روضه حضرت رقیه (ع)
گریز حضرت فاطمه (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه
🔸به هر دردی دوا دارد رقیه
🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا
🔸مریضان را شفا دارد رقیه
🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
🔸مدال مرحبا دارد رقیه
🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه
🔸عزای بی ریا دارد رقیه
🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش
🔸سخن با آشنا دارد رقیه
🔸ز دست ساربان و زجر و خولی
🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه
🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت
🔸غم بی انتها دارد رقیه
🔸بیا ای یار پیشانی شکسته
🔸که با مهمان صفا دارد رقیه
🔸چه با جا آمدی ای جان جانان
🔸ببین جا در کجا دارد رقیه
🔸از آن روزی که افتادی به مقتل
🔸دل پر ماجرا دارد رقیه
🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
🔸وطن در کربلا دارد رقیه
🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است
🔸بگو محشر به پا دارد رقیه
🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه
🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد
🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه
🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
🔸که هر شب این دعا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم بی بی با این دستهای کوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشالاهمه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
😭😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد ایام فاطمیه گریزی داشته باشیم به روضه فاطمه زهرا اگر به رقیه سیلی زدند به مادرمان فاطمه هم سیلی زدند😭
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
🔸ناگهان بر مادرم سیلی زدند
🔸یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون
تایپ وارسال مداح اهل بیت(ع)احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀🥀
❣﷽❣
💚#روضه_امام_حسین_ع
💚#دفتری_حسین_ع 5
💚#روضه_تنور_خولی
ما هدیه ڪنیم به روح احمد #صلوات
بر آدم و نوح و هم محمد #صلوات
بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
بر خاتم انبیا محمد #صلوات
(#دعا_ فرج)
🌾#السلام_علیڪ_یاصاحب_العصر_والزمان
☀️خوشا روزے ڪه دلدار من آید
☀️شبے آقا به دیدار من آید
☀️خوشا روزے ڪه ماه من بیاید
☀️به پایان آن شب تار من آید
آقا جان یا صاحب الزمان..مهدے زهرا..
آقا جان آجرک الله فے مصیبت جدڪ..
☀️خوشا روزے ڪه در دل غم نماند
☀️شب شادے دلدار من آید
☀️خوشاروزے ڪه مُحرم درطواف است
☀️از آن ڪعبه برون یار من آید
☀️بجز دیدار تو ڪارے ندارم
☀️بیا تا آخر ڪار من آید
🚩یا صاحب الزمان..الغوث و الامان
♦️#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان
آقا.. بین من و تو فاصله هاست
(دلت هواے ڪربلا داره؟
دوست دارے ڪربلا رو ببینی؟)
دوست دارے یه شب جمعه اے ڪنار حرم ابے عبدالله باشی.. اونا عرض ڪنی
آخ ..دوست دارے بین الحرمین باشی..
بگو آقا جااان..
بین من تو فرسنگ ها فاصله است..
اما آقا خودت فرمودی..هر ڪے هر ڪجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم.
💢یهسلام میدم با حسرت طرف ڪرببلا
💢آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا
آقا جان
💢غم ڪربلا منو میڪشه
💢دل من فقط به حرم خوشه
⬅️دلتو یه لحظه ببرم ڪربلا..آے حاجت دارا..آے مریض دارا..آے جوون دارا..آے اونے ڪه التماس دعا داری..
⬅️روز عاشورا هر شهیدے ڪه زمین مے افتاد...امام حسین مے آورد تو خیمه دارالحرب..
(خیمه دارالحرب خیمه اے بود ڪه شهدا رو اونجا نگهدارے میڪردند)
آخ چه ڪردند ڪربلا...
خدا لعنت ڪنه اون نانجیبے ڪه ..صدا زد..همه ڪُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون..
جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میڪردند...
نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب..
نمیدونم مادر قاسم چه ڪرد..
نمیدونم دختر حسین ع چه ڪشید..
آخ بیبے زینب ڪبرے چه حالے داشت..
امان امان..
🥀مأمور بردن سر ڪیه.. خولیه..
دیر وقت رسید ڪوفه..دید در دارالاماره بسته است..
آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا..
درِ تنور و باز ڪرد
آخ..
⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه..
خدا خونهٔ من ڪه تاریک بود، این نور چیه..
