1. موسای غصه ها.mp3
8.47M
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#روضه
مداح :کربلایی حنیف طاهری
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
مناجات امام زمان (عج )
گریز امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
آجرک الله...
یا بن الحسن...
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است
دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفاش...
مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
امشب آسمان و زمین...
عزادار آقا موسی بن جعفر هست...
امشب همه عالم عزادارند..
بانی تمام روضه ها...
مادرش زهراست...
زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
قربون غریبیت برم آقا...
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا جان... یا بن الحسن...
قربون شال عزات برم آقا...
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است
هر کجا نشستی...
حالا امام زمانت رو دعوت کن...
یا صاحب الزمان..
آخ دلم میل هوای یار داره
🔸که او موسی بن جعفر نام داره
🔸همون شاهی که جان دادتوی زندان
🔸بدان باب الحوائج نام داره🔸
⬅️آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااا
سه تا بدن سه روز روی زمین بود ، قربان این سه بدن مطهر ، یکی بدن مطهر امام جواد الائمه بود اما کبوترها آمدند بال به بال یکدیگر دادند نازنین بدن امام جواد را سایه انداختند ،
یکی بدن مطهر موسی بن جعفر بود ، سه روز روی زمین بود اما سایبان دارد بعد سه روز کفن قیمتی بر بدن
آقا کردند ، اما با چه عزّت و جلالی بدن تشییع کردند ( رحمت خدا بر این ناله ها و زمزمه ها ) .
اما قربان آن بدنی که سه روز برهنه روی زمین داغ کربلا ، وقتی امام سجاد آمد فرمود : بنی اسد بروید بوریا بیاورید بدن پاره پاره بابا را میان بوریا پیچید سرازیر قبر کرد بعد لبها را گذاشت بر آن رگهای بریده ، همه صدا بزنیم حسین .
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
احمدبهزادی
التماس دعا
🌾🌾🌾🥀🥀🥀
🏴🏴🏴﷽🏴🏴🏴
🔘 #روضه_امام_کاظم_ع
🔘گریز به امام رضا ع
🔘گریز به حضرت رقیه ع
🩸برحضرت مصطفی محمدصلوات
🩸بر مرشد مرتضی محمد صلوات
🩸بر دشمن شیعیان حیدر لعنت
🩸بر سیدالا نبیا محمد ص صلوات
♨️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ
♨️ "الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،"
♨️السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
◾کشیده شعله در دلها
◾عزای حضرت کاظم
◾بسوز ای دل بسوز ای دل
◾برای حضرت کاظم
◾میان محبس هارون
◾زغربت ناله ها میزد
◾به اشک و آه جانسوزش
◾ رضایش را صدا میزد
◾بمیرم من بمیرم من
◾که زندان قتلگاهش شد
◾تمام پیکرش نیلی
◾شد از شلاق زندانبان
◾به زندان با تنی مجروح
◾به زهر کینه جان داده
⬅️امروز دلتو روونه کاظمین کن... بریم کنار حرم آقا موسی ابن جعفر..
همه حاجتهارو مد نظر بگیرید..میخوایم در خونه باب الحوائج رو بزنیم..
🔘تو تاریخ نوشتند هر وقت هر کسی گرفتار میشد ( حتی سنی های کاظمین و بغداد..) وقتی بیماری داشتند.. وقتی دکتر جواب کرده داشتند... وقتی امیدشون ناامید میشد.. میرفتند دره خونه آقا موسی ابن جعفر ..آقا جان شما باب الحوائجی حاجت مارو بده.. آقا هم جواب شونو میداد..
🔲یا موسی ابن جعفر..فدات بشم آقا جان.. یا باب الحوایج...
(امروز کیا گرفتارند..کیا مریض دارند..کیا جوون دارند..کیا حاجت به دل دارند.. آقا باب الحوائجه..)
امروز یجوری گریه کن دست خالی برنگردی...
آی مادری که میگی جوونم گرفتاره... ای عزیزی که گفتی مریض دارم..
ای کسی که گفتی دردایی تودلمه نمیتونم به کسی بگم...
درد نگفتنی داری امروز در خونه آقا موسی ابن جعفر ناله بزن...
⬅️قربون غصه های دلت آقا...
امروز برا اون آقایی گریه کن به روایتی 7سال .. به روایتی 14 سال ..از این زندان به آن زندان..
( اونم زندانی که شب روز مشخص نمیشد.. مثل چاه بود زندان..)
