📣 توصیه آیت الله ناصری (حفظه الله) درباره کیفیت توسل مومنین در این شب جمعه برای سربلندی ایران عزیز
🔸 پویش معنوی #ملت_امام_حسین علیه السلام برای سربلندی ایران
🚩@Tanhamasir_North_Kh
🌹﷽🌹
▪️کنج خرابه نشسته بود...
🔺سرش را به دیوار تکیه داده بود...
مرور اتفاقات چند هفته گذشته آزارش میداد 😭
🔺به آهستگی صورتش را لمس کرد...
دست جنگی و آفتاب داغ 🌞 خرابه بی سقف شام با صورت نازدانه بیش از آنکه تصور کنید خشن بوده 😔😔
🌌 نیمه های شب آشفته از خواب بلند شد و گریان😭سراغ عمه اش را گرفت
من این جایم عزیز عمه 💗
گویا خواب پدرش را دیده بود😔
با گریه از پدر سخن میگفت، از گریه او تمام خرابه به گریه افتاد😭😭😭
صدا به گوش یزید رسید 👹
علت را پرسید و برای آرام شدن خرابه دستور داد، سر را به خرابه بردند پیش روی نازدانه گذاشتند 😰😰
رو پوش را کنار که زد..... 😭😭😭
🔹بعدها از عقیله بنی هاشم نقل شده؛
با هر منزلی که رو به رو شدیم مصیبتی به ما وارد شد، لیکن جور جفا در شام بر ما کامل شد..
💔 اما مصیبت برادر زاده ام رقیه مویم را سفید و کمرم را خم کرد.....
🖤😔😔😔
#ملت_امام_حسین
#روز_سوم_محرم
#حضرت_رقیه(س)
✦@Tanhamasir_North_Kh
🌹﷽🌹
🔹کاروان امام حسین از مکه 🕋 به سمت کوفه خارج شده بود که ناگهان
از دور دو سوار 🐎مشاهده شدند
به تاخت به سمت کاروان می آمدند
نزدیکتر که شدند، دوفرزند عقیله بنی هاشم بودند☺️
نزدیک کجاوه مادر رفتند و اظهار ادب کردند 💖، بعد هم خدمت دایی بزرگوارشان عرض ادب و وفاداری تا پای جان نمودند😌❤️
🔸در طول مسیر همراه کاروان🏴 بودند تا ورود به کربلا
و 🌝صبح روز دهم محرم
بعد از جنگ ⚔ عمومی وبعد از آن در جنگ تن به تن بعد از شهادت تمامی اصحاب نوبت به بنی هاشم رسید😔😭
💢هنگامی که دوتن از بنی هاشم به شهادت رسیدند، مادر دو فرزندش را طلبید، زره به اندازه قد و قامت از دو بزرگوار پیدا نکردند
🔺پس بر تنشان کفن پوشاندند و شمشیر🗡 را به جای کمر بر گردن حمایل کردند ✔️
🔺مادر آن دو را به سمت خیمه دایی برد
و خود دم در خیمه ⛺️ منتظر ماند
اندک مدتی ⏰ گذشت دو بزرگوار خارج شدند و عرض کردند : مادر جان، دایی فرمود بگویید مادرتان بیاید👌
👈عقیله بنی هاشم وارد خیمه شد
مدتی نگذشت که اذن میدان صادر شد✅
آن دو شیر بیشه مردانه وار به سمت لشکر دشمن 👹 یورش بردند و رجز میخواندند:
امیری حسین ونعم الامیر
⭕️ بعد از مدتی پیکار و به هلاکت رساندن تعدادی کوفی جراحات شدت گرفت و ضربات کاری شد
▪️آخرین لحظات عمر مبارکشان بود
که سید الشهدا را به کمک خواستند🙏
حضرت به سرعت خودشان را به مهلکه رساندند و کوفیان را عقب راندند
دو عزیز خواهر را به آغوش گرفتند و به خیام رساندند.😭😭😭
#ملت_امام_حسین
#روز_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب (سلام الله علیها)
✦@Tanhamasir_North_Kh
🕋﷽🕋
💢 از اصحاب و بنی هاشم دیگر کسی نمانده بود 😔
✨سید الشهدا خود عزم میدان کرد
از میانه میدان صدای تکبیر سبط اصغر دل حرم را آرام میکرد 💗
مولایمان هنوز پا به رکاب اسب 🐎 دارد و قبضه شمشیر🗡 به دست✋
⭕️ هنوز تا اسارت فاصله است، هر چند اندک
مدتی گذشت صدای تکبیر قطع شد❌
بر تمام خیام⛺️ سکوت حاکم شد 🤫
همه با تمام وجود تمنای شنیدن یک تکبیر دیگر داشتند 😫
🔸در این میان عبدالله طاقت نیاورد
👈عمه به توصیه عمو مراقب بود مبادا عبدالله خودش را به میدان برساند✅
اما ناگهان از خیمه بیرون آمد😰
به سرعت رو به میدان شروع به دویدن کرد، عمه هرچه کرد نتوانست به او برسد😔
🔹کنار عمو که رسید دست را، سپر🛡 تیغ از خدا بی خبری کرد که به عمو نخورد
روی سینه عمو💖 که افتاد، یاد برادر و علقمه و دست در خاطر عمو گذشت 😔
صبر کن عزیز عمو❤️ اندک مهلتی نمیگذرد با جدت رسول خدا رو به رو میشوی که به پیشوازت آمده 💐
▪️تیر حرمله 👹 بود که داغی دیگر بر جگر سید الشهدا گذاشت 🖤
#ملت_امام_حسین
#روز_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
✦@Tanhamasir_North_Kh
🔱﷽🔱
💢 عصر تاسوعا بود
همه فرزندان ام البنین در زیر خیمه⛺️ سید الشهداء بودند، در کنار امام در نهایت ادب حضور داشتند 😌
ناگهان نعره ای گوش خراش به گوش رسید 😱
🔺پسران خواهر ما کجایند؟
🔸همه فرزندان ام البنین به احترام امام سکوت کرده اند، هیچ جوابی برای این فریاد نبود
امام 💖 فرمود : جوابش را بدهید اگر چه فاسق است. یکی از دایی های شما است (افراد قبیله مادر)
🌿 عباس از خیمه بیرون می آید
به سمت صدا پیش میرود
🔹بی هیچ مقدمه ای شمر 👹 حرف امان نامه را پیش میکشد 😏
عباس از شدت خشم دندان بر هم میفشارد 😖
خدا تو وامانت را لعنت کند 🤲
تو فکر خویشاوندی ما و خودت هستی😒
فکر خویشاوندی حسین با رسول خدا نیستی 😒
برای ما طوق اطاعت از ملعون ها وملعون زادگان را می آوری 😑
ما در امان خداییم 💞 و به امان پسر سمیه نیاز نداریم 😒
حالا لشکر مانده بود و سایه شمشیر🗡عباس بن علی
🔺جگر شیر میخواست با عباس بن علی رو در رو شدن👌
#ملت_امام_حسین
#روز_نهم_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
@Tanhamasir_North_Kh