ژورنالیستی به کنار. آیا این شیوه مسلمانی است؟! 6⃣ اما نکته عجیب دیگر اینکه این نویسنده اخیرا، سخن از جای خالی مبانی فقهی مرحوم امام و کم‌اطلاعی برخی حوزویان از این مبانی داشت، اما اطلاعی از مطالب مرحوم امام در این بحث ندارد! یا دارد و ...؟! مرحوم امام در تحریر الوسیله در بحث امر به معروف و نهی از منکر فرموده: لو انجرت المدافعة إلى وقوع ضرر على الفاعل (فاعل منکر) ككسر كأسه أو سكينه بحيث كان من قبيل لازم المدافعة فلا يبعد عدم الضمان، و لو وقع الضرر على الآمر و الناهي من قبل المرتكب كان ضامنا و عاصيا. 7⃣ نویسنده به دو روایت و یک متن فقهی تمسک کرد تا ثابت کند دیه‌ی این خانم بر عهده حاکمیت است. (گرچه شاید سعی بر القاء مطالب دیگری هم بوده و بلکه همانها هم غرض اصلی از متن بوده است). اگرچه به احتمال قوی، نظام دیه این خانم را متقبل شده یا می‌شود، اما از لحاظ فقهی این ادله قاصر از مدعای نویسنده است: ➖ روایت اوّل، علاوه بر آنچه در پاسخ گفتیم، شامل مورادی که شرع به عنوان نهی از منکر مجوّز جلب فرد گنهگار را داده، نمی‌شود؛ لااقل شبهه انصرف دارد. متن شرایع (من صاح ببالغ ... اما لو کان مریضا...) نیز شامل این فرض نیست. ➖ اما روایت دیه جنین، در مورد زنی است که اولا مشخص نیست گناهکار بودنش برای عُمَر از طریق شرعی ثابت شده بود یا نه (گرچه امام صادق سلام الله علیه علم به گناهکار بودن او دارند) و ثانیا روشن و مشخص بوده که او باردار است (خصوصا که پسرش به حدی بوده که بعد از به دنیا آمدن، گریه کرده) و لااقل این احتمال قابل دفع نیست. فلذا قابل تعمیم به مورد بحث ما نیست. والسلام علی من اتبع الهدی @Tanbiholomah
❇️ استکبار ستیزی و ارتجاع مدرن (۱) 🖋 محمدحسین رضازاده 🔸 بدون شک استکبار ستیزی و مجاهده در این راه یکی از ارزش‌های اسلامی است که قرآن و سنت بارها و بارها بر آن تأکید داشته‌اند. 🔹 نص صریح قرآن امر به مقاتله با پیشوایان کفر کرده است: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» (توبه/۱۲) و به پیامبر صلی الله علیه و آله حتی در وضعیتی که به‌ظاهر شرایط برابر بین لشگر اسلام و کفر وجود ندارد دستور می‌دهد مؤمنین را تشویق به جنگ کند: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ» (الأنفال/۶۵) 🔹 و اساساً منطق «بیزاری و دشمنی» نسبت به دشمنان خداوند متعال فرهنگ دینی همه ادیان الهی و تأکیدشده توسط اسلام عزیز است: «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» (ممتحنه/۴) ♨️ هدفگذاری این راهبرد اساسی نیز رسیدن به پیروزی‌های کوچک و کوتاه‌مدت نیست بلکه هدف پیروزی و غلبه اسلام بر همه تفکرات الحادی است: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصيرٌ» (انفال/۳۹) 🔹 این منطق روشن قرآنی در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز پژواک پیدا کرده است و به روشنی همین خط مورد تأکید قرار گرفته است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْخَيْرُ كُلُّهُ‏ فِي‏ السَّيْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ وَ لَا يُقِيمُ النَّاسَ إِلَّا السَّيْفُ وَ السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار.» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۵، ص ۲) 🔹 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس از روی بی‌رغبتی به جهاد در راه خدا آن را ترک کند به ذلت و خاری می‌افتد و مغلوب دشمن می‌شود و بلکه حضرت تأکید می‌فرمایند که باید حرکت پیش دستانه انجام داد و ابتکار عمل را در دست گرفت: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ‏ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ سَوَّغَهُمْ كَرَامَةً مِنْهُ لَهُمْ وَ نِعْمَةٌ ذَخَرَهَا وَ الْجِهَادُ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ فَارَقَ الرِّضَا وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْأَسْدَادِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ- وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمْ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَ اللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۵، صص ۴ و ۵) ✅ خلاصه آنکه جهاد با دشمنان خداوند و دین و مبارزه با سردمداران کفر از آموزه‌های صریح و غیر قابل تردید دین است که صدها آیه و روایت بر آن دلالت دارد. 🔻 نکته مهم این است که حتی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در صدد بودند تا مانع گسترش و تعمیق این فرهنگ مترقی در جامعه اسلامی شوند. یکی از خطوطی که جریان نفاق دنبال می‌کرد این بود که می‌گفتند حکومت اسلامی به ما وعده زندگی خوب داده است ولی الآن باید دائم با دشمنان این دین بجنگیم. می‌گفتند خدا و پیامبرش ما را فریب داده‌اند و برای ما جز مشکلات و درگیری با اقوام و ملت‌های دیگر چیزی به ارمغان نیاورده‌اند: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكمُ‏ْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا(۹) إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا(۱۰) هُنَالِكَ ابْتُلىِ‏َ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُواْ زِلْزَالًا شَدِيدًا(۱۱) وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا(۱۲) احزاب 📌 ادامه در پست بعد... 👇🏻 @Tanbiholomah
