eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
188 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش چهارم) ☘️ در نوشته های قبل به نامه سیدالشهدا خطاب به خواص بصره و خصوصا و و شخصیت شناسی آنها اشاره شد اما شخص سومی که حضرت به او نامه می نویسند کسی نیست جز . وقتی نامه حضرت به دست او میرسد، نامه را پنهان کرده و حرکتی از خود بروز نمیدهد و عملا به دعوت حضرت پاسخ منفی میدهد. ☘️ حال مالک بن مسمع کیست؟ او از قبیله بكر بن وائل بود. پدرش مسمع در سال نهم هجری مسلمان شد اما بعد از مدتی مرتد میشود و در بحرين او را به قصاص سگى از قبيله عبد القيس كه كشته بود، كشتند. مالك ميان قومش مورد احترام بود به نحوی که در المعارف ص184 میگوید: هرگاه خشم مى‏گرفت صد هزار شمشيرزن هم به خاطر او خشم مى‏گرفتند. ☘️ در تاریخش ج7، ص168 میگوید او از طرفداران بود که بعدا نیز به میپیوندد. ج3، ص25 نیز گزارشی دارد که نشان میدهد مالک بن مسمع در جزو یاران معاویه بوده و علیه امیرالمومنین پیکار کرده است. نقل این گزارش خالی از عبرت نیست: ☘️ زمانیکه عثمان كشته شد و جنگ ميان على(ع) و معاويه در گرفت، به خاطر علاقه اش به عثمان به سوى معاويه رفت و در جنگ صفّين، او و مالك بن مسمع، معاویه را همراهی میکردند. ☘️ عبيد اللّه، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت اما چون دورى‌اش به درازا كشيد، برادرِ زنش او را به همسرىِ مردى به نام درآورد. گزارش اين كار، به عبيد اللّه رسيد. از آمد و نزد على(ع) از عكرمه شكايت كرد. ☘️ على(ع) به او فرمود: «دشمنِ ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى‌؟» عبيد اللّه گفت: آيا اين مسئله، مرا از تو محروم مى‌سازد؟ فرمود: «خیر». آن‌گاه‌ ماجرا را براى على(ع) تعريف كرد و حضرت نیز زنش را به او باز گردانْد اما زن، حامله بود لذا زن را نزد كسى كه به او اطمينان داشت، گذاشت تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه برگرداند. عبيداللّه نیز مجدد به شام برگشت. ☘️ (ع) آنقدر شهره شده که عبیدالله نیز خیالش راحت است که حضرت به عدل با او رفتار خواهد کرد هرچند که دشمنش باشد. شخصیت شناسی عبیدالله نیز پُر از عبرت است که در جای خود باید بررسی کرد. ☘️ ج5، ص110 نیز گزارش مفصلی درباره حضور از یاران معاویه در بصره و ایجاد فتنه علیه امیرالمونین(ع) دارد که در ضمن آن گزارش روشن میشود مالک بن مسمع دارای بوده و در ، به او پناهنده میشود. مالک در همین ماجرای ابن حضرمی نیز با حاکم بصره و نماینده امام در آنجا همکاری ندارد. ☘️ نیز در اغانى ج9، ص35 میگوید: پس از جنگ جمل، مروان بن حكم به مالك پناهنده شده و اميرالمؤمنين(ع) مروان را از او مطالبه میکند اما او مروان را تسلیم حضرت نمیکند تا آنكه گروگانى گرفته و آن را به ابوحفصه، آزاد كرده مروان میدهد و میگوید اگر براى مروان حادثه‏اى رخ داد گروگان را براى خود بردار. ☘️ در الجمل ص294 میگوید: از بصره دو هزار نفر به يارى على(ع) آمدند مثلا از قبيله ربيعه همه به یاری حضرت آمده بودند الّا مالك بن مسمع. ☘️ از قرائن موجود روشن میشود مالک بن مسمع اساسا شخصیتی نبود که سیدالشهدا بخواهد امیدی به کمک او داشته باشد، پس چرا حضرت به او نامه میزند؟ احتمالات مختلفی را میتوان ذکر کرد: شاید حضرت میخواستند را بر او تمام کنند و شاید همچنان امید داشتند مانند که عثمانی بود اما بعدا حسینی شد، او نیز حسینی شود و شایدهای دیگر... ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش چهارم) ☘️ در نوشته های قبل به نامه سیدالشهدا خطاب به خواص بصره و خصوصا و و شخصیت شناسی آنها اشاره شد اما شخص سومی که حضرت به او نامه می نویسند کسی نیست جز . وقتی نامه حضرت به دست او میرسد، نامه را پنهان کرده و حرکتی از خود بروز نمیدهد و عملا به دعوت حضرت پاسخ منفی میدهد. ☘️ حال مالک بن مسمع کیست؟ او از قبیله بكر بن وائل بود. پدرش مسمع در سال نهم هجری مسلمان شد اما بعد از مدتی مرتد میشود و در بحرين او را به قصاص سگى از قبيله عبد القيس كه كشته بود، كشتند. مالك ميان قومش مورد احترام بود به نحوی که در المعارف ص184 میگوید: هرگاه خشم مى‏گرفت صد هزار شمشيرزن هم به خاطر او خشم مى‏گرفتند. ☘️ در تاریخش ج7، ص168 میگوید او از طرفداران بود که بعدا نیز به میپیوندد. ج3، ص25 نیز گزارشی دارد که نشان میدهد مالک بن مسمع در جزو یاران معاویه بوده و علیه امیرالمومنین پیکار کرده است. نقل این گزارش خالی از عبرت نیست: ☘️ زمانیکه عثمان كشته شد و جنگ ميان على(ع) و معاويه در گرفت، به خاطر علاقه اش به عثمان به سوى معاويه رفت و در جنگ صفّين، او و مالك بن مسمع، معاویه را همراهی میکردند. ☘️ عبيد اللّه، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت اما چون دورى‌اش به درازا كشيد، برادرِ زنش او را به همسرىِ مردى به نام درآورد. گزارش اين كار، به عبيد اللّه رسيد. از آمد و نزد على(ع) از عكرمه شكايت كرد. ☘️ على(ع) به او فرمود: «دشمنِ ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى‌؟» عبيد اللّه گفت: آيا اين مسئله، مرا از تو محروم مى‌سازد؟ فرمود: «خیر». آن‌گاه‌ ماجرا را براى على(ع) تعريف كرد و حضرت نیز زنش را به او باز گردانْد اما زن، حامله بود لذا زن را نزد كسى كه به او اطمينان داشت، گذاشت تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه برگرداند. عبيداللّه نیز مجدد به شام برگشت. ☘️ (ع) آنقدر شهره شده که عبیدالله نیز خیالش راحت است که حضرت به عدل با او رفتار خواهد کرد هرچند که دشمنش باشد. شخصیت شناسی عبیدالله نیز پُر از عبرت است که در جای خود باید بررسی کرد. ☘️ ج5، ص110 نیز گزارش مفصلی درباره حضور از یاران معاویه در بصره و ایجاد فتنه علیه امیرالمونین(ع) دارد که در ضمن آن گزارش روشن میشود مالک بن مسمع دارای بوده و در ، به او پناهنده میشود. مالک در همین ماجرای ابن حضرمی نیز با حاکم بصره و نماینده امام در آنجا همکاری ندارد. ☘️ نیز در اغانى ج9، ص35 میگوید: پس از جنگ جمل، مروان بن حكم به مالك پناهنده شده و اميرالمؤمنين(ع) مروان را از او مطالبه میکند اما او مروان را تسلیم حضرت نمیکند تا آنكه گروگانى گرفته و آن را به ابوحفصه، آزاد كرده مروان میدهد و میگوید اگر براى مروان حادثه‏اى رخ داد گروگان را براى خود بردار. ☘️ در الجمل ص294 میگوید: از بصره دو هزار نفر به يارى على(ع) آمدند مثلا از قبيله ربيعه همه به یاری حضرت آمده بودند الّا مالك بن مسمع. ☘️ از قرائن موجود روشن میشود مالک بن مسمع اساسا شخصیتی نبود که سیدالشهدا بخواهد امیدی به کمک او داشته باشد، پس چرا حضرت به او نامه میزند؟ احتمالات مختلفی را میتوان ذکر کرد: شاید حضرت میخواستند را بر او تمام کنند و شاید همچنان امید داشتند مانند که عثمانی بود اما بعدا حسینی شد، او نیز حسینی شود و شایدهای دیگر... ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF