eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
136 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
798 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » پیج اینستا: @tanhatarinhaa1401 لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/3442117788
مشاهده در ایتا
دانلود
و عَجب حلاوتی دارد مرگ، اگر انسان در راه آرمانی معتبر بمیرد...❤️‍🩹🕊
4_5771829669456253615.mp3
10.24M
شهادت، تن به مرگ سپردن نیست؛ بل در حفاظت از آرمان، شمشیر کشیدن است و جنگیدن و ناخواسته در مهلکه افتادن و پیوسته دستِ رد به سینه‌ی هلاکت زدن... و آن گاه، در لحظه‌‌ای بی بدیل، به ناگزیریِ مرگ رضا دادن و لبیک گفتن، یا حتّی فرصت لبیک هم نیافتن...
در رابطه با انتخابات، اولویت نظام با مشارکت حداکثری و بعدش انتخاب اصلح هستش... توی انتخاب اصلح هم، مبانی حضرت آقا، فصل الخطاب هستن... اصلح هم کسی هستش که ولایت‌پذیر(نه در کلام و لقلقه‌ی زبان) و با برنامه و مسبوق به سابقه مدیریتی در کف میدان باشه... بنده قصد تخریب و یا تضعیف بعضی نماینده‌های عزیز رو ندارم ولی گاها می‌بینیم که میگن فلانی یک لکه‌ی سیاه، یک شک و شبهه توی کارنامه‌ش نداره... خب سلّمنا، بسیار هم عالی... اجازه بدین یک تکه از داستان عزیز رو براتون نقل کنم: انتخاب کردن و پای آن انتخاب ماندن، جرئت و جسارت می‌خواهد؛ و الّا، انتخاب نکردن، دشتی از آبروی کاهوار درو کردن و شرف پوشالی را برای روزگاری دیگر پس‌انداز کردن که شهامت نمی‌خواهد. سالم و برکنار ماندن، بزدلانه زیستن است؛ سالم و در قلب حادثه ماندن، دلیرانه ماندن است. فعلا همین...
سه یادگار پیامبر یکی از مدعیانِ علم، درویشی را گفت: این کبود، چرا پوشیدی؟ گفت: از پیامبر سه چیز بماند: یکی، فقر؛ دیگر علم؛ سه دیگر شمشیر. شمشیر را سلطانان یافتند و در جای آن به کار نبستند. علم را عُلما اختیار کردند و به آموختن تنها بسنده کردند. فقر را فقرا اختیار کردند و آن را آلت غنا ساختند. من بر مصیبت این سه گروه، کبود پوشیدم. | حکایتی از اثر علی . ■ کتاب " صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها
انسان، هنوز، نیازمندِ شهادت است، و زمین، تشنه‌ی خونِ خوبانِ روزگار.
تحت یک مجموعه شرایط، سرنوشت طبیعیِ هر انقلابی، شهادت است. این یعنی که انقلابیِ واقعی، مصالحه نمی کند، دست نمی کشد، تسلیم نمی شود و فساد نمی پذیرد... 🖤
لحظه‌‌ای سکوت؛ سکوتی به عمق عمیق‌ترین چاه‌ها، به عمق زندگیِ مردان و زنان مبارزی که به خاطر ستمدیدگان می‌جنگند، به عمقِ آوازی سوگوارانه از اعماق تاریخ...
نادر ابراهیمی عادت داشته کارهایی را که برای یک سال برنامه‌ریزی می‌کرده با خط خوش و درشت می‌نوشته و روی دیوار اتاقش می‌زده. این یادداشتی است که اواخر عمرش نوشته تا به مفاد آن پایبند باشد، و چقدر جالب است. (این یادداشت اکنون در موزه‌ی قرار دارد.)
"حال" را می‌شود با درد گذراند؛ اما تصورِ دردآلود بودنِ آینده و دوامِ بدونِ دگرگونیِ "حال"، انسان را از پا در می‌آوَرَد... بهشت، وعده‌ی کاملی نیست...
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند... هیچکس یکباره معتاد نمی‌شود، یکباره سقوط نمی‌کند، یکباره وا نمی‌دهد، یکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود... زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد... و تکرار خستگی، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند... قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک نکن که قدم های بعدی را شتابان برخواهیم داشت... 📖چهل نامه‌ی كوتاه به همسرم | طهران_ پامنار