❇️ استکبار ستیزی و ارتجاع مدرن (۲) 🖋 محمدحسین رضازاده 🔻 یکی از استدلال‌های جریان نفاق برای بازداشتن مردم از جهاد و مبارزه با مستکبرین و کفار این بود که ما در حال حاضر توان مقابله با آنها را نداریم؛ لذا منطقی نیست که به این مبارزه بپردازیم. البته اینها بهانه بود و انگیزه اصلی ایشان در این موضع انحرافی، اموری نظیر ترس و یا منافع مادی بود: «وَ إِذْ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنهُْمْ يَأَهْلَ يَثرِْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ‏ْ فَارْجِعُواْ وَ يَسْتَْذِنُ فَرِيقٌ مِّنهُْمُ النَّبىِ‏َّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا(۱۳) أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الخَْوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كاَلَّذِى يُغْشىَ‏ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الخَْوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلىَ الخَْيرِْ أُوْلَئكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا(۱۹) احزاب. 🔻 این تفکر پوسیده که اسلام آن را کنار زد و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به تبیین نادرستی آن پرداخته‌اند امروز شکل مدرن و جدیدی به خود گرفته است و باز به جان ملت مسلمان و بلکه به جان حوزه‌های علمیه افتاده‌اند. ♨️ مارهای خوش خط و خالی که عمامه بر سر گذاشته‌اند و در کلام و بیان خود، قرائت انقلاب اسلامی را تفکر زیدی می‌نامند و با تحریف حقیقت تقیه تلاش می کنند تا روش اهل بیت علیهم السلام را مدارا با مستکبرین نشان دهند و نه مبارزه با آنها. ➖ جماعتی که خود را مصلحان اجتماعی نشان می‌دهند و حتی علمای اسلام را دعوت به اعتراض نسبت به مشکلات حکومت اسلام می‌کنند؛ اما همینکه به شعار مرگ بر آمریکا می‌رسند سخن در دهانشان یخ می‌زند و لکنت می‌گیرند و نسبت به أم‌ الفساد و رأس الاستکبار دعوت به خویشتنداری و زندگی مسالمت‌آمیز دارند. ➖ قماشی که فقه را نیز بازیچه گرفته اند و با سرهم‌بندی‌ها و لفاظی‌های سبک‌سرانه مقاله می‌نویسند و حکومت اسلام را به جهت یک مرگ مشکوک، متهم و بلکه مجرم می‌نامند؛ ولی زمانی که جوانان متدین را کف خیابان سلاخی می‌کنند گویا مادرزادی لال به دنیا آمده‌اند و گویا فقهی نبوده است و فقهی نیامده است. ➖ بی‌سوادهای مضحکی که منتظرند ببینند کارفرماهای سیاسی‌شان چه کلیدواژه‌ای را دست‌آویز قرار می‌دهند تا آنها نیز با دست‌پاچگی بنشینند و برایش مقاله بنویسند و سمینار برگزار کنند و «یحرفون الکلم عن مواضعه» را تحقق بخشند، یک روز نان در «مذاکره» است و روزی دیگر در «اسلام رحمانی» و روز دیگر در عنوانی دیگر؛ اما دریغ از آنکه بینات قرآن کریم مانند وجوب حجاب را تبیین کنند و برای جامعه بازگو نمایند!! ✅ در مقابل این جریان، فرزندان اصیل حوزه و فضلای متعهد به اسلام، پای کار اسلام ایستاده‌اند و با این «نمایش‌های درخواستی» از میدان به در نمی‌روند. سر اسلام و احکام اسلام و دفاع از قرائت صحیح از اسلام با هیچ کس شوخی ندارد و با هیچ جریانی معامله نخواهد کرد. «ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُوا۟ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَاۤ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُوا۟ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡا۟ أَجۡرٌ عَظِیمٌ (۱۷۲) ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُوا۟ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَـٰنࣰا وَقَالُوا۟ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِیلُ (۱۷۳) فَٱنقَلَبُوا۟ بِنِعۡمَةࣲ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلࣲ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوۤءࣱ وَٱتَّبَعُوا۟ رِضۡوَ ٰ⁠نَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ(۱۷۴)» آل عمران و العاقبة للمتقین. @Tanbiholomah
❇️ نقش فقه سکولار در بحرانهای اجتماعی 🖋 صالح رحمتی 🔸 فقه سکولار، گرایشی است که، مأموریت فقه را «تحقق حاکمیت اسلام» ندانسته و نه تنها برای اقامه دین در سطح جامعه، برنامه‌ای ندارد، بلکه سعی دارد از تمام ظرفیت فقه برای مقابله با این هدف استفاده نماید. 🔹 این گرایش، چنین القاء می‌کند که، به دلیل اعراض و چشم فروبستن از جامعه پردازی، نقشی در حوادث و بحرانهای اجتماعی ندارد؛ اما به نظر می رسد که چنین نباشد. توضیح مطلب اینکه: 🔻 فقه سکولار، دوگونه موضع‌گیری دارد: 1⃣ موضع‌گیری در صحنه جهانی: این گرایش، در صحنه جهانی، توصیه به سپرانداختن در برابر نظام سلطه و کنارگذاشتن «اندیشه مقاومت» می‌کند. این توصیه، یا بدان خاطر است که، تحلیل درستی از صحنه جهانی و حقیقت «حکمرانی» ندارد و نمی‌داند صحنه جهانی، صحنه روابط میان دولتها و حکومتها و بستر «موازنه قدرت» است، و هر دولتی در این صحنه، یا صاحب قدرت مستقل است یا تابع و پیرو قدرتهای مستقل. و یا اینکه، آشنایی با حقیقت حکمرانی در دنیای امروز دارد، لیکن مرعوب نظام سلطه بوده و واهمه از مواجهه دارد. بنابراین، تمامیت نظام سلطه و حاکمیت ساختارهای آن را پذیرفته، و احکام صادره از سازمانهای بین المللی کفار را نسبت به حدود مسلمین نافذ می‌داند. 2⃣ موضع‌گیری در امور داخلی: در امور داخلی کشور نیز امتداد نظام سلطه را پذیرفته و همه ساختارهای برآمده از نظام سلطه؛ سازمانهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را امضاء می‌کند. آنها را محصولات عقلاء بشری می‌داند که باید پذیرفت و اقتضائات آنها را بر فقه غالب نمود. درست، در همان نقطه که فقه اصیل، سعی بر ایستادن بر مبانی و موازین فقاهت و تعبد به اقتضائات ادله و نصوص دارد، فقه سکولار، به فرآیند سازش فقه با مدرنیته اندیشیده و در این سازش، به نفع مدرنیته از فقه کاسته و آن را تابع شرایط مستحدثه تنظیم می‌نماید. این فقه، بیش از آنکه متعبد به کلمات وحی باشد، تابع و مرعوب عرف جهانی است. 