eitaa logo
تنها مسیری های استان کرمان
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
48 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @YASNA8686 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد 🌹☘🌹☘🌹 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها مسیری های استان کرمان
#روایت_کرمان مهمان مشهدی 6 بالاخره زهرا آرام شد و راه افتادیم سمت خانه. یک گروه مهمان از تهران دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمان مشهدی 7 مهمان ها رفتند و من هم دست به کارشدم برای ناهار. باید تا برمی‌گشتند همه چیز را آماده می‌کردم. تلویزیون را روشن گذاشتم و حین انجام کارهایم نگاهی به پخش مستقیم گلزار هم می انداختم. ساعت از ۲گذشته بود و من چشم به راه مهمان ها. قابلمه ها روی گازحوصله شان سر رفته بود و منتظر برگشت زائران حاجی بودند تاحسابی ازشان پذیرایی کنند. رو به روی تلویزیون نشستم و نوزادم را به آغوش کشیدم. گلزار را نشان می‌داد. مردم همه شاد وخندان در رفت وآمد بودند. جمعیت زیادبود و موکب ها مشغول مهمان نوازی. چقدرحس خوبی می‌داد این همدلی آدم ها باهم. لذت می‌بردم از این شور واشتیاق مردم به حاجی. ناگهان.. صحنه عوض شد.. چرامردم دارند می‌دوند؟! چراتصاویر مشوش شد؟! نفسم بند می‌آید، دست هایم دارند می‌لرزند. شبکه ها را زیر و رو میکنم. شبکه ی خبر زیرنویس می‌کند درگلزار شهدای کرمان یک کپسول ‌گازمنفجر شده. حتی دارد تعدادمجروحین را هم می‌نویسد. یک لحظه حس میکنم قلبم کنده شد.اشک هایم به کنترل من نیستند، بی اختیار گریه می‌کنم و شبکه ها را عوض می‌کنم. گوشی را بر می‌دارم و نت را روشن می‌کنم. همه جا اول نوشته اند کپسول گاز و بعد اعلام شده بمب گذاری. دارم خفه می‌شوم انگار. بمب!! گلزار!! نه نه، خدایا لطفا همه ی دیده ها و شنیده هایم الکی باشد... وای، وای، مهمان های مشهدی من!! ناگهان یادشان می‌افتم.خدایا رحم کن. تند تند شماره ی فاطمه خانم را می‌گیرم. جواب نمی‌دهد. دوباره می‌گیرم. و دوباره جوابی نمی‌شوم. این روایت ادامه دارد... 📝 زهرا السادات اسدی 🔗https://eitaa.com/Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
#روایت_کرمان مهمان مشهدی 7 مهمان ها رفتند و من هم دست به کارشدم برای ناهار. باید تا برمی‌گشتند هم
مهمان مشهدی 8 فاطمه خانم جواب نداد، دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشد. به بقیه ی دوست و فامیل زنگ می‌زنم و از سلامتی شان مطمئن می‌شوم. اخبارِ فضای مجازی می‌گوید که دومین انفجار هم اتفاق افتاده. و همین حالم را خراب تر از قبل می‌کند. صلوات می‌فرستم و اشک می‌ریزم. گوشی ام مدام زنگ می‌خورد و دیگرانِ پشت خط می‌خواهند بدانند من و خانواده ام حالمان خوب است یا نه! مدتی از بیقراری های من گذشته که در خانه باز می‌شود. فاطمه سادات (دخترم) آمده با امیرعباس و زینب، و پشت سرشان همسرم می‌آید داخل. دلم هُری می‌ریزد، پس بقیه کجا هستند؟ فاطمه دهقان و مادرش؟ مادرشوهر و خواهرشوهرش؟ زهرا کوچولو؟ بچه ها توی شوک هستند انگار. از همسرم می‌پرسم: «چی شده؟ بقیه کجان؟» آرام می‌گوید: «بمب گذاری شده، پیداشون نکردیم...» حس می‌کنم هوای خانه برای نفس کشیدن کم است. با ناله می‌گویم: «حالا چکارکنیم؟» می‌گوید: «باید بریم بیمارستان» این روایت ادامه دارد... 