8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمرین وتکرار اعدادنویسی
بااجرای مسابقه روی جدول ارزش مکانی.
🧮🧮1⃣2⃣3⃣4⃣5⃣
#دبستان_ترنم_موعود
#چهارم
کندنویسی_دانش_آموزان
🍀علّتهاي مختلفي براي کند نويسي وجود دارد؛ از جمله :
· عدم هماهنگي چشم و دست
· فشار زياد قلم روي کاغذ
· عدم صحيح در دست گرفتن قلم
· ضعيف بودن عضلات انگشتان و دست
· ملالآور بودن نوشتن به دليل ضعف يا عدم داشتن انگيزه و....
💥 کند نويسي همچنين موجب ضعف دانشآموز در درس املا ميشود. اين مشکل او را در انجام تکاليف نيز ناتوان کرده و از جهتي اگر در سنين پايين درمان نشود، در سنين بزرگسالي باعث بهوجود آمدن مشکلات ثانويه ميگردد.
در بسياري از موارد مشاهده شده است که والدين با پرخاش و اعتراض به دانشآموز و آموزگار او، موجب #تشديد اين مشکل شدهاند
💥 راهبردهای #درمانی
🔥روشهاي درمان کند_نويسي
🍁هرگونه ترس و اضطراب را از دانشآموز خود دور کنيم.
💥همیشه ترغيب و تشويق دانشآموز خود را به خوشنويسي را به یاد داشته باشید.
🍁تکاليف مدرسه بايد براي دانشآموز، شيرين و جذّاب باشد.
💥 از مدادها و خودکارهاي خيلي بلند و خيلي کوتاه به هيچ وجه استفاده نگردد.
🍁از ميز تحريرِ مناسب استفاده شود.
🍁از کاغذ و برگهاي سفيد و مرغوب استفاده شود. (کاغذ نبايد کاهي، روغني يا موجدار باشد.)
🍁بهمنظور تقويت عمل انبساط و انقباض ماهيچههاي انگشتان، دانههاي کوچک (مثلاً دانههاي تسبيح) را روي زمين ريخته و از او بخواهيم آنها را با سر انگشتهاي شصت و اشاره و ميانه، جمع کند.
🍁هوا نويسي (نوشتن با قلم روي هوا و فضاي اطراف): اين روش در تند نويسي، کمک قابل توجّهي به دانشآموزان ميکند؛ چرا که اين عمل در تسريع حرکات عضلات دست، بازو و ساعد و هماهنگي مغز با چشم و دست، تأثير بسياري دارد.
💥سينهخيز رفتن: روزي چند دقيقه (کمتر از ده دقيقه) دانشآموز #سينهخيز برود. اين عمل در هماهنگي اعضاي بدن بسيار مؤثّر است.)
💥 هر روز قبل از نوشتن تکاليف، چند دقيقه انگشتان را باز و بسته کند.
💠 به تجربه ثابت شده است که انجام بازيهاي محلّي که با حرکات سريع و زياد همراه است، در تند نويسي دانشآموزان بسيار مؤثّر است.
💥 براي تکاليف منزل سعي شود از حروفي که دانشآموز در نوشتن آن مشکل دارد، استفاده شود. بدين شکل مثلاً کلماتي را از درس پيدا کرده که حروف همصدا مانند (ذ ز ض ظ) داشته و يا کلماتي که بهصورتي که خوانده ميشوند، ولي نوشته نميشوند مانند خواب.
🍁دانشآموز در منزل با کمک خانواده مطالبي که در نوشتن مشکل دارد را مطالعه کند و براي کلمات مهم هم_خانواده پيدا کند؛ مثلاً براي کلمهي «حميد»، کلمات «محمد،احمد، حامد» را ميتوان بنويسد؛ زيرا اين کلمات، سه حرف #مشترک دارند.
💥معمولاً دانشآموزاني که اين مشکل را دارند، قلم را با فشار زياد در دست ميگيرند، تا حدّي که دست آنها عرق ميکند؛ دانشآموزاني که قلم را با فشار زياد در دست ميگيرند، دچار #ترس، استرس و دلهره هستند. بهتر است معلّمان و اولياء ميزان فشار به قلم را کنترل کرده و بيشتر در مورد مسائل روحي و رواني با دانشآموز کار کرده و ترس و استرس را از او دور کنند
❣️در پايان باز هم عنوان ميشود که پرخاش و تنبيه در درمان مشکلات، نه تنها نقش مثبتي ايفا نکرده، بلکه به تشديد شدن آن مشکل، منجر می شود.
#آموزشی_ترنم_موعود
📔📕
🍄به نام خدای قصه های قشنگ 🍄
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
زیر گنبود کبود، یه شیر کوچولو بود. شیر کوچولو خیلی خسته شده بود ولی هر کاری میکرد نمیتونست بخوابه.🦁
به خاطر همین رفت پیش دوستش فیل کوچولو و گفت:
ـ سلام فیل کوچولو.🐘
ـ سلام شیر کوچولو.🦁
ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم، میتونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟
ـ خب برا اینکه خوابت ببره، باید بری خونتون و سرت رو بذاری روی بالشِت تا خوابت ببره.
شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و بخوابه.
رفت توی اتاقش و سرش رو گذاشت روی بالشتش، از این ور شد، از اون ور شد، ولی هر کاری کرد خوابش نبرد.
به خاطر همین از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش زرافه کوچولو و بهش گفت:
ـ سلام زرافه کوچولو.🦒
ـ سلام شیر کوچولو.🦁
ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم، میتونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟
ـ وقتی میخوای بخوابی، سرت رو میذاری روی بالش تا خوابت ببره؟
ـ بله زرافه کوچولو، این کار رو کردم ولی خوابم نبرد.
ـ خب ببینم، وقتی سرت رو گذاشتی روی بالش، چشاتو بسته بودی؟
ـ نه.
ـ خب اگه میخوای خوابت ببره باید چشاتو ببندی تا خوابت ببره.
شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد هم ازش خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و چشاش رو ببنده تا خوابش ببره.
این کار رو کرد، ولی هر چی این ور شد و اون ور شد، خوابش نبرد.
از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش خرسی کوچولو و گفت:
ـ سلام خرسی کوچولو.🐻
ـ سلام شیر کوچولو.🦁
ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم، میتونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟
ـ بله دوست خوبم، ببینم برا اینکه خوابت ببره، سرت رو گذاشتی روی بالش؟
ـ بله گذاشتم.
ـ خب چشات رو هم بستی؟
ـ بله بستم. ولی هر کاری کردم خوابم نبرد.
ـ خب بگو ببینم، وقتی چشات رو بستی به خواب فکر کردی؟
ـ نه، چه جوری باید به خواب فکر کنم؟
ـ این کار خیلی راحته، کافیه که به این فکر کنی که الان داره خوابت میبره و همه دوستات هم الان خوابیدند. اینطوری خیلی زودتر خوابت میبره.
شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد هم خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و چشاش رو ببنده و به خواب فکر کنه تا خوابش ببره.
این کار رو کرد، هی این ور شد و اون ور شد، ولی خوابش نبرد.
به خاطر همین از جاش پا شد و رفت پیش دوستش ببر کوچولو و بهش گفت:
ـ سلام ببر کوچولو.🐯
ـ سلام شیر کوچولو. چی شده، چرا اینقدر چشات قرمز شده؟🦁
ـ آخه من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم، میتونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟
ـ بله، خب این کار، خیلی راحته. باید سرت رو بذاری روی بالش.
ـ من این کار رو کردم ولی خوابم نبرد.
ـ خب چشات رو بسته بودی؟
ـ بله بسته بودم.
ـ به خواب فکر کردی؟
ـ بله، فقط به خواب فکر کردم و هی این ور شدم و اون ور شدم، ولی خوابم نبرد.
ـ آهان! حالا فهمیدم چرا خوابت نمیبره، آخه وقتی میخوای بخوابی، باید سرت رو بذاری روی بالش و چشات رو ببندی و به خواب فکر کنی و از جات تکون نخوری، اینطوری خیلی زود خوابت میبره. اگر هم از مامانت خواهش کنی که برات یه قصه و یه لالایی خوشگل بخونه، خیلی زودتر خوابت میبره.
شیر کوچولو خیلی خوشحال شده بود، آخه فهمید مشکل کارش از کجا بود و چرا خوابش نمیبرد، آخه اون هی تکون میخورد و از جاش بلند میشد، به خاطر همین بود که خوابش نمیبرد. از دوستش خیلی تشکر کرد و بعد هم خداحافظی کرد و رفت خونشون و برا مامانش همه ماجرا رو تعریف کرد. بعد هم به مامانش گفت:
ـ مامان جونم! من دارم میرم توی اتاقم تا سرم رو بذارم روی بالشم و چشام رو ببندم و به خواب فکر کنم و تکون نخورم تا خوابم ببرم. میشه ازتون خواهش کنم که برام یه قصه و لالایی بخونی تا زودتر خوابم ببره؟
ـ بله! شیر کوچولوی ناز من! حتما این کار رو میکنم.
بعد هم شیر کوچولو رفت توی اتاقش، سرش رو گذاشت روی بالشش و چشاش رو بست و به خواب فکر کرد، به اینکه الان خوابش میبره، به اینکه الان دوستاش همه خوابن و سرشون رو گذاشتن روی بالششون و چشاشون رو هم بستند . شیر کوچولو تکون نخورد و از جاش بلند نشد و مامانش هم براش قصه شیرکوچولو رو تعریف کرد و بعد گفت:
لالا لالا گل…..
ادامه ماجرا میشه همون لالایی و یا زمزمههایی که بچهها بهشون عادت دارند تا باهاشون زودتر خوابشون ببره.
#قصه_شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برخورد رونالدو با خبرنگار اسرائیلی
فوتبالیست های ما یادبگیرن
بیدلیل نیست خدا اینقدر محبوبش کرده
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
•
همه تو زندگی، دچار مشکلاتی میشیم
که اصلا انتظارش رو نداریم.گاهی تو
اون مشکلات، تو دلمون با خداهم قهر
میکنیم! 😔
حتی دیدم بعضیا تصـــورشون اینه که از
شدت نزدیکی و تقرب به خدا، باهاش قهر
کردن، مثل قهر دو تا دوست.
الان کاری ندارم که اشتبـاهه یا نه ولـــی
میدونم این موقع ها به این نکته که تو
پادکست بیان شده، توجهی نداریم😔😔
•
17.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا یوسف پیامبر در کنار چاه خندید؟
اگه تو مشکلات شدید زندگی با خدا قهر میکنید به پادکست خوب گوش بدید👆👌
برشی کوتاه از کارگاه
#تربـیــــت_بنـیـــــادی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