(از ڪجا این نور میاد)
دنبال نور اومد.. دید از تنوره..
آخ درِ تنورو برداشت..
دید یه سر بریده روخاڪستر تنور..
🌿#یاحسیــن
🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله،دور تنور نشستند
یڪے میگه حسین جان، مادرت حوا به فداے تو..
یڪے میگه حسین جان.، هاجر فداے تو..
یڪے میگه مریم فداے تو..
یڪے میگه آسیه فداے تو..
همه داشتند گریه مے ڪردند.
میگه یه وقت دیدم یه هودجے از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد..
این چهار بانوے بهشتے بلند شدند...رفتن ڪمک ڪردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند..
💢خمیده خمیده این بانو اومد ڪنار تنور..
نشست..سر در تنور ڪرد..
هے صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان..
آخ غریب مادرحسین
مظلوم مادر حسین
آخ امان از دل زهرا س
(مادر اومده حسین جان)
مادر 3
♦️سلام مادر ببین با من چه ها ڪردند
(حسین ع داره با مادر درد دل میڪنه)
♦️سلام مادر ببین با من چه ها ڪردند
♦️لب تشنه سرم ازتن جدا ڪردند
مادر مادر
(دیدے دلت عقده داره میخواے بامادر حرف بزنے، چطورحرف میزنی)
مادر3
♦️ببین موهام پُر از خاڪستر و خونه
♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه
آخ مادر
♦️ته گودال ڪه غوغا شد ڪجا بودی
♦️سر نعشم ڪه دعوا شد ڪجا بودی
امان از دل زهراس
↔️حالا بیبے داره جواب میده
(حسین جان)
🌾سلام مادرچرا پُر خونه روے تو
🌾سلام مادر بریده ڪے گلوے تو
(آخ حسینم)
🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند
🌾به پیش من لباس ڪُهنه ات بُردند
حسین جان مادر
خودم ڪربلا بودم مادر
همه صحنه هارو دیدم مادر
🔷هلالابننافع میگه صداے العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفے رو آب ڪردم گفتم براے فرزند زهراس ببرم..
گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد..
صدا زد هلال ڪجا میری..
گفتم صداے العطش حسین ع زهراس رو شنیدم براش آب آوردم..
یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش ڪردم..
گفتم نانجیب توڪه آبے نداشتی..
میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد ڪنار..
سر بریده حسین..
🔶میگه نگاه ڪردم دیدم شمر داره میلرزه..
گفتم نانجیب توڪه ڪارخودتو ڪردے چرادارے میلرزی
صدا زد هلال همین ڪه داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میڪردم، یه مرتبه شنیدم صداے مادرے بلنده..هے صدا میزد آخ عزیز مادر حسین
غریب مادر حسین
اے مادر3
(دشتی)
🔅اگر ڪشتن چرا آبت ندادن
🔅چرا زان دُرِّ نایابت ندادن
🔅اگرڪشتن چرا خاڪت نڪردن
🔅ڪفنبرجسمصدچاڪتنڪردن
🔅چرا برتن حسینم سر نداری
🔅بمیرم من مگر مــادر نداری
هر چقدر ناله دارے تسلاے دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو
🌻 #یاحسیــن
❣﷽❣
⚫️ دفتری_زینب_س (5)
🔘 روضه_حضرت_زینب_س
⚫️ روضه_اسارت شام
⭐بر زینب و رافت کمالش صلوات
⭐بر کوه شکوه و بر جلالش صلوات
⭐بر نایبه حضرت زهرای بتول
⭐بر قلب حسینی و وصالش صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا اباعبدالله ( یا حسین)۳
صل الله علیک یا اباعبدالله
و صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان الشکور
✨ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین
✨معنای واقعی اصول الکرم حسین
✨یک یا حسین گفتم و دیدم غمی نماند
✨تسکین دردهای دل مضطرم حسین
آقا جااان…یا اباعبدالله…
✨لطفی که کرده ای تو به من پدرو مادرم نکرد
✨ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
✨من سال هاست در به در روضه ی توام
✨داغ تو را به جان و دلم می خرم حسین
🔰ان شاالله بری کربلا …
ان شاالله حسرت حرم به دلت نمونه…
تسکین دل مومن حسینه…
امروز دعا کن برا اونایی که کربلا رو ندیدن… دلشون پر میزنه برا حرم حسین…
✨در کوچه های سینه زنی سالیان سال
✨در حسرت هوای حرم می پرم حسین
✨کابوس من شده غم دوری کربلا
✨در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
(آره زمزمه کن...همه با هم)
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
