12 Vesal.mp3
3.02M
#بیکلام_گفت
تو میآیی... تو از کرانهی بینهایتِ نبودنها میآیی... از پشت همان ابرهای تیره و تاری که مقابل آفتابِ حضورت را گرفتهاند، میآیی... و چه روزیست آن روز... اگر بیایی و من، دیگر نباشم... خوشا به حال آنها که میبینندت... که میبویندت... که احساس میکنند، حضورِ بینهایتت را با جان و دل... تو از کدام سو میآیی؟...
#أنا_بانتظارک
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
امیدوارم بتونم در ستایش دیوانگی، چیزکی مختصر بنویسم... به دیوانگانی که دیدم بپردازم... انواع دیوانه
اما دیوانگان... دیوانه را بستگی دارد چه کسی، یا چه کسانی تعریف کنند؛ چون تعریف من از دیوانه بودن، متفاوت است...
دیوانگی یعنی بریدن از هر تعلق و تعقلی که در مورد دنیاست...
حالا بر این اساس، دیوانگان چند قِسم میشوند... دیوانگانی که اصلا قدرت تعقل ندارند، و اساسا تعلقشان به دنیا نیز منتفیست و حتی به مابعد دنیا نیز؛ چون آنها از همان ابتدا متعلق به جایی بهتر از اینجا بودهاند... بهشت... در این باره، بسیار اندیشیدهام... غرق اعجاز خلق چنین مخلوقاتی شدهام... دنیایشان را سِیر کردهام... با آنها زیستهام... احساسشان، حقیقی ترین احساسی بوده که دیدهام... گریه کردنشان، گریه کردن بوده، خندیدنشان، خندیدن... من حتی میتوانم بگویم که خدا، دیوانگانِ اینچنینی را برای درک حقیقتِ زیستن آفریده است... و برای نزدیک تر شدن به او...
اما دیوانگانی که قدرت تعقل دارند و خود، تعلقشان را از دنیا میبُرند... این دیوانهها، دیوانهوار به سمت حقیقت حرکت میکنند... از هر چه که آنها را به تعقل و تعلقِ دنیا وا دارد، عمیقا جدا میشوند... آنها قدرت انجام بسیاری از کار ها را دارند، ولی هر کاری که به خیر مطلق وصل نشود را، رها میکنند و از بندشان آزاد میشوند...
اما هر کدام از دیوانگانی که گفتم، از هر عاقلی، عاقلترند... اما در این مرحله میخواهم عاقل بودنِ دنیایی را معنا کنم... عاقلی که شاید در ذهن همهیمان رسوخ کرده و حقیقت ندارد... میگویند برو در فلان اداره استخدام شو، حقوق دولتی و... دارد و بیمه میشوی... متنفرم از عقلی که چنین حقیرانه میاندیشد... چنین عقلی، هیچ جایگاهی نزد من ندارد... عقلِ بی مقدارِ معاش...
اما آن دیوانگان اصلا به این عقل ها باور ندارند و به عقلی فراتر از این عقل ها دست یافتهاند... عقلی که آنها را رها کرده است... از هر قید و بندی که آنها را وابستهی این دنیا میکند... آری... آنها عاقلترند... و شاید ما دیوانهایم... دیوانگانی برخلاف تعریف ابتدایی... یعنی بریدن از هر تعلق و تعقلی که در مورد حقیقت است...
فعلا همین...
پ.ن: بسیاری از مخاطبین کانال میدونن که «فعلا همین...» یعنی چی... یعنی اینکه فعلا، تفکرم در مورد این موضوع، همینه که عرض کردم...
#دیوانگی
#دیوانه
#حقیقت
#تعقل
#تعلق
مردی درون جنگم و جنگی بدون فتح
لشکر کشی به جبههی تو، فاتحانه نیست...
بیتی از غزلی قدیمی...
#شعر
#یک_محمد_غریبه
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
#نامه سلام بر#عزیز_جانمان اینجا فقط حرف می زنند قربانتان شوم... خلف وعده در این سرزمین، مثل خوردن
تو رو خدا نگاه کن... انگار همین دیروز بود... روی هشتکِ #حقیقت زدم که ببینم تا الان چند مورد از این عبارت استفاده شده، که رسیدم به همین متن... متوجه شدم که سرِ یک سری جریانات، اینو نوشتم و تاریخش رو نگاه کردم و واقعا کُپ کردم... حقیقتا انگار همین دیروز بود... این عمر، خیلی زود میگذره پسر!... خیلی زود دیر میشه...
#عمر
#زندگی
#آرشیو
این کتاب را یکبار، سر به هوا شروع کردهام و تا نیمههایش نیز خواندهام... اما ناآگاهانه... بدون شناخت نادر ابراهیمی...
حالا دوباره، بعد از مدت ها به سراغش میرویم... از ابتدا شروع میکنیم... یقینا حرفهای بسیاری برای شنیدن دارد... مثل همیشه... مخصوصا وقتی نادر خان از سمت ملاصدرا حرف میزند... غوغایی به پا میکند که بیا و ببین...
#مردی_در_تبعید_ابدی
#نادر_ابراهیمی
#کتاب
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
#بیکلام_گفت
اما مثل همیشه باید آهنگی هم برای خواندن کتاب، انتخاب کنیم... همین آهنگ، مناسب است... غوطه ور در غم و خیال و فکر... مثل فضایی که کتاب دارد...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
این کتاب را یکبار، سر به هوا شروع کردهام و تا نیمههایش نیز خواندهام... اما ناآگاهانه... بدون شناخ
من که فقط خندهام میگیره از دیالوگ های ملاصدرا و پدرش... خیلی جسور و بیباکانه حرف میزنه ملاصدرا و پدرش هم عصبانی میشه 😅
و حالا مکالمههای ملاصدرا و شیخ بهاءالدین چقدررررر پربار و با معنان...
کاش تک تکتون بتونید این کتاب رو بخونید...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
اما مثل همیشه باید آهنگی هم برای خواندن کتاب، انتخاب کنیم... همین آهنگ، مناسب است... غوطه ور در غم و
توی ناشناس فرمودید که:
«شما همراه و همزمان با مطالعه، موسیقی هم حتما گوش میدین؟!»
_ بله خب با صدای آهسته و تمرکز در متن... غرق که بشی، میکشه میبره... همزمان...