🔹 با توجه به حقیقت حکمرانی در مقیاس جهانی، و واقعیت دنیای امروز که، نگارش برنامه‌های توسعه مانند سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ از آن موارد است، تسلیم در برابر نظام سلطه به سازش با آن نخواهد انجامید بلکه، زمینه نفوذ حداکثری آنها را در امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جوامع اسلامی فراهم خواهد ساخت. و از آنجا که، نظام سرمایه‌داری، هویت ملتها را منهضم در دهکده جهانی نموده و استقلال رأی و شخصیت آنها را از بین برده، ملتها را تحقیر کرده، سرمایه‌های سرزمینی آنها را به تاراج برده، کار و سرمایه‌های آن را در فرآیند اقتصاد جهانی به نفع صاحبان قدرت مصادره می‌کند، پس اساس و بنیان بحرانهای اجتماعی است و واقعیت امروز دنیا نیز این نکته را تأیید می‌نماید. 🔻 چون فقه سکولار، با امضاء نظام سرمایه‌داری، بستر ورود آن را در روابط درونی زندگی مسلمین فراهم ساخته و فقه امامیه را که در طول تاریخ سرپرستی حیات مسلمین را بر عهده داشت تابع تغییرات محیط بین المللی، تنظیم می‌نماید، و با نفی مقاومت در برابر نظام سلطه، جهان اسلام را از موقعیت «اقتدار» تنزل می‌دهد، زمینه شکل‌گیری بحرانهای اجتماعی را فراهم می‌سازد؛ بحرانهایی که از فشارهای بیرونی آغاز شده و با امتداد آن در درون - از طریق نظامات غربی- قوت می‌گیرد. یعنی، آن فشار حداکثری که از نظام سلطه وارد می‌شود، نیاز به ابزار درونی مانند نظام بانکی دارد تا بتواند مردم را در برابر نظام اسلامی قرار دهد. ✅ از این روی روشن می‌گردد، تنها فقهی که می‌تواند فشار جهانی را دفع نموده و بحران اجتماعی را مدیریت نماید، فقهی است که، در سطح موازنه قدرت، به «حکومت جهانی» بیاندیشد و در مقیاس داخلی نیز را برپا دارد. نظاماتی که، امنیت بلاد را تأمین نموده، قسط و عدالت اجتماعی را محقق ساخته و محیطی آماده برای رشد ایمانی فراهم می‌سازد. 🔺 این فقه، که امروزه از آن به «فقه حکومتی» تعبیر می‌شود، ریشه در «فقه سنتی جواهری» دارد که با تعبد به کلمات وحی، خواهان اعتلاء کلمه اسلام در صحنه جهانی و اجرای احکام الهی در جامعه اسلامی است. @Tanbiholomah
❇️ الگوی مواجهه مردم با حکومت اسلامی از منظر منابع دینی (۱) 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔸 با نظر به آیات و روایات، الگویی از مواجهه مردم با حکومت و تصمیمات آن، به دست می‌آید که فارغ از وظیفه‌ای که مردم نسبت به حاکمیت داشته و باید از قوانین و دستورات حکومت اسلامی اطاعت کنند، می‌تواند مواجهه مردم را فعال نموده و حکمرانی کشور اسلامی را متأثر از نقش‌آفرینی مردم سازد. 🔺 در این الگو، سه گونه رفتار در مواجهه با سیاستها، راهبردها و برنامه‌های اجرایی حکومت مطرح می‌شود: 1⃣ امر به معروف و نهی از منکر 2⃣ نصیحت 3⃣ مشورت 🔰 امر به معروف و نهی از منکر این دو فریضه الهی، نه تنها در رابطه میان آحاد مردم با همدیگر بلکه در نسبت میان مردم با حاکمیت نیز مصداق پیدا می‌کند. صاحب جواهر براساس همین ارتکاز، یکی از روایاتی را که در کتاب امر به معروف و نهی از منکر، نقل می‌کند در مواجهه با سلطان جائر است: «و قال الباقر عليه السلام أيضاً: «من مشى إلى سلطان جائر فأمره بتقوى اللّٰه و وعظه و خوفه كان له مثل أجر الثقلين: الجن و الإنس، و مثل أعمالهم إلا الإمام عليه السلام»‌»(۱) پرواضح است تحقق این دو فریضه منوط به ترک واجب و یا ارتکاب به حرامی از ناحیه مسئولین حکومتی است که در این صورت، مکلفین باید قیام به انجام این دو فریضه در برابر حاکمیت نمایند، و روشن است که برای انجام این دو تکلیف الهی نیز نیاز به علم به واجبات و محرمات دارند. 🔰 نصیحت محدث کلینی(رضوان الله علیه) در کافی شریف، بابی با عنوان «مَا أَمَرَ النَّبِيُّ ص بِالنَّصِيحَةِ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومِ لِجَمَاعَتِهِمْ وَ مَنْ هُم‏» باز نموده و روایاتی را با عنوان «نصیحت» نقل کرده است، مانند: «عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ فَقَال‏...ثَلَاثٌ لَا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِم‏...»(۲) یا «َعَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِيٍّ لَهُ يُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِيحَةِ إِلَّا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى.»(۳) در کتب لغت متقدم، ماده «نصح» را به «خیاطت» معنا کرده‌اند و ناصح را به خیاط.(۴) و همچنین در کتب متأخر، نصح را به اخلاص و شفقت معنا نموده‌اند.(۵) با این وصف اینگونه به ذهن می‌رسد؛ شخص ناصح، از روی اخلاص و دلسوزی، آنچه را که اشکال و عیب می‌بیند، خیاطت کرده و ترمیم می‌نماید. و رفتار ناصحانه مردم با حکومت اسلامی، به اینگونه است که شکافها و خرقهایی که صورت گرفته را با اخلاص‌ورزی و صداقت نسبت به حکومت اسلامی، ترمیم می‌نمایند. ترمیم شکافها از ناحیه مردم، به معنای توجیه و سرپوش گذاشتن بر آنها نیست، بلکه به معنای کمک به حاکمیت و چاره‌اندیشی در راستای تبدیل تهدیدها به فرصتهاست. 🔰 مشورت دو آیه شریفه در قرآن به موضوع «مشورت» پرداخته است: وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ (۶ و ۷) آیه اول تناسب بیشتری با وظیفه حاکمیت دارد. در این آیه، خطاب به وجود مقدس نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) دستور به مشورت با مردم در مطلق امر شده است. روشن است که، امورات دینیه و تکالیف عبادیه، تخصصاً از دایره «امر» بیرون است و این کلمه، مشیر به امور اجتماعی و سیاسی است. حضرت امیرالمؤمنین علی(سلام لله علیه) در خطبه ۲۱۶ در حقوق والی و رعیت نسبت به یکدیگر، درباره حقوق والی بر رعیت چنین می‌فرماید: «...فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی...»(۸) از گفتار حق، یا از مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى‏دانم، مگر آن که خداوند - کسی که به من از خودم مالک‌تر است- مرا حفظ فرماید. همانگونه که، حضرت ختمی مرتبت، نیاز به مشورت نداشته و آیه شریفه به عنوان بناگذاری یک روش صحیح در تخاطب با نبی گرامی، نازل شده، در این کلام نیز حضرت، نه آنکه عصمت خویش را زیر سؤال ببرند بلکه، به نیاز هر حاکمی به «مقالة بحق» و «مشورت بعدل» اشاره می دارند که آن جایگاه، چنین اقتضائاتی را در بردارد. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد... @Tanbiholomah
