eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) يا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى ... دلت رو بفرست مشهد ، توو حرم امام رضا ، به یاد ایامی که خواهرشون حضرت معصومه( سلام الله علیها ) مهمان قمی ها بودند ، ... این همه راه از مدینه حرکت کرد ، برود خراسان امام رضا رو ببینه ، اما بیمار شد ، قم توو بستر بیماری بود ، ... یکی دوجمله عرض کنیم به آقا امام رضا : آقا سلام خواهرتان روبه‌راه نیست دور از تو ،کار هر شب او غیر آه نیست میخواست تا به طوس بیاید ولی نشد وَر نه رفیق بی‌کسی‌ات نیمه راه نیست ( آقاجان آقاجان ...« میخوام دوجمله بگم ، ببینم چه جور ادب میکنی ها ... » آقا جان یا امام رضا ... ) وقتی به قم رسید خرابه‌نشین نشد ( بَه بَه ، اهل روضه ای ، خوب گرفتی ها ...قمی ها وقتی فهمیدند حضرت معصومه داره میاد ، رفتند به استقبال بی بی ، گلو شیرینی بردند ، گفتند خواهر امام رضا داره میاد ، با سلام و صلوات بی بی رو وارد قم کردند ، بهترین محله قم ، بی بی رو جا دادند ... ) وقتی به قم رسید خرابه‌نشین نشد آسوده باش خواهرِ تو بی‌پناه نیست یک مرد هم نیامده نزدیکِ محمِلش شب را به آفتاب که اِذنِ نگاه نیست اِذنم بده به‌طعنه بگویم به شامیان در قم مُحب فاطمه بودن گناه نیست ... ( یا امام رضا ... آقاجان ، آقاجان ... دلم نمیاد این یه بیت رو نگم ... ) زینب کجا و مَحملِ بی‌سایبان کجا ( اما بی بی حضرت زینب رو توو شهر شام سنگ زدند ، عوضِ نُقل و گُل ، آتش رو سرشون میریختند ... ) بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا ... ؟ حسییین ... داری با امام رضا حرف میزنی ، ... آقاجان خواهرت وقتی قم بود ، بیمار بود ، قمی ها مثل پروانه دورِ بسترش میگشتند ، زنهای قمی نگذاشتند بی بی تنها باشه ، نگذاشتند احساس غربت کنه ... ) آقا اجازه ؟ فاطمه تو ، زمین نخورد اینجا کسی به ساحت او پشتِ ‌پا نزد ... حالا با همین دلِ عاشقت امام رضا رو صدا بزن : يا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَيُّهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّه ... 18/8/1400
. |⇦•وابسته ام به نان و نوایت... شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ" وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم میمیرم عاشقانه برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباریت منم هستم در آرزوی عبایت هنوز هم دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عجز و التماس به پایت هنوز هم بر گوشِ آهوانک به صیاد مبتلا میپیچد انعکاس صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو خورشید محو آینه هایت هنوز هم نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم شکر خدا که میشود از عشق منقلب در صحن انقلاب گدایت هنوز هم محتاجم و کنارِ ضریحت نشسته ام در انتظار خیر دعایت هنوز هم با سردی و گلایه و با دلخوری که نه با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم از تبِ زهر نفسگیر، تنت می لرزد همچنان مار گزیده بدنت می لرزد *وقتی حضرت رفت و با اون هیبت برگشت.به اباصلت گفت: اباصلت! اگه دیدی عبا رو سرم هست بدون کارِ من تمامه..میگه دیدم آقام داره میاد عبا به سر کشیده. حال آقام خرابه.. قربون حالت برم آقا.. میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سر سفره نشستن حضرت دید هیچکدوم لب به غذا نمیزنن ،فرمود: چرا اینها غذا نمیخورن؟ عرضه داشت آقا جان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم.حضرت با اون حالش برای اینکه غلامان غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهانش گذاشت اما لقمه پایین نرفته دیدن حضرت با پشت افتاد زمین مثل مار گزیده داره به خودش میپیچه..* چه کنم ناله ز دل وقت تردد نکشی چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان! دست رئوفت چقدر سرد شده شمس نورانی افلاک زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک زمین افتادی آقا جان! بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حُجرهٔ خود خیره شدی *گفت: اباصلت فرشهای حجره را جمع کن بذار رو خاکها جون بدم.* خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرشهای کف این حجره چرا جمع شده یاد کربلا بودی اما... خواهرت نیست کنارت به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا جوادت برسد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجهٔ شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت اگه اون لحظه میدید سرت رو دامن جوادت داری پا رو زمین میکشی...اما زینب نگاه کرد سر علی اکبر رو زانوی حسینه دید یه عده دارن کف میزنن..یه عده دارن هلهله میکنن.. میدونی چرا زینب بهم ریخت؟ از تحیُّر حسین...هرجای بدن که نگاه میکرد.. یه وقت صدا زد ..جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