📝 زهرا السادات اسدی ______ 📌کانال ، روایتی متفاوت را برای شما دارد ✉️دوستان خود را به این کانال دعوت کنید👇 🔗https://eitaa.com/Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• عرض سلام و ادب خدمت شما تنهامسیری‌های عزیز🌹 صبحتون شاد و پر از اتفاقات قشنگ 🌺میلاد فرخنده حضرت اباالفضل العباس باب الحوائج بر شما عزیزان مبارک حالتون چطوره؟ خوبید ؟ ان شالله که حالتون خوب و پر از نشاط باشه. هر یک از لحظات زندگیه ما همچون گوهری بی نهایت ارزشمنده که به هیچ وجه نمیشه روی اون قیمت گذاشت! لحظه لحظه زندگیتون پر از شادی🌹 ان شاءالله آخر هفته‌ای مملو از الطاف و انوار الهی پیش رو داشته باشید✨ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " اگر مـی خـواهیــم درنـــظـر دیــگـران آدم هـای خـوبـی جـلـوه کنیم،کارهای خـوبـمان را به رخ دیـگران نـکشیــم. " . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امام رضا «علیه السلام»⇩: " پـاداش پـنـهان کـننده کـردار نیـک، مـعـادل هـــفـتـاد کارنـیـک اســت." شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی👇 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
4_5931460791961129199.mp3
39.36M
🎙️ استاد 📑 «اراده مردم، تحول ایران» ✅ لینک فایل تصویری در آپارات 🗓 ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - شهر قدس 🎧 کیفیت 64kbps 🕊 ❀ ⃟⃟ ⃟❀
: «عاشق‌‌ها شبیهِ عشقشان می‌شوند، شبیهِ معشوقشان» ✍️ به حاج بابا معروف بود در روستای خودشان. از نگاه من چهره‌اش با همه فرق داشت، نگاهش هم همینطور. لباس پوشیدنش هم همینطور، او فقط پیراهن سفید می‌پوشید. • گهگاهی که به آن روستا می‌رفتیم و با نوه‌هایش بازی می‌کردم و بیشتر می‌دیدمش، با خودم فکر می‌کردم او خوشگل‌تر از همه‌ی پیرمردهای دنیاست. چیزی داشت که بقیه نداشتند انگار ... • دو تا دختر داشت و چند تا پسر! جانش می‌رفت برای دو تا دخترش. دختر اولش که در جوانی در یک تصادف به رحمت خدا رفت، همه فکر می‌کردند قلب حاج بابا کشش این مصیبت را نداشته باشد. با همه‌ی کودکی‌ام یادم هست وقتی رفتیم به روستایشان، با همان پیراهن سفیدش دم در ایستاده بود و به مهمانانش خوش‌آمد می‌گفت. • من خوب یادم می‌آید که بزرگترها درموردش حرفهای خوبی نمی‌زدند و سنگدلش می‌خواندند. اما من می‌دانستم او سنگدل نیست اتفاقاً خیلی هم مهربان است. • این حرفها را با اینکه باور نکرده بودم ولی علامت سؤالش در ذهن من ماند تا ... • تا اینکه چند سال بعد دختر دومش با سرطان سختی از دنیا رفت. اینبار که همه از قبل چنین وداعی را پیش‌بینی می‌کردند منتظر بودند عکس‌العمل حاج بابا را ببینند. من نوجوان شده بودم و بهتر می‌توانستم شرایط دور و برم را تحلیل کنم. اینبار با میل خودم همراه شدم با جمع، برای عرض تسلیت! و باز هم همان صحنه را دیدم ... • حاج بابا با همان پیراهن سفید دم درب حیاط ، متین و سنگین ایستاده بود. می‌شد کوه درد را روی شانه‌هایش حس کرد، ولی این کوه درد اَبروانش را خم نکرده بود. • پدرم در آغوشش کشید و گفت؛ کمرمان شکست از این مصیبت! خدا صبرتان بدهد! گفت : لا یوم کیومک یا اباعبدالله (ص) خدا را هزار بار شکر که شما را شریک درد من قرار داد، و امان از درد کمرشکن زنی که کسی شریکش نشد! و اشک از کنار چشمانش لیز خورد و پشت هم چکید. • اینبار حاج بابا در تیررس تهمت‌های بالاتری از مردم قرار گرفت، چون خودش دخترش را داخل قبر گذاشت با همان پیراهن سفیدش که حالا خاکی و گلی شده بود و خودش برایش تلقین خواند و اصلاً هم شیون و ناله نکرد. • و من آن روز مطمئن شدم حاج بابا