❇️ الگوی مواجهه مردم با حکومت اسلامی از منظر منابع دینی (۲) 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔰 جمع بندی: براساس این الگو اگر مسئولین، مبتلا به ترک واجب و انجام حرام گشتند، باید با امر به معروف و نهی از منکر با آنها مواجهه پیدا کرد. و اگر هم شکافها و خرقهایی در حاکمیت پیش آمد، باید از موضع نصیحت، اقدام به ترمیم شکاف و التیام خرق نمود. و از آنجا که وظیفه مسئولین، استشاره از مردم می‌باشد، چنانچه حاکمیت ندای «أشیروا علیِّ» بلند نمود، مردم باید به او مشورت دهند. در این الگوی رفتاری، از ارتکاب به حرام و ترک واجب به واسطه «امر به معروف و نهی از منکر» جلوگیری شده، شکافها و چالشهای حکمرانی به واسطه «نصیحت» تبدیل به فرصت می‌شود و ابهامات و پرسشهای اداره کشور به واسطه «مشورت» وضوح و روشنی پیدا کرده و به اجماع ملی نزدیک می‌گردد. پرواضح است اگر این عناوین تبدیل به نهادهای مدیریتی در کشور گردند، آثار خود را در تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌های حکومتی برجای خواهند گذاشت. لیکن اگر چنین وضعیتی هم فراروی مردم وجود نداشته باشد، باز هم امکان امر و نهی، نصیحت و مشورت وجود دارد. ------------------------ ۱- جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج ۲۱، ص: ۳۵۲ ۲- الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۱، ص ۴۰۳ ۳- همان ۴-كتاب العين، ج‏ ۳، ص ۱۱۹ ۵- المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج‏ ۲، ص ۶۰۷ ۶-آل‏ عمران : ۱۵۹ ۷- الشورى : ۳۸ ۸- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص ۳۳۵ @Tanbiholomah
❇️ نفوذ حکم میرزای شیرازی در قضیه تحریم تنباکو 📝 حتی یک نفر هم سیگار نمی‌کشید! 🔸 در اواخر ربیع الثانی ۱۳۰۹ق در تهران شایع شد که حکمی از میرزای شیرازی در باب تحریم استعمال دخانیات صادر شده است. در اوایل جمادی الأولی با رسیدن محمولهٔ پستی به تهران صورتی از حکم در میان مردم منتشر شد با این توضیح که نسخهٔ اصلی آن را فقط میرزا حسن آشتیانی مشاهده کرده است. متن حکم چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِّ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است. حرّره الأقل محمدحسن الحسینی» 🔺 کتاب روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه (اعتماد السلطنه مراغی وزیر انطباعات ناصرالدین شاه بود و در سال ۱۳۱۳ حدود یک سال قبل از کشته شدن ناصرالدین شاه از دنیا رفت) بخش مربوط به قضیه تنباکو خیلی جالب است. ♨️ این قسمت تاریخ معتبر قضیه تحریم تنباکو است، زیرا اعتماد السلطنه شب به شب و مخفیانه این مطلب را ضبط می کرد. 👤 وی نقل می‌کند: «چند سال بود که اسب‌دوانی تعطیل شده بود. جای بزرگی را برای مسابقه اسب‌سواری مهیا کردند. آن سال، سال افتتاح آنجا بود و معمولاً جوانها برای مسابقه و تماشا شرکت می‌کردند. حدود سی هزار نفر برای تماشا گرد آمده بودند. در میان آن سی هزار نفر یک نفر هم سیگار نمی‌کشید!» 🔺 همچنین اعتماد السلطنه از یکی از اشراف نقل کرده است: بنّایی داشتم. من سیگار کشیدم. عمله، کار را نیمه‌کاره رها کرد و از مزدش صرف نظر کرد و رفت! ✅ وقتی میرزای شیرازی حکم تحریم تنباکو را لغو کرد، تا مدّتی مردم، تنباکو استعمال نمی‌کردند، چون مطمئن نبودند این دستور میرزا است یا شایعه است. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۳۱۴ @Tanbiholomah
❇️ تاریخ دخانیه 📝 به مناسبت سالروز حکم تاریخی تحریم تنباکو ♨️ کتاب «تاریخ دخانیه» یکی از مهمترین منابع در تبیین تاریخی حکم «تحریم تنباکو»، اثر شیخ حسن کربلایی از شاگردان میرزای شیرازی و هم‌مباحثه‌ی میرزای نائینی (رضوان الله علیهم) است. 🔺 مرحوم کربلایی، در این فرازها، به تاریخ صدور حکم اشاره می‌کند. @Tanbiholomah
❇️ حکم میرزا برای مجتهد و مقلد نافذ است 🖋 مهدی ابوطالبی 🔸 اول جمادی الاولی ۱۳۰۹ یعنی ۱۳۵ سال پیش برای مقابله با سلطه استعمار انگلیس حکم معروف میرزای شیرازی در حرمت استعمال تنباکو صادر شد که علاوه بر استقبال عموم مردم، مورد استقبال و تبعیت مراجع و مجتهدین نیز قرار گرفت و این اتحاد عمومی منجر به لغو قرارداد رژی و دفع خطر سلطه استعمار شد. 🔹 طبق نقل شیخ حسن کربلایی از شاگردان ممتاز میرزای شیرازی، علمای شیعه حکم میرزا را حکم ولایی نایب امام علیه السلام می‌دانستند که مخالفت با آن جایز نیست: 1️⃣ آیت الله ميرزا حسن آشتياني که مرجع تقلید مردم تهران بود، می‌گوید: اين حکم از حضرت حجت الاسلام صادر شده و مخالفت اين حکم، بالقطع و اليقين مخالفت با امام زمان – عليه الصلاه و السلام ـ است. (تاریخ دخانیه، ص ۱۳۱) 2️⃣ علمای تهران در پاسخ به ناصرالدين‌ شاه که خواسته بود علما راه حلی در مورد حکم میرزا بدهند، گفتند: از جانب رفيع الجوانب حضرت حجت الاسلام که نايب الامام و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است، در سرّمن رأی حکمی به منع استعمال دخانيات به تفصيلی که می‌دانيد شرف صدور يافته... ما نيز در اين خصوص مثل آحاد مردم اطاعت نموديم. (همان، ص ۱۳۶) 3️⃣ مرحوم مازندرانی از مراجع تقلید عتبات نیز در پاسخ به مقلدین خود که درباره حکم میرزا پرسیدند: «وظيفه ما که مقلد شما هستيم، چيست؟» فرمودند: هرچه ميرزای شيرازی امر فرموده، براي همه ما مطاع است.» (تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۲۱۱) ♨️ تبعیت عمومی مردم نیز بگونه‌ای بود که اقشار مختلف مردم از انیس الدوله سوگلی ناصرالدین شاه گرفته تا ایرانیان اهل کتاب و حتی لوطی‌های عرق‌خور نیز همه از حکم میرزا تبعیت کردند. چنانچه نقل شده لوطی‌ها شراب می‌خوردند ولی تنباکو نمی‌کشیدند و‌ در جواب از علت این رفتار می‌گفتند: عرق را می‌خورم به امید شفاعت صاحب الزمان (عج) تنباکو را به چه امیدی بکشم؟ [که میرزا آن را «محاربه با امام زمان (عج)» دانسته.] ✅ این تبعیت عمومی در گزارش انگلیسی‌ها اینگونه منعکس شده است که ایرانی‌ها عادت چندصد ساله را یک‌شبه بالمره ترک کردند! 💢 امروز نیز که جامعه ما مورد هجوم جنگ ترکیبی و انواع دشمنان قرار گرفته است نیازمند همه اقشار از عموم مردم تا نخبگان حوزه و دانشگاه در تبعیت از رهنمودهای ولی فقیه و نایب امام زمان عج است. 🔺 همواره رهبری یک فقیه و تبعیت عمومی از حکم او (وحدت ملی) عامل موفقیت و پیروزی بر دشمنی‌ها بوده است مثل نهضت تحریم، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، فتنه ۸۸ و...؛ حتی دوران معصوم علیه‌السلام همین گونه بوده؛ چه در حکومت چه خارج از حکومت. @Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی): «جایی رسید زینب که والاترین انسانهای تاریخ بشریت فقط میتوانند به آنجا برسند، یعنی پیغمبران» @Tanbiholomah
❇️ عظمت شهدای مدافع حرم حضرت زینب 📝 شهیدی از تبار زینبیون که وصیت کرد در وادی السلام دفن شود 🔸 پیکرهای مطهر شهدا رو آوردند قم؛ دوازده شهید زینبی که در یک کمین به شهادت رسیدند. 🔹 برادر یکی از شهدا که سید حشمت علی نام داشت در قم منتظر پیکر برادر بود. وقتی شهدا را آوردند وارد غسالخانه شد تا برادرش را ببیند. ولی هرچه گشتیم پیکر مطهر شهید پیدا نشد در حالیکه همه شواهد و قرائن نشان می‌داد شهید به قم منتقل شده است ولی خبری از پیکر شهید نبود! 🔹 چندین بار تمام‌پیکرها را گشتیم ولی پیکر شهید یافت نشد. تا اینکه برادر شهید را به برادران سپاه قدس متصل کردیم تا از آنها جویای کار شود و برادر شهید رفت و دیگر خبری از او نشد. ✅ چندی بعد در بروشوری که بچه‌های زینبیون چاپ کرده بودند تیتر زده بودند که سید حشمت علی، شهیدی که وصیتش این بود که در وادی السلام دفن شود. ♨️ بعد از پیگیری فهمیدیم که این شهید به دلیل شباهتش با بچه‌های حیدریون اشتباهی به عراق منتقل و مظلومانه طبق وصیتش در وادی السلام دفن شده است. @Tanbiholomah
❇️ ضرورت ارتقاء از «دولت مردمی» به «دولت مردم» (۱) 📝 به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی 🖋 صالح رحمتی 🔸 یکی از مواضع تجلی مردم‌سالاری دینی در متن قانون اساسی، دو اصل شش و هفت است. 🔹 اصل ۶ می‌گوید: «در جمهوری اسلامی ایران امور كشور باید به اتكاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شورا‏ها و نظایر اینها، یا از راه همه‌‏پرسی در مواردی كه در اصول دیگر این قانون معین می‏گردد.» 🔹 اصل ۷ می‌گوید: «طبق دستور قرآن كریم: (وَ أمْرُهُمْ شُوری‏ بَینَهُم( و )شاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ)، شوراها: مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از اركان تصمیم‌گیری و اداره امور كشورند. موارد، طرز تشكیل و حدود اختیارات و وظایف شورا‏ها را این قانون و قوانین ناشی از آن معین می‏‌كند.» 🔺 درباره «نسبت این دو اصل»، گفتگوهایی میان اعضای خبرگان قانون اساسی صورت می‌گیرد که گزارش بخشی از آن گفتگوها را مقدمه ای برای بیان نکته‌ای درباره «کیفیت حکمرانی» قرار میدهیم. 👤 شهید بهشتی در مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، درباره پیش‌نویس اولیه این دو چنین می‌گوید: «در پیش نویس قبلی، مسئله نقش "نظرات مشورتی" و نقش "آراء عمومی" هر دو در یک اصل گنجانده شده بود، وقتی که این، در گروه مطرح شد با توجه به نظرات رسیده از طرف صاحبنظران مختلف... گروه به این نتیجه رسید که نقش سازنده "مشورت"، یک مطلب است و نقش ضرورت اتکاء به "آراء عمومی" هم یک مطلب و اگر این دو مطلب را از هم جدا بیان کنیم، هر یک از آنها حقش بهتر ادا شده و در قانون اساسی برجسته خواهد بود.» 👤 جناب منتظری، نظرش به این بود که این دو اصل یکی است، و در مقابل، شهید بهشتی چنین توضیحی را می‌دهد: «حالا بر می‌گردیم به مسئله «امرهم شوری بینهم» و یا «شاورهم فی الأمر» از نظر استدلال اسلام‌شناسی... استفاده از شورا و دخالت‌دادن نظرات مشورتی به عنوان اینکه چند فکر بیش از یک فکر برد و توان دارد و به عنوان اینکه وقتی افراد بیشتری از صاحبنظران در یک تصمیم دخالت دارند، تأثیر بیشتری برای حسن اجرای آن دارند، زیرا هم در اتخاذ تصمیم تأثیر بهتری دارند و هم در قدرت اجرای آن که کاملاً می‌تواند مستند به این دو آیه باشد... ما اینطور فکر می‌کنیم که ضرورت اتکاء بر آراء عمومی در مراحل مختلف ناشی از یک مطلب دیگر است و آن این است که، بهترین نوع حکومت و بهترین نوع اداره کشور آن نوع حکومت و مدیریتی است که قدرتش را از حمایت عموم بگیرد نه از سرنیزه و نه از هیچ عامل دیگر.» 🔹 از بیان شهید بهشتی ظاهر می‌شود که، نقش آراء و انتخابات، نقش اعتباربخش و به عبارت سیاسی مشروعیت‌بخش به نهادهای حاکمیتی برای اعمال قدرت و تصمیم‌گیری است، اما نقش شورا، به مثابه تهیه زیرساخت فکری برای ارکان تصمیم‌گیری حکومت است. فلذا، این دو باید منفک از همدیگر و در دو اصل جدا طرح گردند تا برجستگی هرکدام حفظ گردد. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد... @Tanbiholomah
