❇️ ماجرای افراط و تفریط های شیخ علی تهرانی(بخش دوم)
☘️ #شیخ_علی_تهرانی همان کسی است که در مورد #اخلاق کتاب مینویسد و خود را #استاد_اخلاق میداند اما آن وقت رفتاری که دور از اخلاق است از خود بروز میدهد(اشاره به خاطره نقل شده در پیام قبلی). از همین جهت نیز #حضرت_امام 22 آذر 59 در بیاناتی به او طعنه میزند و میگوید:
➕ «گاهی وقت ها گوینده در عین حالی که خوب میگوید، در عین حالی که خوب مینویسد، #کتاب_توحید هم مینویسد، #کتاب_اخلاق هم مینویسد، لکن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است، خودش از آن بی خبر است.»
☘️ تهرانی همان کسی است که در برهه ای در طرفداری از حضرت امام و ابراز عشق و علاقه و بکار بردن الفاظی در مورد ایشان #افراط میکرد و بعدها نیز در دشمنی با او به افراط گرایید.
☘️ #شهید_مطهری در نامه ای که پیرامون نقد #دکتر_شریعتی به حضرت امام دارند میگویند: «شنیدم به یکی از دوستان مشهد که اخیرا به نجف مشرف شده بود، تذکر مفیدی داده اید
و دورادور اطلاع دارم که موثر بوده و در روش ایشان که اخیرا خیلی خطرناک شده بود، موثر واقع شده و الحمدلله.» #سید_حمید_روحانی در حاشیه این نامه مینویسد مراد ایشان شیخ علی تهرانی بوده است.[شریعتی در دادگاه تاریخ ص275]
☘️ مرحوم #سید_منیرالدین_حسینی_شیرازی در خاطراتش(ص214) میگوید: «به یاد دارم، وقتی کتاب #اقتصاد_اسلامی آقا شیخ علی تهرانی را نزد #آقا_مصطفی_خمینی آوردند، آن را شدیدا رد کرد و گفت: مولف عمامه ای بر سر #افکار_کمونیستی گذاشته است.»
☘️ #آیت_الله_طاهری_گرگانی از دوستان و هم بحثی تهرانی در خاطراتش(ص141) نقل میکند چند روزی را مهمان شیخ علی تهرانی بودیم. مسائل متعددی را با ایشان مطرح کردیم. «ایشان همان تاریخ در حین این که یک #روحانی_مبارز بود، اما از یک #اعتدال لازم برخوردار نبود... به شکلی #افراطی مسائل را مطرح میکرد.»
بعد نقل میکنند با دوستان اعلامیه ای تنظیم کرده بودیم که در آن آشکارا به رژیم حمله شده بود و به او گفتیم شما هم بیا و انتهای اعلامیه امضا کن اما او میگفت:
«حتما باید اسم شخص شاه را هم در اعلامیه بگذاریم.» هرچه اصرار کردیم که دوستان همه تبعیدی هستند و اگر اسم شخص شاه بیاید ممکن است بهانه ای به دست ساواک داده شود و پرونده شان سنگین تر شود در حالی که لزومی ندارد
چون صریحا به رژیم تاخته ایم اما او حتی بعد از اظهار نظر آیت الله مدنی مبنی بر اینکه نیازی به آوردن اسم شخص شاه نیست، باز هم حاضر نبود اعلامیه را امضا کند چون خودش را یک #انقلابیِ_از_همه_انقلابی_تر جلوه میداد.
ادامه دارد...
🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
«من پيشتر گفته بودم -زمان طاغوت- كه ما در مواقع معينى مى بينيم كه يك #غائله بلند مى شود.
آن مواقع معين، يك وقت قبل از ماه #رمضان است و يك وقت قبل از ماه #محرّم.
ماه رمضان براى دولت سابق يك خطرى داشت كه نبادا روحانيون -در مساجد [كه] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا يك تبليغ سوئى بر ضد دولت بشود.