از همه‌ی پیرمردها خوشگل‌تر است! اما امروز علت اطمینانم را می‌فهمم. √ عشق حاج بابا از همه خوشگل‌تر بود، که او را از همه خوشگل‌تر و قوی‌تر و مَردتر کرده بود. دردِ بزرگتر که به جانت بیفتد آنقدر قابل احترام می‌شود که دردهای کوچکتر را قورت می‌‎دهی تا از آن درد بالا نزنند! قدشان از آن درد بزرگ‌تر نشود! بروز و ظهورشان از آن درد واضح‌تر نشود. حاج بابا عاشق بود و دلش نمی‌خواست جلوی خدایی که خاندان نبوت و ولایتش را با دردهای بزرگ صیقل داد، از دردهایش نق نق کند. حاج بابا خوشگل‌ترین پیرمرد دنیا بود، اما مردم این را نمی‌دانستند! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
: 🔹در كلمات ائمه عليهم‌السّلام، روی دو جمله راجع به اباالفضل العبّاس (علیه‌السلام) تأکید شده است : یکی بصیرت، یکی وفا. 🌸 میلاد حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.🌸 ۷۹/۱/۲۶ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
🗓‏ و را به حق باید به تو تبریک گفت ای بزرگ علمدار انقلاب روزت مبارک 🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
یکی از آداب ماه شعبان اینه که روزی ۷۰ بار ذکر استغفرالله و اسئله التوبه بگیم این ذکر رو همه الان بگیم تا از ثوابش بهرمند بشیم. ثواب این ذکر در ماه شعبان هفتاد هزار برابر ماه های دیگه هست... 🌹🔶🌹🔶🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 سخنان نورانی امام خمینی رحمه الله علیه در مورد مناجات شعبانیه و اهمیت خودسازی در تربیت انسان ها ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🔶 سخنان نورانی امام خمینی رحمه الله علیه در مورد مناجات شعبانیه و اهمیت خودسازی در تربیت انسان ها
واقعا اولیاء الهی چه دقت هایی در تربیت انسان ها داشتند. ❇️ ماها که میخوایم تنهامسیری بشیم و دیگران رو به دینداری عمیق دعوت کنیم باید خیلی بیشتر از دیگران روی خودمون کار کنیم. خیلی باید مراقب باشیم با یه ذره عبادت، دچار عجب و تکبر نشیم... به خدا پناه میبریم از شر هوای نفس....
تنها مسیری های استان کرمان
🔰 فرازی از #مناجات_شعبانیه 🌹« #روز_سوم » دست فراری را که گرفتی ، رزقش هم میشود به حساب تو... و
🔰 فرازی از 🌹« » بنده فراری ات ، کارنامه اش سیاه و تنهای تنهاست ؛😔 ولی اگر تو پناهش باشی ، تو سایه بالای سرش باشی... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
40.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 کلیپ ویژه 💥 هر کار خوبی توی زندگیت کردی از مولا امیرالمومنین علی علیه السلام بخواه که برات دعا کنه...🌹 🌷@IslamlifeStyles
✍و خدا باز برای اهل زمین، گلـ🌸ـریزان گرفته است! من یقین دارم زمین،به امیدتکرارِ طعم سجده های توست، که پیشانی ما را پس نمیزند. 👈اما پیشانی زمین فقط به سجده های تو زینت گرفته است. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
مهمان مشهدی 9 آرام و قرار ندارم، زنگ میزنم به خواهرم که بیاید مراقب بچه‌ها باشد و خودمان راه می افتیم سمت بیمارستان باهنر. توی مسیر از همسرم می‌خواهم که قضیه را کامل برایم تعریف کند. بغض دارد، اینقدر که حس میکنم صدایش گرفته. می‌گوید: «فاطمه سادات زنگ زد که من برم دنبالشون، گفت بچه ها خسته شدن می خوایم بیایم خونه استراحت کنن. منم راه افتادم، نزدیک زیرگذر گلزار که رسیدم دیدم هوا یجوریه. بعضیا دارن می دون. انگار اوضاع به هم ریخته. دیدم فاطمه سادات دست امیرعباس و زینب تو دستشه و سریع اومدن سوار ماشین شدن. گفتم بقیه کجان؟ گفت داشتیم باهم بر می گشتیم. یجایی من و بچه ها افتادیم جلو. یهو یه صدایی بلند شده و گرد و خاک همه جارو پر کرده. وقتی برگشته پشت سرشو نگاه کرده فقط جنازه می‌دیده و خیابونی که غرق خون بوده. نه می‌تونسته بچه ها رو بذاره و بره دنبال بقیه، نه می‌تونسته با بچه ها بره. فقط دست بچه ها رو‌ می‌گیره و از صحنه دورشون می‌کنه. من همون موقع رسیدم و اونا اومدن سوار ماشین شدن. مسیرا بسته شده بود، همه جا شلوغ بود، نمی‌تونستم ماشینو جایی بذارم و برم دنبالشون مجبور شدیم بیایم سمت خونه». چند دقیقه ای سکوت می‌کند و بعد می‌گوید: «بین دوتا انفجار آقای ممتحن از کربلا زنگ زد. خبرو شنیده بود». اشک هایم انگار باهم مسابقه گذاشته باشند. هنوز اولی از چانه ام نیفتاده دومی خودش را می‌رساند، بعدهم بقیه. می‌گوید: «بهش گفتم بچه هات پیش ما هستن خیالت راحت. گفت خانمم کجاس؟ گفتم امیرعباس و زینب حالشون خوبه. گفت خانمم کجاس؟ گفتم ببین داداش... حرفمو‌ قطع کرد و گفت خانمم کجاس؟ آخرسر گفتم نمی‌دونم باید برم بگردم دنبالشون». این روایت ادامه دارد... 📝 زهرا السادات اسدی __ 📌کانال ، روایتی متفاوت را برای شما دارد ✉️دوستان خود را به این کانال دعوت کنید👇 🔗https://eitaa.com/Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜شهید حاج قاسم سلیمانی: دشمن می‌داند و اما باید با جدیت بداند آن چیزی که قصاص خون عماد است شلیک یک موشک نیست، آنکه قصاص خون عماد است کشتن یک نفر نیست، قصاص خون عماد و همۀ عمادهایی که در فلسطین و لبنان به شهادت رسیدند و در ایران و در جاهای دیگر با توطئه رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، قصاص خون عماد برچیدن و بنیاد برکندن این رژیم کودک‌کش صهیونیستی است. ۱۳۹۶/۱۱/۲۶ به مناسبت شانزدهمین سالگرد شهادت شهید عماد مغنیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سلااام و درودهــااا خدمت شما مهربانان✋ 🌺صبح زیبـــــاتون مزین به الطاف خداوندی لحظات امروزتــــــــــون لبریز از شاادے ولادت با سعادت امام زین‌العابدین رو خدمت شما عزیزان تبریک عرض می‌کنیم . این روزها از بهترین روزهایی هست که هستی بخودش دیده 😍 اعیاد و ایام مبارک تولد مهربانترین و برترین مخلوقات ☺️ الهی به برکت اینروزها همگی در پناه لطف ائمه حاجت روا بخیر باشید از اینکه با ما همراهید، سپاسگزاریم امیدواریم که بتونیم حال خوب را به دل‌هاتون هدیه‌ کنیم کانون خانواده‌هاتون گرم گرم باد و حال دل‌هاتون خوب خوب❤️ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " انسان های بزرگ و موفق، کسانی هستند که دشواری های مســیر درست را به جـــــان خریده اند نه اینکه دشــــــــــواری نداشته اند " . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امام حسین «علیه السلام»⇩: " فرزندم! در مسیر حق استوار و ثابت باش گر چه تلـــــخ و سخــــــــــت باشد. " 💪 . شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی👇 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
4_5938104590971965881.mp3
36.67M