❇️ ضرورت ارتقاء از «دولت مردمی» به «دولت مردم» (۲) 📝 به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی 🖋 صالح رحمتی 👤 در ادامه مذاکرات، جناب موسوی اصفهانی، حاشیه دیگری بر این مسئله طرح می‌نماید: «مسئله مشورت به دو شکل می‌تواند مطرح باشد؛ یکی به این شکل که کلاً آنهایی که در پستهای مختلف مملکت قرار می‌گیرند و جامعه را می‌خواهند اداره کنند، به فکر مردم اهمیت بدهند و در مسائل با مردم شور داشته باشند اگر به همین صورت سطحی و ساده باشد، می‌تواند از مسئله حاکمیت ملی و از مسئله آراء عمومی جدا باشد. ولی اگر مشورت به این صورت مطرح بشود که اساساً زیربنا و پایه اداره امور در جامعه بر بنیان و بر اساس مشورت و دخالت‌دادن مردم باشد... دیگر از اصل بعدی که اصل آراء مردم باشد جدا نیست.» 🔹 همانطور که پیداست، ایشان به نکته جدیدی اشاره دارند و آن هم اینکه، اگر اداره جامعه "مشورت‌بنیان" باشد که به واسطه «دخالت‌دادن مردم» محقق می‌شود، با اصل مربوط به انتخابات و آراء عمومی یکی می‌شود. به این معنا که، "امر مشورت" غیر از "امر اداره" نباشد، بلکه مشورت با مردم در ساختار اداری کشور، جریان یابد. اتاق‌های تصمیم‌گیری، متکی به اتاق‌های تصمیم‌سازی باشند که ریشه در مشورت با طبقات مختلف مردمی دارد، نه آنکه منحصر به لایه نخبگانی خاصی باشد. در این صورت، می‌توان از "دولتِ مردم" سخن گفت که در سطحی ارقی از "دولت مردمی" قرار می‌گیرد. عنوان "دولت مردمی" حکایت از حاکمیتی دارد که در مشی حکمرانی خویش، حاجب بین خود و مردم قرار نداده و بی‌پرده با آنها در ارتباطند و مسائل و مشکلات آنها را نه از طریق سیستم اداری بلکه بلاواسطه از خودشان می‌شنوند. این ویژگی که یکی از محسنات حکومت اسلامی است، قابل انکار نمی‌باشد. ✅ اما بالاتر از این هم قابل تصور است و آن هم اینکه، اگر طبقات مختلف مردمی که در رده‌های حکمرانی حاضر نیستند لیکن در موضوعات تخصصی خویش، دارای نخبگی و تجربه بوده و می‌توانند با پیشنهادات و یا انتقادات خود، در تصمیم‌سازی حکمرانان تأثیرگذار باشند، بتوانند در مجرای امور قرار گرفته و در امر "اداره" تأثیرگذار باشند، در این صورت "دولتِ مردم" محقق می‌شود. دولتی که، اِعمال قدرتش در عمق جامعه ریشه دارد نه در لایه نخبگانی محدود. @Tanbiholomah
❇️ باید اعلام کنند حجاب را می‌خواهیم 📝 حمایت از تحصن‌ها و تجمعات مربوط به مطالبات عفاف و حجاب 👤 بیانات مهم آیت الله شب‌ زنده‌دار درباره حوادث اخیر در کشور ✅ راه جلوگیری از این مسائل (بی‌حجابی)، این است که باید همه به خصوص خانمهای محجبه و خانمهایی که مقتدای آنها حضرت صدیقه طاهره و زینب کبری (علیهماالسلام) است اعلام کنند که ما حجاب را می‌خواهیم. این تجمعاتی که کم و بیش در بعضی جاها شده خیلی مؤثر و مفید است از دو جهت: 1️⃣ از یک جهت اعلام می‌شود که ملّت ما، ملّت خداجو است؛ ملتی است که تابع ائمه(علیهم‌السلام) و تابع صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است و به هیچ وجه حاضر نیست حجاب و عفاف را کنار بگذارد و از آن کوتاه بیاید... 2️⃣ جهت دوم اینکه، این اعلام ما، در حقیقت یک پشتوانه‌ای می‌شود برای تصمیماتی که باید مسئولان بگیرند و کارهایی که می‌خواهند انجام دهند؛ چون اگر خواسته و مطالبه‌ای، خواست و مطالبه‌ی عمومی شد مسئولان پشتوانه پیدا می‌کنند و می‌توانند محکمتر و استوارتر و با عزمی راسختر در میدان وارد بشوند و بگویند اینها، خواست ملت است که ما انجامش دادیم. 📌 متن کامل بیانات: Manahej.ir/post/SHabzendedar-Hejab @Tanbiholomah
037_14010914_shabzendedar_fegh moaser.MP3
2.28M
❇️ باید اعلام کنند حجاب را می‌خواهیم 🎙بیانات حضرت دام ظله پیرامون حوادث اخیر 📆تاریخ : 1401/09/14 @Tanbiholomah
❇️ آزادی یا اسارت 🖋 محمدصادق احمدی 🔸 این روزها از آزادی و قداست آن زیاد می‌شنویم. در یادداشت حاضر، از «تأثیر جهان‌بینی دینی بر فهم درست آزادی و ارزش‌گذاری آن» گفتگو خواهیم کرد. 🔹 تصور رایج در افراد این است که عمل نکردن من به دستورات دینی و قوانین اسلامی تن دادن به خواسته خودم و حاکم کردن اراده خودم در زندگی است. در نتیجه اگر اجباری در زمینه رعایت دستورات دینی وجود داشته باشد آزادی من سلب شده و خودم برای خودم تصمیم‌گیر نبوده‌ام. 🔺 در حالی که این، تصوری ناشی از درک نادرست واقعیت و توهمی ناشی از بی‌اطلاعی نسبت به عوامل تأثیرگذار در تصمیم‌گیری‌های انسان است. 🔹 در گزاره‌های دین بر تأثیر شیطان در اراده انسانها بسیار تأکید شده و در آیات قرآن و روایات، به صورت مکرر نسبت به آن تذکر داده شده است. ❓ولی سؤال اینجاست که ساز و کار تأثیر شیطان بر اراده انسان چگونه است؟ با وجود این همه تأکید قرآن بر اینکه از شیطان بر حذر باشیم، چرا تا به حال شیطان را مقابل خود ندیده‌ایم؟ مگر قرار نبود این دشمن قسم‌خورده از جلو و عقب و راست و چپ به سمت ما بیاید؟ پس چرا آن را احساس نمی‌کنیم؟ 🔑 پاسخ این سؤال کلید حلّ بسیاری از معمّاهاست. و امری است که می‌تواند ذهنیت ما را نسبت به بسیاری از مسائل از جمله آزادی تغییر بدهد. در هر لحظه از زندگی افکاری به ذهن ما خطور می‌کند و مدام درحال گفتگو با خود هستیم، مسائل را محاسبه می‌کنیم خاطرات را مرور می‌کنیم، در مورد افراد قضاوتهایی داریم، درمورد تصمیماتی که باید بگیریم فکر می‌کنیم و .... و معمولا این افکار به حب و بغض‌ها، به بیم‌ها و آرزوها و خلاصه به احساسات مختلفی در ما می‌انجامد و ذهن ما همچون اتاق فرماندهی از طریق همین افکار، کارهای ما را تنظیم و مدیریت می‌کند. 🔺 تصور اولیه این است که در همه این حالات، خود ما هستیم که در ذهنمان با خود گفتگو می‌کنیم و افکار خود ماست که خالق احساسات و تنظیم‌کننده کارهای ماست. در حالی که درک درست از هستی و تأثیرات موجود در آن، تصویر متفاوتی به ما ارائه می‌کند. ✅ خداوند در قرآن در توصیف شیطان می‌فرماید: «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ»(آن موجودی که در درون سینه انسان‌ها وسوسه می‌کند.) ✅ و در آیه ای دیگر می‌فرماید: «وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ» (شیاطین به صورت مخفیانه به دوستانشان مطالبی القا میکنند.) 