قبل از ماه مبارك يك غائله درست مى كردند! غائله- قضيه مثلًا- «#شهيد_جاويد»!
يك ماه مبارك را ماها غفلت مى كرديم، كه ما از كجا داريم، اشتباهمان از كجاست. يك ماه مبارك ما سر يك #مسئله_جزئى به جان هم مى افتاديم.
#اهل_منبر دو طايفه مى شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه اين ور! علما و مثلًا ... طلبه هاى ما دو طايفه مى شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه ...
يك ماه مبارك را ما هدر مى داديم كه دولت را بايد در اين ماه مبارك ما تنبيهش بكنيم به يك چيزهايى، يك مطالبى بگوييم،
آنها درست مى كردند اين مطلب را و ما را #سرگرم مى كردند به شهيد جاويد! يك ماه، دو ماه، سه ماه اين مى شد.
همچو كه اين طرف [رو به] سردى مىرفت و ماه محرّم مثلًا نزديك مى شد، مسئله مرحوم «#شمس_آبادى» را پيش مى آوردند. اى بسا كه شمس آبادى، حالا شايد هم خودشان يك همچو كارى مى كردند كه اين غائله درست بشود! حالا خودشان هم نكرده باشند كس ديگرى كرده باشد
اما آنها غائله را درست مى كردند و دو دسته راه مى انداختند، يك دسته از آن ور و يك دسته از آن ور.
و قواى ما و نيروى ما كه بايد صرف بشود در مصالح اسلام، سر اين قضيه هدر مى دادند تا اينكه اين يك خرده اى سرد مى شد. وقتى كه اين سرد مى شد، نزديك مى شد- مثلًا- يا ماه رمضان يا ... مى شد، قضيه «#دكتر_شريعتى» را پيش مى كشيدند؛
از آن ور يا اللَّه شروع مى كردند تبليغات بر له او، از آن ور شروع مى كردند تبليغات عليه او. تمام قوا صرف مى شد سر اين.
و الآن هم مشغولند.
الآن هم آنهايى كه مى خواهند نگذارند كه اين مسائل ايران روى مصالح مسلمين [درست] بشود، حالا هم اين مسائل هست.
وقتى اين هم سرد شد، يك مسئله ديگر! حالا شما خواهيد ديد بعد از اينكه مثلًا اين غائله اخير از بين رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقاى #طالقانى هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات كردند و خود ايشان هم ناراحت از اين مسائل شدند كه يك همچو حرفهايى درست كردند-
بعد از اينكه اين غائله [تمام] شد، يك غائلهاى درست مى كنند. حالا يا خودشان مى فرستند -مثلًا فرض كنيد كه- يك كسى را مى گيرند، مثلًا #احمد [خمینی] ما را مى گيرند- و لو اينكه اگر احمد را بگيرند بكُشند هم من حرفى نمى زنم اما مى خواهند اينها [غائله] درست بكنند-
يا مثلًا ... از يكى از علماى ايران، پسرش را مى گيرند يك كارى سرش مى آورند، اين يك غائله پيدا مى شود. تا اين شد، خودشان شروع مىكنند قبل از اينكه صاحبكار مشغول بشود و اظهار تأثر بكند، آقايان [اظهار] تأثر مى كنند، «وا مصيبت» آقايان مى گويند! خود صاحبكار هيچ حرفى نمى زند اما آقايان سينه مى زنند!
اين چيست؟ براى اين است كه نمى خواهند كه اين مملكت ما به دست خودمان باشد. اينها مأمورند كه اين مملكت را كارى بكنند كه آن مسائل سابق دوباره با يك فرم ديگر فرم شاهنشاهى ديگر نمى شود اما با يك فرم ديگرى- عود بكند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگري هايى كه آنها داشتند و همان مال مردم را خوردن دوباره بيايد...
ما بايد الآن تمام قوايمان را صرف كنيم در اينكه اين طور مسائل را كه اينها پيش مى آورند #خنثى بكنيم.»