پاهای حضرت رو با غل و زنجیر بسته بودن
بمیرم برا غریبیت آقا...
قربون مظلومیت برم آقا جان..
چه غصه ها به دل آقا کردند..
یا باب الحوایج یا موسی ابن جعفر...
قربون اسمت برم آقاجان..
کنج زندان بغداد ناله میکرد...
🔹آخ صدای ناله ای از کنج زندان
🔹به گوشم میرسد با آه سوزان
🔹گمانم باشد این صوت مکرر
🔹صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه آقا)
🔹دگر معصومه جان بابت نبینی
🔹به مرگم در مدینه مینشینی
🔹آخ رضا بابا بیا اندر بر من
🔹روم سوی وطن باچشم خونبار
⬅️مسّیب می گه.. یک وقت دیدم آقا داره ناله می کنه... آقا داره ضجه می زنه... خیلی حالش منقلبه. گفتم: آقا جان! چی شده امشب خیلی ناراحتید خیلی منقلبید؟
صدا زد: مسیب! به خدا دلم برا رضام تنگ شده .. می خوام برم مدینه پسرمو ببینم. می خوام برم مدینه رضامو ببینم..
✔️ (ان شاالله آقا موسی ابن جعفر امروز نگات کنه حاجتت رو روا کنه.. دست خالی ردت نکنه..)
⚫️آخ..
لحظات آخر هی صدا میزد .. رضام کجاست.. بگید رضام بیاد..
خدا نکنه کسی چشم انتظار باشه..
(بخدا چشم انتظاری خیلی سخته)
این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظات آخر سرش به دامن عزیزش باشه..
آخ...قربون غریبیت یا موسی ابن جعفر
🔺مردم به غریبی و ندارد خبر از من
🔺ز دوری رضا نور دو چشمان تر من
🔺معصومه کجایی به عزایم بنشینی
🔺ای دخترغمخوار و ضیا و بصر من
میخوام بگم یا امام رضا چقدر بابا منتظرت بود ..آقا جان نشد بابا رو ببینی ..نشد لحظات آخر سر بابا رو به دامن بگیری..
(اما ناله داری ببرمت یه جایی ...بریم خرابه شام..)
لحظه ای که سه ساله حسین ع سر بابا رو بغل گرفت..
✴️(ناله داری یا نه)
هی سر و میبوسه گریه میکنه..ناله میکنه..
🏴عمه بیا گمشده پیدا شده
🏴کنج خرابه شب یلدا شده
🏴 آخ پدر فدای سر نورانیت
🏴سنگ جفاکه زدبه پیشانیت
🏴بابا..بسکه دویدم عقب قافله
🏴پای من از ره شده پر آبله
🏴یا ابتا یا حسین 3
⏺هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله ع
به سوز جگر حضرت معصومه در فراق پدر ..صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#روضه_حضرت_موسی_ابن_جعفر_س
#دفتری
السلام علیک یا موسی ابن جعفر ایها الکاظم یابن الرسول الله یا حجة الله علی...
🌱دلم میل هوای یارُ داره
🌱 که او موسی بن جعفر نامُ داره
امروز کیا با آقا کار دارن،
آقا موسی بن جعفر باب الحوائجه،
زندانی غریب بغداده،
(یا باب الحوائج یا موسی بن جعفرع)
🌱دلم میل هوای یار داره
🌱 که اون موسی بن جعفر نام داره
🌱همون شاهی که جون دارد توی زندان
🌱 بدون باب الحوائج نام داره
🌱ز درد بی کسی با حالت زار
🌱به دست ظلم هارون ستمکار
🌱دمادم با خدا می کرد مناجات
🌱 دهان روزه و با چشم بیدار
(چی میگفت آقا )
🌱 الهی از دل زارم گواهی
🌱 ندارم جز تو من دیگر پناهی
🌱 دگر معصومه جان بابت نبینی
🌱 به مرگم در مدینه می نشینی
⏪امروز برا اون آقایی گریه کن که سالیان سال کنج زندان بود،
به روایتی 7 سال ، به روایتی۱۴ سال، کنج زندان بوده،
غریبانه ناله میزد،
اونی که جوانش گرفتاره،
اونی که مشکل داره
اونی که تو دلتش غم و غصه داره
امروز به آقات بگو،
(زمزمه)
( یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
(دشتی)
✨آی به یا رب یارب شب زنده داران
✨به امید دل امیدواران
✨ به آه سینه طفلان گریان
✨ خلاصم کن خدا از کنج زندان
⏪خدا دیگه نجاتم بده،
دیگه خلاصم کن ،
یه روزی خبر دادن آی شیعه ها بیایین میخوایم آقاتونو آزاد کنیم،
(الهی امیدت نا امید برنگرده)
همه اومدن پشت درِ زندان بغداد
یکی میگه اگه آقامو ببینم دستشُ می بوسم،یکی میگه اگه آقامو ببینم پاشو می بوسم، یکی میگه خودم بخونم دعوتش می کنم،
آی گرفتارا، آی حاجت دارا،یه وقت دیدن در زندان باز شد، چهار نفری یه تابوتی رو غریبانه دارن میارن،دادن دست شعیه ها
خدا این بدنی که سالها کنج زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه،
آی حاجت دارا، آی مریض دارا، میگه وقتی روپوش تابوتُ کنار زدن دیدن هنوز غُلُ زنجیر به بدن آقا موسی بن جعفره...
