eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه‌ی ماتم آمد یه خواهشی دارم؛ زن و مرد دست یه لحظه دست به سینه‌ی‌مبارکشون بزارند کار دارم باهاتون ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید چرا؟ ▪️مادری دست به پهلو، کمر خم آمد حسین.. . وای بلدی خیر مقدم به مادرش بگی یا نه؟ حسین... وای دیگه کی داره میاد تو عزای ابی‌عبدلله؟ ▪️نوکران، سینه‌زنان، گریه‌کنان، مویه کنید ▪️سربرهنه ز جنان حضرت خاتم آمد چرا سربرهنه؟ آخه عمامه‌اش این روزا رو سر حسینِ فردا براتون میگم... ▪️پیرهن مشکی ما، حوله‌ی احرام عزاست ▪️در حسینیه‌ی ارباب خدا هم آمد دیگه آمادگیت باید کامل بشه... ▪️چشم ما گریه‌کنان، وصل به چشم زهراست فرمود مَا مِنْ بَاکٍ یبْکیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ  یعنی هر کی گریه کن حسینم هست به حضرت زهرا وصل میشه... ▪️چشم ما گریه‌کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسه‌ی‌ اشک منظم آمد فرمود فاطمه جان يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ فاطمه جان! دخترم، قیامت همه چشم‌ها گریونه إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ؛ غیر اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه زیاد خسته‌ات نکنم فقط یه اشاره کنم دیگه چیزی نمونده قافله برسه کربلا منزل به منزل دارند به کربلا نزدیک میشند... ▪️قافله سالار اومده ،خدا کنه برگرده ▪️میگن علمدار اومده ،خدا کنه برگرده ▪️عمه‌ی سادات اومده، خدا کنه برگرده ▪️قبله حاجات اومده ،خدا کنه برگرده خب این مال این قافله... دیگه کیا دارن میان؟ ▪️صدای شمشیر اومده ،خدا کنه برگردند ▪️بوی غل و زنجیر اومده ،خدا کنه برگردند ببینم با این بیت چه میکنی؟! ▪️حرمله با تیر اومده ،خدا کنه برگردند ▪️خولی با شمشیر اومده، خدا کنه برگردند ناله بزن یا حسین... ====================
roz1_moharam94_mirzamohamadi_c.mp3
7.77M
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه‌ی ماتم آمد ====================
▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه ماتم آمد ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید ▪️مادری دست به پهلو، کمری خم آمد ▪️نوکران، سینه زنان، گریه کنان، مویه کنید ▪️سر برهنه ز جنان ، حضرت خاتم آمد ▪️پیرهن مشکی ما حوله احرام عزاست ▪️در حسینیه ی ارباب، خدا هم آمد کی داده به ما این گریه‌ها رو منشاش چیه؟! ▪️چشم ماگریه کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد فرمود ابا بصیر از روز عاشورا که حسین ما را کشتند ، مادرم هر روز بر ابی عبدالله گریه می‌کنه، گریه‌های مادرم هم شَهَقه است یعنی گریه همراه با ضَجّه و ناله و فریاد... ▪️چشم ماگریه کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد روز محشر که همه ی خلق خدا حیرانند رتبه ی زائر ارباب مقدم آمد به زائر ابی عبدالله ،قیامت ، ندا میاد ، به برکت زیارت حسین، تو حق شفاعت پیدا می کنی، ▪️قدر بال مگسی اشک بشوید دل را ▪️قطره ای پاک تر از چشمه ی زمزم آمد روز اولیه پرونده نوکریت رو عرضه کن ▪️عرضه بر دوست کنم نوکری یک ساله ▪️که همه عشق خدا صاحب پرچم آمد جلوتر از تک تک ما کی اومده توی مجلسش... ▪️فاطمه (س) منتظر آمدن ما بوده... به بی بی نشون بده افتخار کن ▪️فاطمه (س) منتظر آمدن ما بوده ▪️لشکر گریه کنان شه عالم آمد ▪️تا ابد یار قتیل العبراتیم همه ▪️صاحب گریه و زهرا سکناتیم همه بی مقدمه برم سراغ روضه مسلم، از شبی که طوعه به او پناه داد، لب به آب و غذا نزد طوعه تا صبح چند مرتبه رفتم و آمدم ، دیدم فقط داره توی سجاده گریه می‌کنه، انگار پشیمانه چیزیه کاش ابی عبدالله نیاد کوفه... لب به آب و غذا نزد این آقایی که شبانه تو کوچه‌های کوفه سرگردانه، وقتی حمله کردند به خانه طوعه، مسلم مرد جنگه حریفش نشدند اما مسلم تدبیرش رو به کار برد اجازه نداد درگیری در صحن خانه اتفاق بیفته... بلکه یه بار دیگه زن آسیب ببینه بلافاصله جنگ رو از منزل طوعه برد بیرون.... طوعه کجا فاطمه کجا ... خانه طوعه کجا خانه حضرت زهرا کجا ... لذا بلافاصله جنگ رو از منزل طوعه برد بیرون بیش از این دیگه خجالت زده نشه حالا زبان حال مسلم رو با ابی عبدالله اشاره من اشاره کنم ناله ی وز اول با خودت... ▪️بر سر شانه کوه غم از من ▪️زخم خوردن زیاد و کم از من ▪️تو سلامت مدینه برگردی ▪️خنجر کُند و شمر هم از من دارند بلا رو با هم تقسیم می‌کنند با ابی عبدالله ▪️این شب بی ستاره از مسلم ▪️جگر پاره پاره از مسلم ▪️سر اکبر به نیزه ها نرود ▪️سر دارالاماره از مسلم آقا جان ▪️بزن آتش که خِرمنش با من ▪️از دهن نیزه خوردنش با من ▪️تو نخی از عبات کم نشود ▪️بی کفن ماندن تنش با من هان ناله هات رو رها کن ابی عبدالله برا مسلم گریه کرده‌ ها حیفه حقش رو ادا نکنی حسین ، ▪️سر بازار و ازدحام از من ▪️کینه ی شهر انتقام از من ▪️خواهرت را فقط تو بگردان ▪️هرچه سنگ است روی بام از من همش رو به جان می‌خرم اما زینب رو دیگه نیار... حالا تقسیم دارند می‌کنند ▪️بعد من ،اصل ماجرا با تو ▪️دردها با تو کربلا با تو ▪️سهم من بود گردنِ کوفه ▪️ته گودال و چکمه ها با تو ▪️بعد من ناله ی حرم با تو ▪️بی قراری دخترم با تو.... ابی عبدالله بغلش کرد حمیده رو یه جوری نوازش کرد نگفته فهمید یتیم شده... حسین ▪️بعد من ناله ی حرم با تو ▪️بی قراری دخترم با تو ▪️به پر بسته ام نگاه نکن ▪️سر دروازه میپرم با تو سرش رو وقتی از بدن جدا کردند پرتاب کردن روی زمین، سر رو ابن زیاد فرستاد برای یزید ، عرفه کجا اول ماه صفر کجا.. سرش رو که روز عرفه فرستادند یزید دستور داد بزنند روی دروازه شام... تا اول صفر سر مسلم بالای دروازه شام آویزان بود... آنقدر آفتاب صورتش رو سوزاند که وقتی زن و بچه‌اش رسیدند به شام، سر رو نشناختند از کجا فهمیدن سر مسلمه تا وقتی سر ابی عبدالله رو کنار سر مسلم زدند ، تازه فهمیدند ،این سر مسلمه که از اون روز بالا سر دروازه آویزانه ▪️بعد من رنج همسفر با توست ▪️سر نی گریه تا سحر با توست ▪️به زمین خوردنم صدایش ماند ▪️انعکاسش به طشت زر با توست حسین جان هرچی من اینجا مبتلا بشم در برابر اطلاعات شما هیچه آقا ▪️قسمت تلخ داستان با تو ▪️شام غم پس حسین جان با تو ▪️من که چیزی نمانده از لب هام با شمشیر لب‌های مسلم رو بریدند اما آقا ▪️زحمت چوب خیزران با تو همه روضه‌ها رو جمع کرده‌ ها اسم اونی رو ببرم که خیلی بهش ارادت داری، بند آخر من ▪️ آخر کار قائله با من ▪️ریسمان ،بند ،سلسله با من ▪️خار در پای دخترت نرود ▪️آن سه تا تیر حرمله با من حسین.... ====================
Sokhanrani - Roz 01 - 3.mp3
15.15M
▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه ماتم آمد ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید ▪️مادری دست به پهلو، کمری خم آمد ====================
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️راه را باز نمایید محرم آمد ▪️دم بگیرید که هنگامه‌ی ماتم آمد یه خواهشی دارم؛ زن و مرد دست یه لحظه دست به سینه‌ی‌مبارکشون بزارند کار دارم باهاتون ▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید چرا؟ ▪️مادری دست به پهلو، کمر خم آمد حسین.. . وای بلدی خیر مقدم به مادرش بگی یا نه؟ حسین... وای دیگه کی داره میاد تو عزای ابی‌عبدلله؟ ▪️نوکران، سینه‌زنان، گریه‌کنان، مویه کنید ▪️سربرهنه ز جنان حضرت خاتم آمد چرا سربرهنه؟ آخه عمامه‌اش این روزا رو سر حسینِ فردا براتون میگم... ▪️پیرهن مشکی ما، حوله‌ی احرام عزاست ▪️در حسینیه‌ی ارباب خدا هم آمد دیگه آمادگیت باید کامل بشه... ▪️چشم ما گریه‌کنان، وصل به چشم زهراست فرمود مَا مِنْ بَاکٍ یبْکیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ  یعنی هر کی گریه کن حسینم هست به حضرت زهرا وصل میشه... ▪️چشم ما گریه‌کنان، وصل به چشم زهراست ▪️زین سبب سلسه‌ی‌ اشک منظم آمد فرمود فاطمه جان يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ فاطمه جان! دخترم، قیامت همه چشم‌ها گریونه إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ؛ غیر اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه زیاد خسته‌ات نکنم فقط یه اشاره کنم دیگه چیزی نمونده قافله برسه کربلا منزل به منزل دارند به کربلا نزدیک میشند... ▪️قافله سالار اومده ،خدا کنه برگرده ▪️میگن علمدار اومده ،خدا کنه برگرده ▪️عمه‌ی سادات اومده، خدا کنه برگرده ▪️قبله حاجات اومده ،خدا کنه برگرده خب این مال این قافله... دیگه کیا دارن میان؟ ▪️صدای شمشیر اومده ،خدا کنه برگردند ▪️بوی غل و زنجیر اومده ،خدا کنه برگردند ببینم با این بیت چه میکنی؟! ▪️حرمله با تیر اومده ،خدا کنه برگردند ▪️خولی با شمشیر اومده، خدا کنه برگردند ناله بزن یا حسین... ==================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم ▪️از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم ▪️بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم ▪️در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم ▪️سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد ▪️در باز شود باز اگر نامه بگیرم ▪️ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد ▪️در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم ▪️چاووش عزا موکب غم را حرکت داد ▪️میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا، ▪️ای همسفران قافله را تند نرانید ▪️کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم (۲) ▪️شمیم پرچمش میاد ▪️بوی محرمش میاد ▪️چه بلایی سرش میاد ▪️صدای مادرش میاد ببینم از این بند چی برداشت می‌کنی ... ▪️یکی میاد یکی میره ▪️شهید میاد اسیر میره ▪️جوون میاد و پیر میره... حسین... ابی عبدالله رسید منزل ثَعلَبیّه ، اونجا اتراق کردند دوتا قاصد از کوفه میومدند حضرت پرسید :از کوفه چه خبر؟! گفتند ،همین قدر بگیم مسلمت رو کشتند تا این خبر رو دادند فَبَکی الحُسین... ارباب ما گریه کرد فرمود رَحِمَ الله مُسلِما انّا للّه و انّا الیه راجعون بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارند مسلم توی کربلا ۵ تا شهید داره دوتا آقازاده‌اش توی خود کربلا کشته شدند که حضرت در ناحیه مقدسه به اون‌ها سلام میکنه دوتا آقازاده‌اش ،محمد و ابراهیم اند که در مُسَیّب کشته شدند یه دختر هم داره به نام حمیده ، که در ماجرای شام غریبان کشته شده، این دختر رو صدا زد بغلش کرد ابی عبدالله دایی این دختره... یه جوری نوازشش کرد... که این دختر فهمید یتیم شده... حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی من هستم.... خواهران و دختران من هستند... سکینه این صحنه رو به خوبی داره می‌بینه، گذشت تا عصر روز عاشورا با همه وداع کرد ، همه رو آروم کرد ، این زن و بچه و خواهر رو به خیمه‌ها راهی کرد ، سوار ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی‌کنه ، یه نگاه کردید ذوالجناح سرش رو پایین انداخته، سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده، از اسب پیاده شد ، این نازدانه رو بغل گرفت، یا الله نمی‌دونم این نازدانه چه جوری حرف می‌زد دل حسین رو به لرزه انداخت فرمود لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَةً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی‏ یعنی تا زنده‌ام دلم رو آتش نزن.... هان هرجوری بود این دختر در دل بابا آرام گرفت دسته نوازش بابا روی سر دختر قرار گرفت هرجوری بود دختر رو آرام کرد اما بمیرم عصر روز یازدهم این نازدانه اومد کنار گودال قتلگاه هرچی گشت بلکه یک بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه ، دست نوازش بابا رو روی سرش بیاره هر کاری کرد نتونست می‌دونی چرا ؟! هر طرف بدن رو که برداشت ، طرف دیگه متلاشی شد.... بدن امام احترام داره هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی می‌شه آخرالامر بدن رو روی زمین گذاشت فَانْكَبَّتْ عَليهِ بر آن بدن سجده کرد این لب‌ها رو گذاشت روی رگ‌های بریده ... یه وقت شنید از اون حنجره ی خونی بابا، این صدا بلند شد سکینه جان ، به شیعیان من سلام منو برسان بگو بابام رو لب تشنه کشتند... ای حسین.... ▪️شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی ▪️أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی اگه من و تو روضه خون شدیم ، از اثر اون سلامی که از حنجره اربابمون به ما رسیده روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد سکینه جان به اونا بگو ▪️لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی ▪️کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی حسین... بابی المُستضعف الغریب یا قتیل الله یا أبا عبدالله ▪️لطفی که تو کرده‌ای به من مادرم نکرد ▪️ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین بالحسین یا الله =================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی