eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حضور محفلی‌ها در محل شهادت سید حسن نصرالله لبنان-بیروت
Haj-Mahmoud-Karimi-monajat.shabaneieh.mp3
12.5M
📝مناجات شعبانیه 🎤حاج محمود در خلوت و تنهایی گوش کنید😭 📌حضرت آیت الله خامنه ای در اهمیت مناجات شعبانیه فرمودند: که این مناجات ذخیره بی پایان والگویی برای عرض حال و درخواست بهترین بندگان از خدا است.
🍃🌺پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: 🍃🌺بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت ۵۰ سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ 🍃🌺خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت :۳۵ سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. 🍃🌺خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک دادو رفت، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.. 🍃🌺هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز در کنار بشقاب خالی ۱۵ سنت انعام گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد. 🍃🌺بزرگی می گفت بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند.
. مناجات با خدا ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان حاج میثم مطیعی ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ وقتی صدایت میکنم بشنو صدایم را آورده ام اینجا برایت ، گریه هایم را آغوش بگشا بر غریبی بی کس و تنها تا بشنود عالم صدایِ ربنایم را *امشب با یه امیدی اومدم درِ خونه ت .. فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ... سمتِ تو فرار کردم .. مولایِ من ..* آری همانم که فراری بوده از دستت تو خوب میدانی تمام ماجرایم را *الان میخونی تو مناجات شعبانیه : وَ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ ...* آری همانم که سراپا غرقِ تقصیر است اما تو پوشاندی همیشه هر خطایم را * قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى .. جلو امامِ زمانم سرافکنده شدم ... نه فقط به خوبا غبطه می خورم ، برا گذشتۀ خودم دلم تنگ شده ... تو این دنیا پرده ها رو بالا نزدی جلو حضرتِ زهرا منو بی آبرو نکنی ...* جا ماندم از پرواز نه! اصلاً زمین گیرم! زنجیر نافرمانی‌ام بسته است پایم را من دور بودم از تو؛ ترسیدم ، زمین خوردم حالا ولی برگشته‌ام ... داری هوایم را؟ شاعر : زهرا نظری اولِ مناجات فقط یه قسمت میدم ، قسم به اون بانویِ مظلومی که پسراشُ نوکرِ حسین تربیت کرد .. قسم به اون بانویِ مظلومه ای که بشیر اومد مدینه همه رو جمع کرد بی بی ام البنین صدا زد : أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی جان چهار تا پسر داشتی همشونُ کشتن .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ ... اگه خبر بهت نرسید من بهت بگم : اون علمدارِ رشیدِ کربلا دستاشُ بریدن ... به چشماش تیر زدن .. عمود آهن به فرقش زدن ... پاهاشو بریدن .... بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی چرا انقدر اصرار می کنی ؟.. بینِ دو نهر آب با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردن ... صدا زد : قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی .. صدا زد قلبمُ پاره پاره کردی ... أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ... ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ .
〰〰〰〰〰〰〰 بریم ببینیم امشب تو خونه دختر علی چه خبره ؟سفره پهن کرد دخترا همشون اینجورین بابا میره خونشون میخوان سفره ای بچینن دو سه مدل غذا بزارن هم شیر گذاشت هم نان و نمک سفره رو تزئین کرد بابا اومده همچین که نشست سر سفره ی نگاهی به سفره یه نگابه دخترش بابا جان تا حالا کی دیدی علی سر سفره ای بشینه که دو مدل غذا درش باشه؟ باشه بابا چیکار کنم کدوماشو بر دارم بابا اگه میشه شیر رو بردار من همین نون و نمک بسمه ای قربونت برم آقا جان افطار کرد از همون اولی که امیرالمومنین اومد تو خونه ی حضرت ام کلثوم یا زینب سلام الله علیها دید امیرالمومنین امشب علی قبلی نیست هی میره تو حیاط میاد دور حیاط میگرده هی به آسمون نگاه میکنه هی زیر لب یه حرفایی میزنه دختره دیگه نگرانه ،قربونش برم دید هی داره نگاه می کنه شاید اینجوری میگفت غیر انالله وانا الیه راجعون که میگفت: فاطمه جان دارم میام فاطمه جان علی داره میاد انشالله زحمات خوب شده باشه راه افتاد نزدیک سحر که شد راه افتاد به سمت مسجد روایت میگه: همچین که در خونه رو باز کرد عبای مبارک و لباس مبارک حضرت به این دستگیره در گیر کرد امیرالمؤمنین صدا زد،در هم نمیخواد من برم مسجد اومد تو کوچه ها دید مرغابی ها جلوی حضرت روگرفتن آقا میبینه میشنوه دید دارن صیحه میزنن هم دارن میگن علی نرو در و دیوار داره میگه علی نرو مرغابی ها دارن میگن علی نرو زینب داره میگه علی نرو حسن و حسین دارن میگن علی نرو ،ولی خود علی داره میگه علی برو ،دیگه علی بسشه سی سال دارم با چاه حرف میزنم، اومد مسجد بعضی ها میگن اون ملعون خواب بود حضرت بیدارش کرد ،اینجوری نخواب از خواب بیدارش کرد، چه آقایی چه آقایی من چی بگم امشب امیرالمومنین بگذریم برم جلوتر کار دارم امشب همچین که آقا نماز رو بست الله اکبر رو گفت سجده اول سر از سجده که برداشت اومد ملعون از پشت سر شمشیر رو بز فرق مبارک حضرت زد جوری به فرق مبارک علی شمشیر و زد که روایت میگه تا بین ابرو های علی شکافته شد، امیرالمومنین با صورت افتاد دو جا رو علی باصورت زمین خورد، یکی همینجا بود که شمشیر به فرقش زدن امیرالمومنین باصورت زمین افتاد ولی ی جای دیگه شمشیر نخورد ،فقط ی چیزی به علی گفتن علی غش کرد باصورت زمین خورد یهو دیدن حسسنین بدو بدو اومدن امیرالمومنین تو مسجده دید حسنین هول کردن بابا ،چیه چیه بابا؟بدو بیا مادرمون از دنیا رفت علی فاتح خیبر باصورت زمین خورد، همینو میخواستن ،خیلی ها آخرش خندیدن،گفتن دیدی آخرش زمینش زدیم،تو جنگ ها که نتونستیم زمین بزنیم ولی بالاخره زمینش،زدیم،اون سیلی که به صورت خانومش،زدیم جواب داد،اون پایی که به در زدیم جواب داد همه اینا یه طرف اصل روضه اینجاس امیرالمومنین از هوش رفت تو محراب انقدر خون از فرق مبارک اومد بی‌حال شد،یهو دید سرش رو پاهای حسنشه،روایت میگه انقدر حسنین گریه کردن تو محراب اشکای مبارک حسن وحسین رو صورت علی ریخته شد،امیرالمومنین چشماش و باز کرد،حسین جان تو داری گریه میکنی تا اشکاش و دید پاک کرد تور خدا تو گریه نکن من طاقت اشکای تو ندارم ،چیکارکنم دله دیگه،یه پاش کوفه یه پاش مدینه، آخه امیرالمومنین وقتی اومد بالاسر فاطمه هرچی صدا زد فاطمه دید جواب نمیده هرچی گفت یا بنت رسول الله دید جواب نمیده، یهو امیرالمومنین اشکاش جاری شد،آخه مرد که گریه نمیکنه؟چرا مرد یه جا گریه میکنه وقتی ناموسش و بزنن دیگه دست خودش نیست،اشکاش رو صورت فاطمه ریخت یهو زهرا چشاش و باز کرد علی جان گريه نکن زیر بغل های بابا گرفتن چه خبره امشب حالا کی قرار مارو بخره نمیدونم چون فرمودن،معنای شب قدر فاطمه است،خیلی خرده نگیرید امشب روضه حضرت زهرا خوندم زیر بغل هاش گرفتن،حسین یه طرف، حسن یه طرف، دم در خونه رسیدن آقا یه نگاهی به حسنش انداخت حسن جان،؟جونم بابا،میشه زیر بغل هامو رها کنی،آقا اخه شما نمیتونی وایستیدخیلی خون از شما رفته ،میدونم بابا آخه مبخوام با پاهای خودم برم،یکی تو این خونه منتظرمه،فرق منو اینجوری ببینه جون میده دخترا همه اینجورین،یه ذره دست بابا زخم بشه دیگه دخترا متوجه نمیشن،هی دور بابا میگردن بابا خوب میشی بابا درد نداری؟ ای قربون اون خانمی که تو خرابه ،آی حسین،.. 👇
▪️قسمت دوم عالمی فرمودیکی از اسما الحسنی خدا حسینه،شک نکن خدا همه چی واگذارکرده به حسین فلذا وقتی روضه گرفت انقدر بی بی گریه میکرد لبای بچم خشک شده عجیبه،پیغمبر اومد دعا کرد خدایا فاطمه نگران حسینش ،میشه به آفتاب دستور بدی زودتر غروب کنه،حسین افطار کنه خدا‌هزاران ملک دستور داد برین خورشید ببرین رو به مغرب که حسین ما افطار کنه،روایت که پیغمبر داشت دعا میکرد دیدن غروب شد ،بی بی خوشحال شد،پسرم آب آورد براش،گفت نه مادر،روزه اولمه باید یه هدیه ای چیزی بدی من همین جوری افطار نمیکنم،که اونجا بی بی فرمود نصف اعمالم برای گریه کنا توست یهو جبرئیل نازل شد خدا میگه منم میخوام هدیه بدم ،قیامت هرکی میخوای حسین جان ببرش 🥀🥀🥀 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️