◼️حسین…سالار زینب…
◼️حسین… دلدار زینب…
این روزا روزای اسارت اولاد زهراست…
این روزها روزهای خاک نشینی دختر امیرالمومنینه …
یا صاحب الزمان آقا جان آجرک الله…
ببخش آقا…
فقط یه زمزمه کنم ناله شو بزنی…
از زبان بی بی زینب بگم …
◼️کوفه چراغانی شده (حسین جان)۳
◼️زینب تماشایی شده (حسین جان)۳
◼️دخترت آواره شده (حسین جان)۳
(ایام ایام اسارت بی بی زینبه…)
(دیگه از امروز باید بگی امان از دل زینب)
آخ
میون همه دلها …
امون از دل زینب…
چه خون شد دل زینب…
روضه برات بخونم ، میدونم میخای ناله کنی برای یتیمان حسین برا غریبی بی بی زینب
امان امان
(چه مصیبتیه مصیبت بی بی زینب س)
(کدوم زینبو میگم…)
🔹نیست فلک به قدرو هم پایه ام
🔹سایه ی من ندیده همسایه ام
آره زینب …
زینبی که وقتی میخواست بره کنار قبر پیغمبر, ، میگفتن صبر کنیم نیمه شب بشه، مردم خونه هاشون برن ،
(جلو جلو قنبرو می فرستادن، قنبر برو مشعل و چراغی اگه روشنه خاموش کن)
بی بی که راه میافتاد , امیرالمومنین علی جلو میرفت ، آخ سمت راست حسنه ، سمت چپ حسینه،
(عباس هم پشت سر می اومد
تو تاریکی و دل شب)
چشمی به قد و بالای زینب نیفته…
آاااخ …
(اوج)اون خانمی که سایه شو نامحرم ندیده…
صداشو نامحرم نشنیده…
حالا بین نامحرما … تو بازار برده فروشا…
تو محله یهودی نشینااا
از همه بدتر تو بزم شراب
( اف به دنیااا
دختر علی کجا و بزم شراب)
(فرود)دست زنها و بچه ها رو با طناب بسته بودن، وارد مجلس یزید کردن ، بالای مجلس یزید ملعون نشسته… دور تا دور نامحرما و حرامیا…
(اهل بیت پیغمبر وسط ایستاده بودن)
سر ابی عبدالله رو گذاشته بودن تو طشت طلا…
(کجای عالم با یه خانواده داغدیده این کارو میکنند…)
(بیخود نبود وقتی از امام سجاد سوال کردن ، آقا کجا به شما خیلی سخت گذشت سه مرتبه آقا فرمود الشام الشام الشام)
(خدا میدونه چه گذشت به دل اهل بیت ع
چی گذشت به دل بی بی زینب س…)
🔘زینب و مجلس اغیار کجا
🔘زینب و کوچه و بازار کجا
🔘زینب و این همه آزار کجا
🔘زینب و طشت سر یار کجا
⏺ آخ تو مجلس یزیدن، همه نامحرما و حرامیا هستن
بمیرم رقاصه ها دارن میرقصن، همه دارن کف میزنن، دارن هلهله میکنند…
امان امان
(بگمو ناله شو بزنی…)
(اوج)یه وقت این زن و بچه دیدن یزید ملعون چوب خیزرانو بالا برد …
دختر داره میبینه ، خواهر داره میبینه، همسرش داره میبینه
چوب خیزران رو بالا برد آخ زد به لب و دندان ابی عبدالله…
آخ صدای ناله ی زنها بلند شد…
صدای ناله ی بی بی بلند شد…
( سبک خدایا عاشقان را)
♨️مزن ظالم حسین مادر ندارد
♨️مزن ظالم کسی بر سر ندارد
♨️مزن چوب جفا ای بی مروت
♨️دگر انگشت و انگشتر ندارد
♨️الهی خواهرت زینب بمیرد
♨️نباشد بعد تو ماتم بگیرد
صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب …
یااباعبدالله… یا حسین …
⬅️همنوا با دل سوخته بی بی زینب س 3مرتبه ناله بزن
حسین جااان حسین جااان 2
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈✾
هدایت شده از کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
◾روضۂ دفتری اول ماه صفر◾
بهمراه مرثیه محلی سوزناک😭😭
👈🏻خادمۂ گروه: خ علیمحمدی✍🏻
دلبرم یوسف زهراست خدا میداند
یادش آرامش دلهاست خدامیداند
علت غیبت او هست گناه من وتو
خون جگر از گُنه ماست خدا میداند
بر عطا وکرمش جن ومَلَک محتاجند
از دمش زنده مسیحاست خدا میداند
همه دنبال زر وسیم گرفتار دلند
پسر فاطمه تنهاست خدا میداند
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
◾الان کجای عالم شرف حضور داری آقاجان؟ کجا داری نماز میخوانی؟ کجا داری گریه می کنی؟😭😭😭 کجای عالم داری برای ما دعا می کنی؟ کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن ،سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اُسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن (خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟😭😭😭(الله اکبر) یه نگاه مظلومانه ای کرد ،خدایا این بچه ها که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ،همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن، آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ...روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم😭😭😭
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سرِ از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن، یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما😭😭😭این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن یه جمله فقط این خانمو آوردن تو مجلس شراب😭😭😭
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله
سلام و تسلیت خالصانه ما را الساعه به محضر نورانیش برسان
به دعای مستجابش حُسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
مرثیه محلی 👇🏻👇🏻👇🏻
عزیزُم وُ غمِ مرگت برارُم بیابون پرورُم کرد
وُ هوای مرگ بی بال و پَرُم کرد
عزیزُم به مو گفتی صبوری کن صبوری
صبوری که چه خاکی بر سرُم کرد
عزیزُم وُ هر کی نَمُرده ازش براری ایشالا که نمیرا
وُ چراغ دلش با که به سایه ش نشینا
عزیزُم وُ مزنید یتیمونه برارم که خودُم بِبینُم
وُ داغِ برارُم به دلمه تا روزی که میرُم
عزیزُم دایه دایه وُ اَ مدینه بیوکه گُلزارُم خزونه
وُ بعد حسین برارُم زندگی بر مو حرومه
عزیزُم وُ گر صبر کُردُم ای دایه تو بیدی به کنارُم
وُ حالا بی حسینُم مو چطور بنارُم
وُ ای روزگار اَ ایی دلِ سُختم چه مُخاسی
وُ بردی برارُم حسین جاش غصه کاشتی
تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم 😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
السلام علیک یا اباعبدالله
آقاجان بفدای چشمان خونبارت صباحاومسا...اذنمیفرماییدباشماهم ناله شیم یابن الحسن 😭
هرجاسخن اززینب ودروازهء شام است😭😭
ساکت به تماشامنشینید،حرام است😭😭
رسیده روضه به بازار شام واویلا😭😭
تمام مرثیه در یک کلام واویلا😭😭
یه اشاره کوچیک به مصیبت اعظم شام والتماس دعای فرج وانتقام ان شاءالله 😭
و بر درشهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند😭گرسنه و تشنه😭😭
تا شهر را باهر حُلّى و زيورى و زينتى آزین بستند،قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند..در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد وزن ورقاصه با ساز وآواز...😭😭
الله اکبر...😭😭😭
اما مابقی تماشاچی ها،هم دست خالی نبودن😭هرکی هرچیزی که تونست برداشت😭سنگ و...یه تعداد هم کار روبه جایی رسوندن رفتن از تنورهاشون زغالهای داغ برداشتن😭روی بامهارفتن که برسر اسرا بریزن😭😭امانگم این زغالها داغ باگردن در غل وزنجیرامام سجاد چه کرد😭😭نگم این زغالهای داغ،با سروموهای اطفال و زنان دست بسته...!! چه کرد😭😭یاحسین😭😭😭😭
بانیزه هامیرقصیدن😭😭گاهی این سرهای بریده به زیر دست و پا....😭😭😭😭یازهرااا 😭😭😭😭
چه کردن با بددهنی ها...😭😭😭
دم دروازهی ساعات خدا رحم کند😭😭
به دلِ عمهی سادات خدا رحم کند😭😭
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار😭😭
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند😭😭
چشم من تارشده،یاتوبه هم ریخته ای😭😭
گریه داراست ملاقات،خدارحم کند😭😭
کو علمدارحرم؟آبرویم درخطراست😭😭
وسط این همه الوات خدارحم کند😭😭
حسین...😭😭😭😭
سربازار به انگشتْ نشانم دادند😭😭
ردشدم باچه مکافات خدارحم کند😭😭
سرت ازنیزه زمین خورد دلم ریخت حسین😭😭😭
زیرپارفتی؟به لب هات خدا رحم کند😭😭😭
نیزه نیزه شده ازبس گلوی پاره ی تو😭😭😭
گم شدی بین جراحات خدا رحم کند😭😭😭
چانه میزد سرگهواره یکی پیش رباب😭😭😭
بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند😭😭😭😭
ای وای حسین جااانم 😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭
الهی بحرمت قلبهای سوخته بی بی زینب جان واسرای مظلوم کربلا،عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭😭
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)
#شب سوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله به آبروی نازدانه ابا عبدالله حضرت رقیه درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله همه اموات فیض ببرند