🎙 استاد 📑 «انتخابات مجلس، نقش رسانه‌ها در جهان» ✅ لینک فایل تصویری در آپارات 🗓 ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - شهریار 🎧 کیفیت 64kbps 🕊 ❀ ⃟⃟ ⃟❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «نقطه هدف شیطان، شادی ماست» ✍️ از خستگی احساس میکردم سلولهایم درد میکنند! جمع و جور کردم و کارهای فوری را بستم و بقیه را گذاشتم برای فردا و رفتم بسمت خانه. • برخلاف همیشه که بچه‌ها دم در منتظر ایستاده بودند و تا درب آسانسور باز می‌شد خودشان را پرت میکردند در آغوشم، اینبار زنگ زدم تا در را باز کنند. • در باز شد و انگار موجی از یک انرژی عجیب و غریب کوبید به صورتم، حس کردم که قبل ورود من اینجا اتفاق خوبی جریان نداشته است، اما به روی خودم نیاوردم! • یک چای پررنگ ریختم و نشستم تا شاید کمی از حجم خستگی ام کمتر شود. دیدم هر دویشان آمدند دوطرفم نشستند و گفتند: مامان ما باهم دعوا کردیم! • تعجب کردم، کمتر پیش می آمد دعوا کنند، بیشتر شکایت ما از بازیها و خنده های پرسروصدایشان بود. ابروهایم را به علامت تعجب بالا بردم و گفتم : عجب، از شما بعید بود، چرا ؟ توضیح دادند و متوجه شدم، در برنامه فردایشان مشکلاتی پیش آمده که یکی نمی‌تواند به نفع دیگری کنار برود! • گفتم : هردویتان حق دارید ولی این مسئله را فقط خودتان می‌توانید حل کنید. بیشتر فکر کنید تا راهش را پیدا کنید. • یکی شان اما حالش از این دعوا همچنان بد بود و شیطان در حال رفت و آمد روی اعصابش... نق میزد و به زمین و زمان گیر میداد! سعی کردم نشنیده بگیرم، آنقدر که خودش آمد و گفت: مامان من حالم خوب نیست لطفاً راهکاری بده! • گفتم : برو و از داخل کیفم صحیفه جامعه را بیاور. دوباره نقی زد و با بی‌میلی رفت کتاب را آورد و داد دستم. بازش کردم و دعای ۴۸ (دعای رفع وسوسه) را باز کردم و دادم دستش، گفتم این دعا فقط دو خط است، بنشین و فقط فارسی اش را بخوان! با اکراه گرفت و خواند و بست و رفت داخل اتاقش... • ساعت حوالی ده شب بود، کم کم داشت خوابم می‌برد که آمد کنارم نشست و گفت : خوابی؟ گفتم : نه مامان. گفت : مامان شما جادوگری؟ گفتم : چطور؟ گفت : آن دعا که دادی فارسی بخوانمش تمام فشار ناشی از دعوا را از من برداشت! مگر می‌شود همچین چیزی ؟ من حالم بعد از آن خوبِ خوب شد. ✘ گفتم : شیطان، یک چیز برایش مهم است و فقط یک هدف را دارد، که «شادی» ات را بگیرد. انسانی که شاد نیست در اوج نعمت هم باشد، لذت و بهره ای ندارد، و انسانی که شاد است در قلب بلا و مشکلات هم آرام و امیدوار است. وقتی باهم دعوا کردید، یک جهنم بود که اتفاق افتاد، باید زود خاموشش میکردید و تمام! ولی شیطان با مرور دعوا دهها بار همان اثر دعوا را دوباره در درون تو تولید کرد تا همچنان اعصابت خرد باشد و نشاط و آرامش نداشته باشی! امام سجاد علیه السلام متخصص معصوم است دیگر، که از سمت خداوند نمایندگی مراقبت و سلامت روح انسانها را دارد. میداند ساختار روح تو در چنین شرایطی به چه جنس کلمات و ارتباطی با خدا نیاز دارد که تو را از حصر شیطان بکشد بیرون، و پرت کند در آغوش خدا تا آرام شوی! گفت : چجوری مامان؟ گفتم : همانجوری که وقتی تب میکنی، پزشک نسخه اش را بر اساس شناختی که از بدنت دارد، می نویسد و درمانت میکند. • شبیه لذت یک معمای حل شده، بغلم کرد و گفت : خیلی دوستت دارم مامان! گفتم : منم بی نهایت دوستت دارم ... ولی خدایی که چنین روندی را برای سلامت تو طراحی کرد خیلی خیلی بیشتر از من دوستت دارد. یادت باشد «شادی» حیثیت مؤمن است! باید دائماً دستش را بدهد به خدا و نگذارد شیطان شادی اش را بدزدد. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نکته‌ای بسیار زیبا از دعای پنجم صحیفه سجادیه که به آن اشاره کردند علیه السلام مبارک 🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman