eitaa logo
🇮🇷تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
227 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
876 ویدیو
124 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » شخصی: @yekmohammadeqaribeh لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7904779880
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز در کوچه‌ای شاهد صحنه‌ای در لحظه‌ای بودم که هنوز هم در آن لحظه مانده‌ام و نمی توانم از آنجا بیرون بیایم... صحنه اینگونه رقم می خورَد که: یک پسر ویلچریِ حدودا هفده ساله کنار دیوار روبرویی مسجدُ النّبی دارد آدامس و جوراب می فروشد... یک پسر بچه‌ی دبستانی از مسجد خارج می شود ولی ظاهرا گریه می کند... پسر ویلچری از او می پرسد که آقا پسر؟! چرا گریه می کنی؟... پسر بچه‌ی دبستانی هم در حالی که دارد اشک چشم هایش را پاک می کند، پاسخ می دهد که نه! گریه نمی کنم... و می رود... برای آن پسر بچه‌ی دبستانی چه اتفاقی افتاده که آنگونه ناراحت است و اشک می ریزد؟... بچه های مدرسه اذیتش کرده‌اند؟... امتحان مدرسه را خراب کرده است؟... وسیله‌ای دوست داشتنی در بازار دیده و چون میدانسه نمی تواند بخرد گریه کرده است؟... و و و... چرا و چرا و چرا؟... از دلایل گریه کردن پسربچه‌ی دبستانی که بگذریم، من هنوز به آن پسر ویلچری فکر می کنم... این که حال آن پسر بچه‌ی دبستانی برای او مهم است... با این که خودش وضع جسمانی مناسبی ندارد و روی ویلچر دارد دست فروشی می کند، هنوز هم به همسن و سال های خودش توجه می کند و دلیل گریه کردنشان را می پرسد... شاید پسر ویلچری، غمخواری ندارد که غمگین بودن آن پسر بچه را تاب نمی آورد و می خواهد از دلش در بیاورد... مطمئنم که اگر پسر بچه‌ی دبستانی در آن لحظه بر می گشت و پیش پسر ویلچری می رفت، او برایش از آدامس هایی که کل دارایی‌اش بودند هدیه می داد و با زبان خودش به او می فهماند که گریه نکن!... بیا باهم رفیق باشیم و بخندیم... همین... @Tanhatarinhaa