🔸طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد
🔸قد خم دست به دیوار شدن هم دارد
🔸تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید
🔸سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد
🔸عقب افتادن این چند شب از عاطفه ات
🔸این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد
🔸بی سبب نیست که با دست به دنبال توام
🔸چشم خون لخته شده تار شدن هم دارد
🔸دخترت نیستم از طشت رهایت نکنم
🔸دختر شاه فداکار شدن هم دارد
🔸معجری را که تو از مکه خریدی بردند
🔸موی آشفته گرفتار شدن هم دارد
⏪عزاداران شب سوم محرم می دونم گرفتاری مریض داری حاجت داری امشب دامن سه ساله امام حسینو بگیر با آن دستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی را باز می کنه امشب امام حسینو به صورت سیلی خورده دخترش قسم بده بگو آقاجان به امیدی آمدیم دیگه دست خالی ردمان نکنی حالا
دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید .
صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد .
🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد :
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم....
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه..
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۷
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ
مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ
وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ
فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ
وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا
إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ
اللهم کن لویک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولی و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمطعه فیها طویلا
یا صاحب الزمان
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
یا صاحب الزمان
لذات جهان را که بقا نیست به چه ارزد ؟
دل را که در آن مهر خدا نیست به چه ارزد؟
صد کاخ بسازی تو ز جور و ستم خویش
مالی که در او شرط رضا نیست. به چه ارزد ؟
چشم سرت و ببند
بیا با چشم دل بریم در خونه مادر پهلو شکسته
صلی الله علیک
یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ
یا بنتَ محمدٍ یا قرَّةَ عینِ الرَّسول
یا سیدتنا و موْلاتنا
إنا توَجهنا وَ استشفعنا
وَ توَسلنا بکِ إلى اللَّه
و قدَّمناک بین یدیْ حاجاتنا
یا وَجیهةً عندَ اللَّه اشفعی لنا عندالله.
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ي زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغي و تيزي مسمار اذيّت ميكرد
تا كه برخاست ز جا عرش خدا ريخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ي آل عبا ریخت بهم
رويِ او ريخت بهم پهلويِ او ريخت بهم
دهنش غرق به خون گشت و صدا ريخت بهم
حالا که حرف از بی بی زهرا اومد،،،
حیفه روضه مادر خونده نشه،،،
متوسل میشیم به مادرمون زهرا،،،
اموات فیض ببرن،،،
همون مادری که پهلو ش و شکستن،،،
همون مادری که پشت در سوخت،،،
آخه بی بی زهرا کجا،،،
میخ در کجا،،،
دلامونو ببریم مدینه..
امروز اونایی که مادر ندارن...
اونایی که صورت مادراشونو رو خاک غربت گذاشتن...
اونایی که دلتنگ مادر شدن...
ناله کنن،،،
ضجه بزنن،،،
قربون غمهای دلت،،،
بی بی جان،،،
بعد از اینکه مادرمون زهرا رو بین درو دیوار،،،
پهلوش و شکستن،،،
مادر ما پشت در سوخت،،،
مادر جوان مارو به شهادت رسوندن،،،
کیا دوست دارن با پای ول برن مدینه،،،
بسم الله،،،
☇دوست دارم یه شب برم
☇مدینه و زار بزنم
☇کنج خلوت بقیع
☇سر روی دیوار بزارم
دلتو ببر بقیع،،،
کنار مزار مادرمون زهرا،،،
☇یاد غمهای بیبی
☇که وسعتش یه عالمه
☇چی بگم عالم برای
☇غمای بیبی کمه
مولا علی،،،
زهراش و به سختی غسل داد،،،
یکی یکی بندای کفن و داره میبنده،،،
آی حاجت دارا،،، داغ دیده ها،،،
آی مادر از دست داده ها،،،
دلش نیومد بند آخر کفن و ببنده،،،
آی اونایی که مادر از دست دادین...
نمیدونم لحظه جون دادن مادر،،،
کنارش بودی یا نه...
نمیدونم لحظه آخر چجوری با مادرت وداع کردی...
مولا علی یه طرف کفن و بست،،،
هی برمی گشت یه نگاهی به صورت زهرا...
میدونی چی میگفت...؟
🍁شب دامادیم کی باورم بود
🍁که من روزی عزادار تو باشم
زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم...
خودم کفنت کنم....
⏪کجا دیدی یه مادر جوان از دنیا بره...
نیمه شب تشیع بشه...
اما بچه هاش نتونن بلند بلند گریه کنن...
نتونن بلند مادر مادر بگن...
جنازه مادر رو دارن میبرن،،،
اما بی بی زینب سه چهار ساله،،،
چادر نماز مادرش و سرش کرده،،،
داره مادر مادر میگه،،،
داره مادر رو بدرقه میکنه،،،
میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا قضیه برعکس شد،،،
چرا؟
آخه رسمه ،،،دختر عروس میشه،،،
مادر بدرقه اش میکنه،،،
اما بمیرم ،،،تو دل شب،،،
بی بی زینب جنازه مادرو بدرقه میکنه،،،
یه جمله دیگه و عرضم تمام،،،
تو مدینه بی بی زینب سه چهار ساله،،،
وقتی بهونه مادر و گرفت...
مطمئنم کسی به صورت بی بی زینب،،،
سیلی و تازیانه نزد،،،
اما دلا بسوزه،،،
برا بچه های ابی عبدالله،،،
هر وقت میگفتن بابامونو میخوایم،،،
با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن،،،
طفلان ابی عبدالله رو ،،،
با ضرب سیلی و تازیانه،،،
از بدن بابا جدا کردن،،،
آخه داغ بابا،،،
آتیش میزنه قلب آدمو،،،
همه ی وجود یه دختر باباشه،،،
الهی بمیرم،،، برا غربتت حسین جان،،،
خیلی سخته یه دختر،،،
بدن بی سر باباشو ببینه،،،
اما،،،
ای داد بی داد،،،
ای داد بی داد،،،
یه جایی هم تو خرابه های شام،،،
بی بی رقیه،،،
هی بهونه ی بابا رو میگرفت،،،
هر کاری کردن،،،
این دختر آروم نشد،،،
اینقدر گریه کرد،،،
آخه رسمه،،،
بچه که گریه میکنه،،،
براش عروسک میبرن،،،
نوازشش میکنن،،،
اما نانجیب دستور داد،،،
سربریده ی باباشو براش ببرین،،،
با همون دستای کوچیکش،،،
سر بابا رو به سینه گذاشت،،،
داره با سر بریده درد دل میکنه،،،
🌴با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو
🌴عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو
هی میگه بابای خوبم،،،
بابای مهربونم،،،
کی رگای گردنتو بریده،،،
سر و صورتت و خونی و خاکستری کرده،،،
صدا زد باباجون ببین حالا شبیه مادرت زهرا شدم😭😭
چرا؟
آخه شنیدم مادرت کتک خورده بابا،،،
منم تازیانه و سیلی خوردم😭😭
شنیدم مادرت پشت در سوخت 😭😭
منم سوختم بابا
ای داد بی داد،،،
🔸یتیمی درد بی درمام یتیمی
🔸یتیمی خواری دوران یتیمی
♦الهی طفل بی بابا نباشد
♦اگر باشد کتک خورده نباشد
هر کجا نشسته ای
چند مرتبه از سویدای دلت
بلند بگو یا حسین،،،
#روضه
#دفتری
#شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
مثل خورشید بود میتابید
کرمش می گرفت عالم را
بخششاش بی کرانتر از دریا
غرق می کرد هرچه حاتم را
*امشب مادرش ایستاده .. امشب هر چی حسن حسن بگیم مادرش میگه جانم حسن ..
حسن جان .. *
سبط اکبر ، امید پیغمبر
نور چشمان حضرت حیدر
تکیه گاه غریبیِ مادر
مجتبی بود نسل آدم را
یاد آن روزها که میافتاد
یاد کوچه .. مغیره .. تنهایی
چشمهایش به رنگ خون می شد
جوششی می گرفت زمزم را ..
*من با مادرم تنها بودم .. دستِ مادرم رو گرفته بودم ..
غریب اونیِ که همدم اشک و آهِ
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهِ ..
حسن جان .. حسن جان ..*
بعدِ مادر کنار بابا بود
همه جا غمگسار بابا بود
بارِ دیگر شکست وقتی دید
تیغ مسمومِ إبن ملجم را
*امیرالمومنینُ آوردن صحن مسجد کوفه .. سر رو بر دامن پسر گذاشته ، امیرالمومنین از حال رفته .. قطرات اشک حسن بن علی بر روی صورت بابا نشست یه وقت علی چشما رو باز کرد .. پسرم چرا گریه میکنی؟! عرضه داشت پدر کمرم رو شکستی ..*
بعدِ مادر کنار بابا بود
همه جا غمگسار بابا بود
بارِ دیگر شکست وقتی دید
تیغ مسمومِ إبن ملجم را
بعد بابا غریب شد مولا
دشمنش زخمها به قلبش زد
دوستداران بی بصیرت هم
هی نمک می زدند زخمش را
مرد وقتی دلش پُر از غم شد
میرود خانه پیشِ همسر تا
با کمی همدلی و همدردی
ببرد خاطراتِ آن غم را
آه! مظلوم باشد آن مردی
که پس از غصه هایِ پی در پی
می رود خانه تازه می بیند
غصّه های تمام عالم را
کاش زینب بیاوری طشتی
جگرم خون شده است می سوزد
*جناده میگه وارد شدم دیدم طشت مقابلشه .. لخته هایِ خون داخل طشت می ریزه .. رفتم جلو گفتم آقا منو موعظه کن .. فرمود: *یا جُنادَه! اِستَعِدَّ لِسَفَرِک..* ای جناده برا سفر آخرت آماده شو.. *وَ حَصِّل زادکَ قَبلَ حلولِ اَجَلِک..* قبل از اینکه مرگ فرا برسه توشه فراهم کن .. *یا جناده هوَاعلَم اَنَّ تطلُبُ الدُّنیا یَطلُبُک..* تو در پی دنیایی مرگ در قفای توست .. ای جناده ”
*وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فیِ الشُّبَهاتِ عِتابٌ..* میگه یه وقت روی مبارکش به کبودی گرایش پیدا کرد .. اینجا برادرش وارد شد ..*
کاش زینب بیاوری طشتی
جگرم خون شده است می سوزد
از نگاهت به طشت می خوانم
روضه های سرِ محرّم را ..
من غریبم ولی برادر جان
هیچ روزی شبیه روز تو نیست
*اومد بین دیدگانِ برادر رو بوسه زد ، شروع کرد های های گریه کردن .. حسینم چرا گریه می کنی؟! عرضه داشت *اَبکی لِما یُصنَعُ بِک..* فرمود از این منظره ای که میبینم گریه می کنم..
فرمود گریه نکن چیزی نشده.. *الذی یؤتی الی سَمٌّ یَدُسُّ الی فَاقتَلُ به..* فقط به من سم دادند چیزی نشده.. *و لکن لا یوم کیومک یا اباعبدالله..* روزی مثل روز تو نیست ..
حسینم گریه نکن .. حسینم! سی هزار نفر دورت رو می گیرن ، همه شون ادعا می کنند ما امت پیغمبریم.. حسینم! حرمتت رو میشکنن .. بار و بُنه ت رو به غارت می برن .. بعد فرمودند همه برات گریه می کنند حتی *وُحوشِ فی الفَلوات… والحیتان فی البحار..* گرگایِ بیابونم برات گریه می کنند.. (من یه دونه شو بگم…) زینب از خیمه ها بیرون آمد دید عمرسعد ایستاده نگاه میکنه.. *والدُّموع یَسیلُ علی خَدّیه..* اشک چشمش روانه شده .. نامرد دارن برادر منو میکشن داری گریه میکنی ..؟! یه عده گرگ هم داشتن قتلگاه قطعه قطعه ش می کردن .. حسین ..*