🔺 این مطلب در روایات به صورت روشن‌تر توضیح داده شده است. آنجا که می‌فرمایند قلب هر انسان دو گوش دارد. در یکی از آنها ملکی از ملائکه خدا می‌دمد و با او سخن می‌گوید و در دیگری شیطانی می‌دمد و با او سخن می‌گوید. (کافی، جلد ۲، ص ۲۶۷) 🔺 با این نگاه، تصویر جدیدی نسبت به افکار خود پیدا می‌کنیم. همه آنچه که تا قبل از این گمان می‌کردیم سخنان ما با خودمان است و بر اساس آن میل‌ها و دوستی‌ها و دشمنی‌ها و بیم‌ها و امیدها و تصمیماتمان شکل می‌گرفت، از این به بعد با یک علامت سؤال مواجه می‌شوند: ❓آیا این من هستم که با خود سخن می‌گویم یا شیطانی است که در ذهن من می‌خواند؟ و اینجاست که ذهنیت ما نسبت به آزادی نیز دستخوش تغییر می‌شود. بسیاری از تصمیمات که من تصور می‌کردم آزادانه گرفته‌ام و بسیاری از راه‌ها که فکر می‌کردم بدون تبعیت از دیگری رفته‌ام و اراده خودم را در آنها حاکم کرده‌ام و از بند اسارت هرچه غیر از خودم رها بوده‌ام و برای این مسأله قداست و ارزشی هم قائل بوده‌ام، اکنون باید در همه اینها تردید کنم. و اینگونه، معنای تعبیر بندگی شیطان که در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است روشن می‌شود: «ألَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» (آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟) ♨️ بله؛ آنچه امروز به نام آزادی در عمل به دستورات خدا، مقدس شمرده می‌شود اسارت و بندگی شیطان در مقابل بندگی خداست. @Tanbiholomah
ـ﷽ـ السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه اقامه عزاء در ایام شهادت سلام‌الله‌علیها (فاطمیه اول) سخنران شب اول: حضرت استاد سخنران شب دوم و سوم: حجةالاسلام‌والمسلمین سخنران ویژه خواهران: حجةالاسلام‌والمسلمین مرثیه‌خوان: حجةالاسلام‌‌والمسلمین کربلایی چهارشنبه، پنج‌شنبه، جمعه ۱۶، ۱۷، ۱۸ آذرماه شروع مراسم از ساعت ۱۹ میدان معلم، علیه‌السلام جهت اطلاع از برنامه ها و محتوای جلسات در کانال هیئت عضو شوید. 👇👇👇 Eitaa.com/ansarolmahdi_aj
❇️ تردید بی‌پایه در صدق عنوان بغی و محاربه 📝 ردیه‌ای بر کلام سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔢 بخش نخست 🔸 جناب سروش محلاتی در مطلبی با عنوان «این معارضان، محارب نیستند» در دو بخش، به نفی صدق عنوان بغی و محاربه پرداخته و در اجرای مجازات این دو عنوان، درباره کسانی که رفتار خشونت‌آمیز داشته و مرتکب قتل و جرح شده‌اند، تردید می‌نماید! ♨️ اشکال به تردید در عنوان «بغی» به نظر وی، حرکتهای خشونت‌آمیز در نظام اسلامی، دو دسته است: ➖ یا حرکت سازمانی است که به آن «فئة باغیة» گفته می‌شود ➖ و دسته دیگر، حرکت اعتراضی پراکنده است که صدق بغی نمی‌کند. وی برای اثبات این مدعا، به کلام شیخ طوسی استناد کرده که؛ شرط صدق عنوان بغی، سازمانی‌بودن آن است و اعتراض خشونت‌آمیز مشمول عنوان بغی نیست. 🔺 این دیدگاه، موافق با موازین فقهی نیست و اشکالات عدیده‌ای بر آن وارد است: 1⃣ اولاً: استناد او به کلام شیخ طوسی و صاحب جواهر، مفید هیچ نکته فقهی نیست، چرا که رأی شیخ طوسی در مقام، حکایتی از شهرت میان متقدمین ندارد؛ زیرا؛ او فقط در «المبسوط» به این رأی تصریح کرده و در «الخلاف» و «النهایة» به تعریف غالب اکتفا کرده: «الباغي: من خرج على إمام عادل، و قاتله، و منع تسليم الحق اليه، و هو اسم ذم».(۱) و دیگر اینکه، فقهای متقدم بر شیخ طوسی نیز متعرض به آن نشده و فقط ابن ادریس(۲) و ابن حمزه طوسی(۳) از او تبعیت کرده، و در مقابل، فقهای دیگری مانند علامه حلی، نظر مقابل یعنی «صدق عنوان بغی حتی با یک نفر» (۴) را تقویت کرده و شهید ثانی نیز قول علامه را «حسن» دانسته است.(۵) با این وصف، نه شهرتی وجود دارد و نه اتفاق نظری، پس، این استناد به کلام شیخ خالی از وجه فقهی است. 2⃣ ثانیاً: ایشان ادعا کرده؛ فقها فقط به گروهی که به صورت سازماندهی‌شده، مرتکب خشونت می‌شوند اطلاق «فئة باغیة» کرده‌اند که حکومت موظف به برخورد با آنهاست؛ اما اعتراضات پراکنده که حتی با قتل و جرح همراه است، مشمول عنوان بغی نمی‌شود. با جستجو در متون فقهی، معلوم می‌گردد که چنین نسبتی به فقها درست نبوده و اینگونه نیست که، ایشان عنوان بغی را منحصر در «فئة باغیة» کرده باشند. به علاوه اینکه، این تعبیر، متخذ از روایت معروفی است که در منابع روایی فریقین آمده و اشاره به شهادت عمار در جنگ صفین به دست معاویه علیه اللعنة دارد، و در غالب موارد در متون فقهی، با نظر به همین معنا در کلام فقها استفاده شده است. 3⃣ ثالثاً: تعریفی که فقها از عنوان «باغی» ارائه کرده‌اند به اینکه: «کل من خرج علی امام عادل»(۶) که به نظر می‌رسد از روایت ذیل آیه شریفه «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»(۷) استفاده کرده‌اند که می‌فرماید: «الباغي؛ الخارج على الإمام‏»(۸) عموم این تعریف، شامل هر خارجی می‌شود؛ چه قلیل باشد چه کثیر، چه سازمانی باشد چه نباشد. همانطور که صاحب جامع المقاصد نیز می‌گوید: «و هي بعمومها تتناول الآحاد، و ما فوقهم»(۹) 4⃣ رابعاً: روایتی از حفص بن غیاث به نقل از امام صادق(سلام الله علیه) وارد شده که، کیفیت مواجهه با بغات را بعد از هزیمت ایشان تبیین می‌کند: «عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الطَّائِفَتَيْنِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إِحْدَاهُمَا بَاغِيَةٌ وَ الْأُخْرَى عَادِلَةٌ فَهَزَمَتِ الْعَادِلَةُ الْبَاغِيَةَ فَقَالَ لَيْسَ لِأَهْلِ الْعَدْلِ أَنْ يَتْبَعُوا مُدْبِراً وَ لَا يَقْتُلُوا أَسِيراً وَ لَا يُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ هَذَا إِذَا لَمْ يَبْقَ مِنْ أَهْلِ‏ الْبَغْيِ‏ أَحَدٌ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ فِئَة يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا فَإِذَا كَانَ لَهُمْ فِئَةٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا فَإِنَّ أَسِيرَهُمْ يُقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ يُتْبَعُ وَ جَرِيحَهُمْ يُجْهَزُ»(۱۰) عموم فقهایی که به احکام بغاة پرداخته‌اند، به این روایت استناد کرده و بغات را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: بغاتی که دارای فئة و رئیس هستند و بغاتی که بدون فئة و رئیسند؛ از جمله شیخ طوسی: «و أهل البغي على ضربين: ضرب منهم يقاتلون و لا تكون لهم فئة يرجعون اليه. و الضّرب الآخر تكون لهم فئة يرجعون إليه.»(۱۱) رفتار با هرکدام متفاوت از دیگری است. این افتراق حکم میان بغاة با وجود صدق عنوان بغی بر هر دو دسته - هم در روایت و هم در اقوال فقها- حکایت از آن دارد که، مقاتله اولیه با باغی، بدون در نظر گرفتن «فئة» انجام می‌شود و بعد از هزیمت است که باید باغیان دارای فئة را از فاقد فئة تفکیک کرده و با هرکدام متفاوت رفتار نمود. 📌 ادامه در فرسته بعد... @Tanbiholomah
❇️ تردید بی‌پایه در صدق عنوان بغی و محاربه 📝 ردیه‌ای بر کلام سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔢 بخش دوم 5⃣ خامساً: احتمال می‌رود، از آیه شریفه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتي‏ تَبْغي‏ حَتَّى تَفي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين‏»(۱۲) و برخی نصوص دیگر از جمله روایت حفص بن غیاث که گذشت، با نظر به تعبیر «طائفتین» اینگونه استفاده شود که، آیه و روایت، دلالت بر بغی بیش از یک نفر دارند؛ حال ممکن است، قلیل باشند یا کثیر. اگر هم چنین باشد، اما به هیچ وجه، حکایت از «خروج سازمانی» ندارد. ممکن است یک نفر خروج بر امام کند و دیگرانی دفعتاً حول او جمع شوند و به مقاتله با امام بپردازند بدون آنکه، سازماندهی در میان باشد. و کلام شیخ طوسی که مورد استناد جناب سروش محلاتی قرار گرفته، ظاهر در اخذ قید «کثرت» است و هیچ اشعاری به «سازمانی‌بودن» ندارد: «أن يكونوا في منعة لا يمكن كفهم و تفريق جمعهم إلا بإنفاق و تجهيز جيوش و قتال، فأما إن كانوا طائفة قليلة و كيدها كيد ضعيف، فليسوا بأهل البغي»(۱۳) همانطور که پیداست، نکته قتال در کلام شیخ، وجود کثرتی است که نیاز به دفع شدید دارد و عنوان بغی را منحصر به سازمانی یا فئه‌ای‌بودن نمی‌کند. تمام الکلام اینکه، ملاک صدق عنوان بغی «الخروج علی الإمام» است، چه خارجیین، قلیل باشند چه کثیر، چه سازمانی باشند چه نباشند. 6⃣ سادساً: او، با استناد به اینکه، شیخ طوسی میان اقدام ابن ملجم، لعنه الله، با دیگر بغاة تفاوت قائل شده و آن را بغی ندانسته، و با استناد به کلام حضرت امیر(سلام الله علیه) که دال بر عفو قاتل دارد، سخن حضرت را به معنای عدم صدق عنوان بغی بر فعل آن ملعون ازل و ابد دانسته است. در حالیکه، از عفو حضرت نمی‌توان عدم صدق عنوان بغی را کشف نمود، بلکه ممکن است به ملاک دیگری، مورد عفو قرار گرفته، ضمن آنکه، ملاک صدق عرفی عنوان بغی (خروج بر امام) وجود دارد و مانعیت از صدق عنوان، باید به دلیل حاکمی باشد که به تعبد، فعل ابن ملجم را از عنوان خارج نماید، در حالیکه چنین دلیلی در مقام نیست. 📌 ادامه در فرسته بعد... @Tanbiholomah
❇️ تردید بی‌پایه در صدق عنوان بغی و محاربه 📝 ردیه‌ای بر کلام سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔢 بخش سوم ♨️ اشکال به تردید در عنوان محارب اما در خصوص بخش دوم متن که درباره عنوان «محاربه» است. نکته‌ای که در این خصوص قابل طرح می‌باشد ناظر بر کلام اوست که می‌گوید: «آیا کسانی که قصد اخلال در امنیت عمومی نداشته و صرفاً در اعتراض به حکومت، دست به رفتارهای خشن می‌زنند و یا مرتکب قتل یا جرح نسبت بخصوص مأموران حکومتی می‌شوند، کارشان مصداق "یسعون فی الأرض فساداً" بوده و مستحق مجازات محارب هستند، و یا تحت عناوین دیگری مجازات شده و کیفرشان متفاوت از محارب است؟» او در صدق عنوان محاربه بر این افراد تردید دارد، چرا که با وجود اینکه آنها مرتکب قتل و جرح شده‌اند، و لیکن چون قصد اخلال نداشته‌اند، پس مصداق محارب نیستند و فعل ایشان افساد فی الأرض نیست. 🔺 این دیدگاه نیز صواب نبوده و مخدوش می‌باشد: 1⃣ اولاً: روشن است که کسی که شهرِ سلاح کرده و به مقابله با مأمورین - حتی اگر مردم را هم نگوییم- می‌پردازد، کار او «اعتراض» نیست. چه برسد به اینکه در فرآیند اعتراض، از آن سلاح گرم و سرد استفاده کرده و مأمورین را به قتل برساند یا مجروح نماید. هذا اول الکلام که روشن شود، چنین فردی را در هیچ عرف بین المللی، «معترض» نمی‌گویند. اگر هم بدواً به عنوان معترض به میدان آمده، اما با اسلحه‌کشی و قتل و جرحی که صورت‌داده، دیگر عنوان معترض بر او صدق نمی‌کند، و باید به تناسب جرمی که انجام‌داده مجازات شود. و اساساً رفتار یکسان با چنین فردی که مرتکب قتل شده و با فرد دیگری که صرفاً اعتراض دارد، خارج از عدالت بوده و برخلاف حکمت مجازات و خارج از مشی عقلاء عالم است. 2⃣ ثانیاً: کسی که قصد اخلال در امنیت عمومی ندارد و صرفاً اعتراض به حکومت دارد، چرا باید از اسلحه استفاده نموده و شهر سلاح کند؟ آیا جز این است که ملازمه عادیه میان «شهر سلاح» با «قصد اخافه» وجود دارد؟ و آیا غیر از این است که، «قصد اخافه» ملازم با «افساد فی الأرض» است؟ و افساد فی الأرض نیز به معنای «سلب الأمن» از جامعه است. پس چگونه می‌توان، فقدان قصد اخلال در امنیت عمومی را از فعل چنین فردی که شهر سلاح او به قتل و جرح منجر شده است، استفاده نمود؟ 📌 منابع در فرسته بعد... @Tanbiholomah