eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210925-WA0386.opus
1.29M
☘️ 🌀خاطره گویی| خاطره‌ای از شهید نادر مهدوی 🍃🌹🍃 🌺 : حاج محمد حسین کشاورز، همرزم شهید نادر مهدوی
اربعین خوش به حال اونایی که الان کربلان" خوش به حال اونایی که با پای پیاده رسیدن کربلا"خوش به حال اونا که  حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه رو  پیاده رفتن کربلا،نوبت ما هم میرسه* خواستم این اربعین را کربلا باشم،نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم،نشد رفقا ما جا موندیم اونایی که باید اربعین برن کربلا رفتن،امشب به حال خودمون گریه کنیم،چاره چیه؟باید چی کار کنیم؟ میروم مشهد وبا آقام درد و دل کنم میرم به امام رضا میگم؛چی میگی به آقا؟ خواستم این اربعین را کربلا باشم حسین* *شب اربعین رسید،از دهه محرم که شبا التماست میکردم ما رو ببر کربلا از همین امشب میترسیدم،همه رفقام رفتند کربلا، عجب غوغاییه،من که به این نتیجه رسیدم غیر کربلا خبری نیست،کربلا نری باختی...ولی امشب به ماهم یه نگاهی کن...تو که ملیون ملیون زائر رو راه دادی،مارم زائر اربعینت محسوب کن* ای کاش میشد من همین شب ها در گوشه ای دنج از حرم باشم یا نوحه ای پرشور باشم یا ترکیب بند محتشم باشم *بودند دیو و دد همه سیراب و زینب آمده کربلا،حسین جان* میشد شبیه پرچم سرخی برروی بیرق ها رهابودم دردسته های سینه زن گاهی درهیات زنجیرها بودم میشد که تامرز شلمچه رفت میشد که زد دل را به جاده *ناشکریه ها ولی ای کاش کربلاتو نمیدیدم حسین جان،این زائرا چشمشون که به گنبد میفته چه حالی دارن من با خودم میگفتم اگر پیاده برم این بیت رو میخونم: از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین آقاجونم زائرات که با پای پیاده میان کربلا چقدر بهشون عزت و احترام میکنند؛اینقدر خدمت میکنند؛محبت میکنند؛زائر رو شرمنده میکنند دلا بسوزه برا خواهرت که وقتی روز دوم محرم رسید کربلا با یه عزت و احترامی پیاده شد،یکی پرده ی محمل رو کنار زد،یکی خم شد،یکی زیر بغلای عمه رو گرفت؛ قاسم خم شد برا عمه رکاب گرفت؛یه روزم زینب میخواست از کربلا حرکت کنه،همه ی بچه ها رو سوار بر ناقه های عریان کرد،زین العابدین رو سوار کرد؛همه دارن زینب رو تماشا میکنند دختر علی میخواد چه کنه؟ اگه کربلا نرفتم تقصیر خودمه،اگه منو راه ندادن برا گناهای زیاده که انجام دادم؛کربلا توفیق میخواد آقا امشب دلم بین زائراته عجب شوری برپاست کربلا... بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا... بر دلم ترسم بماند ... نکند مارو کربلا نبری،سال بعد اربعین ما میایم کربلا* میشد که تا مرز شلمچه رفت میشد که زد دل را به جاده رفت میشد شبیه خیل مشتاقان تا کربلا پای پیاده رفت با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم *این حرف زینبم هست با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم حسین جان! خبر داری ما را تا سر بازار بردند خبر داری چی به سر ما آوردند؟ما امشب آمدیم ادای کربلاییا رو در بیاریم امشب روضه میخوننا،میگن حسین جان وقتی بچه هات اربعین اومدن کربلا از بالای اسب و شتر خودشون رو پرتاب کردند رو زمین؛سابقه داشت،حسین جان موقعی که اینا رو اومدن از کنار قتلگاه عبور بدن اینا طاقت نیاوردن* با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم هر وقت یاد زینب افتادم خون گریه ها را بیشتر کردم هر وقت یاد زینب افتادیم معجر دوباره یادمان آمد از خیزران، از شام، از غربت از گوشواره یادمان آمد می خوانم از چشم عزاداران مقتل به مقتل از لهوفت را تا دین جدت را بفهمم، باز می خوانم امشب "یا سیوفَت را *ان کان دینُ محمد اَن لم یَستَقِم الا بقتلی فیا سیوف خذینی* حال خوشی دارم اگر چه اشک در سطرسطر شعر من جاریست این چشم و روی خیس در عالم تنها مسیر آبرو داری ست *آقا ما رو جواب نکنی،ما به دردی نمیخوریم حسین جان.... میگه از نجف پای پیاده حرکت کردم برم کربلا،دیدم یه مرد عراقی سایه به سایه دنبال من میاد،هر جا که روی زمین میشینم میاد جلوی من می ایسته،تعجب کردم ولی چیزی نگفتم به مسیرم ادامه دادم،دوباره خسته شدم نشستم،اومد جلوی من ایستاد؛گفتم آقا چه میکنی هدفت چیه  دنبال من راه افتادی؟گفت:کاری ندارم،مزاحمت نمیشم،گفتم پس هدفت چیه؟گفت:راستش رو بخوای من حرکت کردم گفتم حسین جان پول ندارم به زائرات خدمت کنم،حتی ندارم چند بطری آب بخرم دستشون بدم؛حسین جان من راه میفتم تو این گرما سایه بون زائرات بشم؛حسین جان آفتاب به من بخوره به زائرات نخوره؛میگه بلند شدم سر و صورتش رو بوسیدم،یه جمله بهش گفتم دوتایی شروع کردیم گریه کردن؛گفتم کجا بودی عصر عاشورا؟سایه بون تن بی سر پسر فاطمه بشی* "السلام علی الاجساد العاریات"سلام بر اون بدن های برهنه"السلام علی الجسوم الشاحبات"سلام بر اون بدن های رنگ پریده از آفتاب" صدات رو برسون کربلا،حسین جان از ما قبول کن به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س) به برادرت بگو ابالفضل اسم اینارم بنویس،اینام زائر اربعینند 🥀🥀🥀
🖤اربعین یعنے چهل منزل عزا ❣اربعین یعنے شبے بےانتها 🖤اربعین یعنے غریبے بےکسے ❣اربعین یعنے همه دلواپسے 🖤اربعین یعنے چهل منزل سفر ❣اربعین یعنے همه خوف و خطر 🖤فرا رسیدن اربعین حسینے ❣بر محبان حضرتش تسلیت باد
شب اربعینه، دلِ جا مانده ها گرفت... یک بینوا برای خودش ربنا گرفت... هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟ از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت... آقا مگر "بَدان" به حریمت نمیرسند؟ پس "حُر" که بود که جام بلا گرفت...؟ باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم... اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت... آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت: نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت... اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین... بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت 💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ هر کس که خاکِ تو نشد... تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم به نفس "السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ،  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" هر کس که خاکِ تو نشد عزت ندارد بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد بیچاره آنکه حسرتِ تربت ندارد عُمرِ بدونِ نوکری برکت ندارد *اي حسين! جامونده هاي اربعين رو يه نگاهي كن...* نوکر پُر از حرف است اشکِ روضه هایش شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش دینِ خدا، دین نیست وقتی حوزه هایش قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد اسلام ما مدیون اسلام حسین است مرغ دلم عُمری ست در دام حسین است ذکر شب قبرم فقط نام حسین است نوکر میان قبر خود وحشت ندارد جامانده های کاروانِ کربلاییم دلتنگِ شبهای قشنگ نینواییم ما روز و شب دربدرِ این روضه هاییم دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد یادش بخیر این روزها مَشایه بودیم با دوستانِ تو رفیقِ پایه بودیم بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم امسال انگار این گدا قیمت ندارد آموختیم از لشکرِ در قِلَّتِ تو باشیم با هیهات منا الذلت تو تو رهبر ما هستی و ما ملت تو مثل تو آقا کشوری ملت ندارد این درد جز با گریه راهِ حل ندارد غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد پایِ رقیه طاقت تاول ندارد اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند اما خودم دیدم سرت را می بریدند داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد مظاهر کثیری نژاد *حالا گريه كن ها گريه كنن، از زبانِ زينب سلام الله عليها ميخونم...* یادت که نرفته پَرِ من سالم بود هنگام وداع سَرِ من سالم بود تا رفتن تو پیکر من سالم بود هم چادر و هم معجر من سالم بود گودال که رفتی جگرم ریخت به هم در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین یک شهر، نگاه بی حیا دید حسین هر کوچه که رفت آشنا دید حسین همسایه ی سابقم مرا دید حسین با خونِ سرم وضو گرفتم فهمید از اُمِ حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار،گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهرِ علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیریم امیری کردم از درد شدید جان به سر بودم من معطل به میان هرگذر بودم من زخمی هجومِ صد نفر بودم من آزرده ی قوم بد نظر بودم من یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم قصری که خودت هم آمدی رفت حرم دیدی چقدر جای بدی رفت حرم شد در دلت آشوب بمیرد زینب دندان تو و چوب بمیرد زینب از شام نگو نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره دروازه ي ساعاتش را باید برسی حسابِ الواتش را در پیشِ نگاه اشکبارِ تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند.. سید پوریا هاشمی *عمه ي سادات، افتاد رويِ قبرِ ابي عبدالله، ديدن هي خاك بر ميداره به سر ميريزه، از اين خيلِ زن و بچه، دو تا خانوم كنار كشيدن، اولين كسي كه كنار رفت رباب بود، يه نگاه كرد گفت: رباب كجاست؟ من رباب رو نمي بينم، ديدن صدايِ گريه اش از دور مياد، اومد ديد صورت رويِ خاك گذاشته، هي ميگه: علي لاي لاي...خانوم! همين جا بود ديدم دفنش كردن...يه خانوم هم سكينه، ديدن يه ظرف آبي رو برداشته، داره ميره علقمه، كنارِ قبرِ عباس..عموجانم!...* حتماً خبر داري مرا بازار بردن ما را ميانِ مجلسِ اغيار بردن.... حسين...
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
#کمکهای_نقدی_پویش_مهرگروه_جهادی شهید خزایی در روز اربعین حسینی
با سلام و عرض تسلیت ایام اربعین حسینی 🏴🏴 ان شاءالله که عزاداری همه دوستان مقبول درگاه حق بوده باشه. ▪️توزیع نذری امروز هم به لطف پرودگار و همت شما دوستان صورت گرفت .🏴 ▪️مبلغ جمع آوری شده برای امروز ۶۲۰هزار تومن بود. که بین ۹خانواده نیازمند ▪️یک خانواده ای که فرزند معلول داشتند که برای درمان این کودک دچار مشکل بودند صد هزار تومن برای ▪️دو خانم خود سرپرست با هم صد ▪️و برای بقیه خانم های خود سرپرست مبلغ هفتاد هزار تومن واریزی داشتیم .🏴 مبلغ کم بود خودمونم شرمنده این بزرگواران شدیم ولی بازم دست دعای این بزرگواران برای دوستان کمک کننده به آسمان بلند بود و لبخند رضایت بر چهره داشتند . امید است خداوند هم از کرمش از همه دوستان قبول نموده باشد . دوستان اگر موافقند یک جمع آوری نقدی هم برای شهادت امام رضا (ع )داشته باشیم . شاید بتونیم کمک هزینه ای برای لوازم التحریر فرزندان این مادران داشته باشیم . اجرکم عندالله التماس دعا
💐حاج آقا دولابی : اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی؛ اوضاع خیلی بی ریخت می شود... همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا ؛ بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی... اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله ؛ آن وقت غمت را از بین می برد... امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است. ✍🏻(طوبای محبت، جلد یک، صفحه 37) 🖤 🖤
‍ ❣﷽❣ ⏹ ⬅️شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ... ☑️همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ... ♻ته گودال پیکر اُفتاده ♻توی گودال مادر افتاده ♻خواهر افتاده ، یک سر افتاده ♻نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد ♻آب میدید به یادِ قمرش می افتاد ♻بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است ♻اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد ♻شیرخواره بغل تازه عروسی میدید ♻یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد ♻با دلی خون شده میگفت که الشام الشام ♻تا به بازار مدینه گذرش می افتاد ♻جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر ♻از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد ♻میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر ♻تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد ♻روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند ♻تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد ♻گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ ♻خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ⬅️تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین .... * 🔘گریه بر کشتۀ عریان خوب است 🔘گریه بر آن لبُ دندان خوب است 🔘گریه خوب است که هر شب باشد 🔘گریه بر چادر زینب باشد ⬅️یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ..