eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
گنـ🔥ـاه ، تورا ضعیف میکند . گناهکار امام را تضعیف میکند ... این را ✨امام صادق✨ میگوید : «برای ما مایهٔ زینـ🌸ـت و آبرو باشید نه مایهٔ سرافکندگی و بی آبرویی»... شیعـ🍀ـه حواسش باشد ☝️🏻 گناه اورا پای _امامش_ مینویسند...😔 ╔═✨═☀️═✨═╗ @TarighAhmad ╚═✨═✨═✨═╝
شبی چهار نفر راهی خانه ی امام صادق (علیه السلام) شدند... ابوبصیر بود و مفضل بن عمر با ابان بن تغلب و سدر صیرفی.. کسی در خانه را برایشان باز کرد و تعارف کرد وارد که شدند چنان از حال امام جا خوردند و در بهت فرو رفتند ک هیچ کدام نتوانستند حرفی بزنند.. خانه ی ساکت زمین و آسمان خاموش و امام لباس ساده ای بر تن داشتند و نشسته بر خاک. صورتشان غرقاب اشک غم و اندوه از سراسر وجودشان همراه اشک می بارید. رنگ امام... زمزمه زیر لب شان بسیار تکان دهنده بود: _ای آقای من! نبودن تو، غیبت تو، خواب را از سر من ربوده. آقای من! زمین برای من تنگ شده و راحتی از دلم رفته...، آقای من، غیبت تو غم های مرا ابدی کرده، و با نبودن تو هر بار غم و اندوه دیگری بر من وارد می شود؛ نبودنت جمعیت مارا به مرگ می کشاند؛ مصیبت های پیشِ رویم هولناک تر و سخت تر از گذشته است. امام می خواند و می گریست... دل شان پر از درد شده بود و هرکدام شان تکیه بر دیوار با امام اشک می ریختند... این حال آنقدر دردناک بود که انگار جان داشت از بدنشان بیرون می رفت... سدیر طاقت نیاورد و گفت: خداوند دیدگان شمارا نگریاند ای پسر رسول خدا! چه شده که این گونه مثل باران اشک می ریزی؟ چرا این ماتم، مولای من؟! امام سرش را به سنگینی چرخاند و نگاهی به چهار نفری کرد که از دیدن حال ایشان دگرگون بودند. اشکش با آهی دردناک بیشتر شد و از سختی و مصیبت های آخر الزمان گفت! از ولادت و طول و عمر و غیبت طولانی قائم غائب گفتند. از گرفتاری مومنان در زمان غیبت امامشان؛از شک و تردید ها؛از برگشتن خیلی ها از دین؛از بی ولایت شدن... 💚🌱||@TarighAhmad||