(یا باب الحوائج یا موسی بن جعفرع)
⬅️نازنین بدنش رو کفن کردن کفن قیمتی پوشوندن، کسی به این بدن بی احترامی نکرد، کسی به این بدن جسارت نکرد اما اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا....
بمیرم بر اون آقایی که 3روز و 2 شب بدنش رو خاک گرم کربلا ...
آخ بمیرم...
🥀 مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
🥀 مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
⬅️یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد برید یه تکه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبم حسین رو داخل خانه قبر بذارم
آی گرفتارهر طرف بدنُ گرفت طرف دیگه زمین می اومد،
آقابدن بابا رو داخل قبر کرد ،
اما دیدن آقا از قبر بیرون نمیاد،
صدا زد بابا رسمه صورت راست میت رو رو خاک میذارن،
اما من بمیرم برات بابا سر در بدن نداری
هر چقدر ناله داری از سویدای دلنت ناله بزن بگو یا حسین....
🎋قیامت بی حسین غوغا نذارد
🎋شفاعت بی حسین معنا ندارد
🎋حسینی باش تا فردا نگویند
🎋چرا پرونده ات امضا ندارد
بابی انت و امی یا حسین...
جان عالم به فدای لب عطشانت یا حسین....
🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
فیشروضهامامکاظم(ع).pdf
119.8K
﷽🖤
#جدید💯
فیش مناجات با امام زمان(عج)
"روضه شهادت امام کاظم (ع)"
[ویژه روضـــــه خـــــوانهای عزیـــــز]
✍مـؤلــف : #علــی_حاجیــان_فر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
گریز فاطمه زهرا(س)
مناجات امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
آجرک الله...
یا بن الحسن...
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است
دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفاش...
مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
امشب آسمان و زمین...
عزادار آقا موسی بن جعفر هست...
امشب همه عالم عزادارند..
بانی تمام روضه ها...
مادرش زهراست...
زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
قربون غریبیت برم آقا...
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا جان... یا بن الحسن...
قربون شال عزات برم آقا...
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است
هر کجا نشستی...
حالا امام زمانت رو دعوت کن...
یا صاحب الزمان..
آخ دلم میل هوای یار داره
که او موسی بن جعفر نام داره
همون شاهی که جان دادتوی زندان
بدان باب الحوائج نام داره
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقااااااا
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد . من از شما می پرسم که آیا دیده اید
مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد
که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .
فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست مثل دستهای پیامبر نمایان شد
همه بگوئید یا زهرا .
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🏴 روضه امام موسی بن جعفر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸دردی به جان نشسته دگر پا نمی شود
🔸جز با دوای زهر مداوا نمی شود
🔸یک جای پرت مانده ام و بغض کرده ام
🔸در این سیاه چال دلم وانمی شود
🔸کافیست داغ دوری معصومه و رضا
🔸دیگر غمی به سینه من جا نمی شود
🔸معصومه کاش بود کمی درد دل کنم
🔸کس مثل دختر همدم بابا نمی شود
🔸می خواستم دوباره ببوسم رضام را
🔸هنگام رفتنم شده گویا نمی شود
🔸اصلاَ نخواستم کسی آید به دیدنم!!
