📚#داستان
ویژه میلاد حضرت فاطمه (س)
ان روز هاجر، آسیه و مریم مأموریت عجیبی داشتند. آنها باید به زمین می آمدند و خدیجه را یاری می کردند.😌
خدیجه تنها بود. 😢زمان تولد فرزندش بود و هیچ کس حاضر نشده بود به یاری او بیاید. زنان مکه، هر یک بهانه ای آوردند و میخواستند که درد تنهایی را به خدیجه بچشانند.😞
خدیجه به خدا پناه برد و چگونه باید به تنهایی، فرزندش را به دنیا آورد که ناگهان آسیه و مریم و کلثوم و ساره را در کنار خود دید؛ 😍که مهربان و صمیمی، با او سخن می گفتند و به او دلداری می دادند و آماده بودند که در لحظه ی تولد فاطمه (س) یاری اش دهند. فاطمه (س) به دنیا آمد.😍
خدیجه آرام گرفت و به فرزندش لبخندی زد؛ فاطمه (س) لباس آراسته به تن داشت و مأموریت پایان یافت. زنان بهشتی رفتند. خدیجه ماند و فاطمه (س) و...😇
﴿ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴾
ما به تو کوثر بخشیدیم. پس برای پروردگارت نماز بگذار و قربانی کن. به راستی دشن تو،
خودش بدون نسل است.
﴿ سوره کوثر ﴾
🌸🍃ೋ•~
@Tanha_sfahan