🔸سیلی که مونس دل تنها نمی شود
🔸از بس زدند خورد شده استخوان من
🔸این پا برای من که دگر پا نمی شود
🔸زنجیرها رسانده به زانو سر مرا
🔸کاغذ هم اینچنین که منم تا نمی شود
🔸گاهی هوای تازه و آزاد می روم
🔸بی تازیانه و لگد اما نمی شود
🔸ضجر من از جسارت سِندی شاهک است
🔸بی ناسزا شکنجه اش اجرا نمی شود
🔸گفتم سر مرا ببر اما تو را خدا
🔸اسمی نبر ز مادرم،آیا نمی شود
🔸تشییع من اگرچه روی تخته در است
🔸تشییع هیچکس روی نی ها نمی شود
⬅️آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده بریم کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب ،شب شهادته بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
حسین آرام جانم حسین روح وروانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴 اشعار و روضه شهادت امام کاظم (ع)
⬛️ ⚫️ ⬛️ ⚫️ ⬛️ ⚫️
هر کجا مرغ اسیریست زغم آزاد کنید
قفسش برده به باغی و دلش شاد کنید
مرد اگر کنج قفس ، طائر بشکسته پری
یاد ازمردن زندانی بغداد کنید
چون به زندان به ملاقاتی محبوس روید
از عزیز دل زهرا وعلی یاد کنید
تا دم مرگ ، مناجات و دعا کارش بود
گوش بر زمزمه سید عبّاد کنید
پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش
پس شما گریه برآن خسرو ناشاد کنید
نگذارید که معصومه خبر دار شود
رحم بر حال دلِ دختر ناشاد کنید
غریبی سخته اونم ادم توی زندون باشه بمیرم برای آقایی که چهارده سال هی از این زندان به اون زندان امان از موقعی که در زندان سندی ابن شاهک یهودی افتاد
اون یهودی حرامزاده خیلی اذیتش کرد به حدی که یه روز گفت خدایا دیگر خسته شدم منو خلاصم کن
خلصنی یارب من حبس هارون
خدایا از حبس هارون خلاصم کن
مسیب که خدمتگزاری میکرد برای حضرت میگه روزی به من فرمود دلم برای پسرم تنگ شده الان چندین ساله که پسرم را ندیدم
مسیب چهارده سال اسیر زندان هارون شدم
زبانحال
مسیب زهر هرون کارگر شد / رضا ارام جانم بی پدر شد
دم مردن به حالم کن نظاره / بنه نعش مرا بر تخته پاره
غریبم من کسی بر سر ندارم / به جز تو یاور دیگر ندارم
نباشد دخترم معصومه کز جان / کند گیسو به مرگ من پریشان
کجایی ای رضا آرام جانم / سرور قلب و نور دیده گانم
بیا فکر من دور از وطن کن / پس از مرگم مرا غسل و کفن کن
مسیب ای به من هستی تو غمخوار / بیار زنجیر و غل از من تو بردار
زنم در وقت مردن دست و پایی / مسلمانان امان از این جدایی
صدا زد مسیب بیا و غل و زنبجیر از پاهای من غریب باز کن برم مدینه پسرم را ببینم و برکردم
عرض کرد آقاجان من خیلی مایلم به این کار امامیترسم هارون منو مجا زات کنه
فرمود مسیب تو خیال میکنی ما این قدرت را نداریم
اشاره به زنحیر کرد ، زنحیر باز شد دیدم از نظرم غایب شد
من از ترس هارون که خدایا اگر بیاید و بپرسد آقا موسی بن جعفر کجاست چه بگویم به دلهره افتادم
که بعد اندک زمانی شنیدم صدای زنحیر از میان زندان بلند شد
رفتم دیدم آقا برگشته
گفتم جانم بفدایت کجا بودی فرمود مسیب الان رفتم مدینه با پسرم رضا وداع کردم و بر گشتم
الهی من فدا بووم بووم شه جان آقاره/ فرزند زهرا ره/ حضرت موسی ره
چارده ساله که ندیعه شه جان ریکاره/دل بهیعه پاره/ هارون جفا ره
میون زندون بهیعه اسیره نامرد
ونه رنگ و رو ازجفا چنده بیّه زرد
غریبه مولا /بووم ته فدا
✔️✔️✔️✔️✔️➖➖➖➖
غل و زنجیر ونه گردن کُنده دوسّه پا/هارون پر جفا/ ونگ داهه شه خدا
گته مره راحت هاکن نخامبه این دنیا/ ندیمه شه ریکا /برو جان رضا
برو پسر مره بوین مه عمر بیّه توم
یهودی زاده هاکرده مه روز ره چون شوم
غریبه مولا / بووم ته فدا
قربونت برم آقا عده ایی از شیعیان رفتن برای ملاقاتی ارباب در زندان
یک دفعه دیدند در زندان باز شد چهار نفر میخوان بدن را از سلول زندان بیرون بیارند.
دیدن بدن سنگین شده عجبا چطور امکان داره آخر امام ضعیف و لاغر شده بود چرا باید سنگین باشه
اگر بچه سید در این جمع نشسته ببخشه منو مخصوصا از امام زمان ع معذرت میخوام
پارچه را از روی نعش کشیدن آماده ای بگم
دیدن هنوز غل و زنجیر بر پا و گردنش داره
هرکجای مجلسی از ته جگرت ناله بزن بگو یا باب الحوائج
⬛️ ⚫️ ⬛️ ⚫️ ⬛️ ⚫️ ⬛️
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
گریز فاطمه زهرا(س)
مناجات امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
آجرک الله...
یا بن الحسن...
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است
دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفاش...
مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
امشب آسمان و زمین...
عزادار آقا موسی بن جعفر هست...
امشب همه عالم عزادارند..
بانی تمام روضه ها...
مادرش زهراست...
زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
قربون غریبیت برم آقا...
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا جان... یا بن الحسن...
قربون شال عزات برم آقا...
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است
هر کجا نشستی...
حالا امام زمانت رو دعوت کن...
یا صاحب الزمان..
آخ دلم میل هوای یار داره
که او موسی بن جعفر نام داره
همون شاهی که جان دادتوی زندان
بدان باب الحوائج نام داره
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقااااااا
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد . من از شما می پرسم که آیا دیده اید
مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد
که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .
فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست مثل دستهای پیامبر نمایان شد
همه بگوئید یا زهرا .
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ
فیض آماده است
شما هم اهل معنایید
ترجمه نمی خواد
عبارت صلوات رو بخوانم تا آخر ، فقط یه دونه اش را اشاره کنم
اللهم صل علی موسی بن جعفر الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ
همه ی روضه ، در همین عبارت ، سه چهار خطی آمده
خدا رحمت کنه
مرحوم آیت الله احمدی میانجی
اینو وقتی شرح میکرد
به پهنای صورت اشک میریخت
فیض ببره امشب
می فرمود
مطموره به جایی می گند که مثل چاه مدوَّر باشه
هم تاریکه هم گوده
هم به گونه ایه که حتی نمی تونی پاهات رو دراز کنی
فهمیدی چی گفتم
چهارتا زندان بان داشت موسی بن جعفر
هر چهار زندان بان توبه کردند
توی زندان اونا ، موسی بن جعفر ، شکر خدا رو به جا می آورد
خدایا ممنونتم یه جای خلوت به من دادی باهات مناجات کنم
اما از وقتی که سِندی بن شاهِک شد زندان بان آقا ، لحن مناجات عوض شد،
دیدند هی صدا میزنه
خَلّصنِی ....
خَلّصنِی مِن حَبسِ هارون ....
چجوری خلاصش کردند
یه وقت دیدند در زندان باز شد
یه بدنی رو روی تخته پاره ای دارند میارند
هی میگند
هٰذا امامُ الرَّفَضَة
چرا توی زمزمه ات هی میگی حسین...
کربلا هم بدن ابی عبدالله رو چند نفر تشییع کردند
اما تشییعشون این بود
این بدن رو زیر سُم اسب قرار دادند
حسین وای.....
====================
4_6044193805056344105.mp3
4.01M
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ
====================
#شب_جمعه
#مناجات_و_روضه
#مناجات_امام_زمان
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک
کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
در مناجات های موسی بن جعفر سلام الله علیه ، این عبارت به چشم می خوره
الَّلهمَّ لٰا تُخرِجنِی مِنَ التَّقصیر
خدا روزی نیاد که من دربرابر تو، خودم رو مقصر ندانم
بنده همیشه در برابر مولاش مقصره
مخصوصاً اگه مثل من عاصی باشه
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ....
یه عده الان از کنار حرم کاظمین ، دارند کمیل می خوانند
یه عده هم خودشون رو رسوندند امام رضا
من و تو هم از کنار مضجع ملکوتی دختر موسی بن جعفر
داریم باهاش مناجات میکنیم
ساکت نباش
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
چی میخوایی؟!
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
همین اول دعا بگو
کل کوله بار گناهان عمرم رو آوردم
شنیدم سحر شب جمعه
تو بارم رو از روی دوشم بر میداری
بالحجة الهی العفو
ای بلا نبینی ان شاء الله
همه همه
از خود فرار کرده ام و ....
از خود فرار کرده ام و لٰا یُمکِنُ الفرار
امشب دوباره آمده ام بر سر قرار
رسوای خویش گشتم و غرق خجالتم
من آمدم ، ولی تو به روی خودت نیار
باهاش حرف بزن
سحر شب جمعه
خیلی دوست داره کسی باهاش حرف بزنه
من در میان راه زمین خورده ام بیا...
یٰا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَه
ما با تو سحرها یه قراری داریم
حالا که من سر قرار دیر رسیدم
زمین خوردم ، تو بیا
من در میان راه زمین خورده ام بیا
از بس که بار آمده بر روی دوش ، بار
آدمی که بارش سنگینه ، دیر میرسه سر قرار
یه بار نشد ، در خونه ات بیام
رو سفید بیا
تو به ما نگاه کنی
بگی مرحبا ، چشم روشنی من شدی...
آنقدر در حجاب خودم غوطه می خورم
حتی تو را ندیده ام این گوشه و کنار
حرف ما نیست که بگی کی گفته آقا این گوشه و کناره
امیرالمومنین قسم خورد
فَوَ رَبّ علی
قسم به پروردگار علی
أنَّ حُجَّتَها عَلَیها قائِمَة ، ماشِیَةٌ فی طَرَقاتِها
مهدی من توی همین کوچه ها و راه هایی که شما میرید قدم میزنه
داخِلَةٌ فی دورِها و قُصورِها
یعنی مهدی من
به خدا قسم
بارها ، توی خونه ها و مجالستون اومده
یُسَلّـِمُ عَلی الجَماعَة
بارها به تک تکون سلام کرده
ما با این اعتقاد کمیل میاییم هر شب جمعه
آقامون داره نگاهمون می کنه
آنقدر در حجاب خودم غوطه می خورم
حتی تو را ندیده ام این گوشه و کنار
امشب که گریه های تو باران گرفته است
از چشم خشکسالِ منم ، قطره ای ببار
قربون چشمای اشک آلودت برم
اصلا بگذار ، زبون صحبت رو عوض کنم
اصلاً وکیل ما تو و ما هیچ کاره ایم...
عین روایته ها
وَکَلَنَا اللَّهُ بِحِسَابِ شِيعَتِنَا (سند)
اصلاً وکیل ما تو و ما هیچ کاره ایم
ما خویش را به دست تو کردیم واگذار
برعکس شده
عوض اینکه ما منتظر تو باشیم
تو منتظر مایی
در انتظار آمدنم ایستاده ای ...
از در این مسجد که میایی تو
حتما سلام بهش بده
قربون پاهای خسته...
السلام علیک حینَ تَقوم
در انتظار آمـــدنم ایســتاده ای
شاید به این امید که می آیمت به کار
ان شاء الله به دعای خودت، به دردت میخورم
ان شاء الله آبروت رو نمی برم
آرزو که عیب نیست
ان شاء الله یه روز توی خیمه ی سبزت می بینمت
وقتی علی بن مهزیار، زیارتش کرد
اونقدر محو جمال دلرباش شد
اصلا یادش رفت آداب گفتگو و زیارت رو به جا بیاره
حضرت بفلش کرد
آغوش رحمتت رو باز کن
کُلُّنا ضَیفُک َ وَ جٰارَک
ما سحر شب جمعه ، مهمون خودتیم
اگه تو من رو به آغوش بگیری ،
قول میدم از آغوشت جای دیگه نرم
یا أبانا استَغفِر لَنا ذنوبَنا
سه روز مهمون خیمه ی امامش بود
بعد از سه روز گلایه کرد
آقاجان ، نوزده سفر حجه که دارم میام
چرا قاصدت سفر بیستم اومده سراغم
حضرت فرمود تو بیست سفر حجه که فقط داری دنبال من میگردی
امّا کُنّا نَتَوَقَعُک َ لیلاً و نَهاراً
من مهدی شب و روز منتظر اومدن شما هستم
در انتظار آمـــدنم ایســتاده ای
شاید به این امید که می آیمت به کار
حالا آقات رو صدا بزن
با این زمزمه ، صدات رو به همه عالم برسون
که ما صاحب داریم
ان شاء الله به درد صاحبمون هم می خوریم