eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
207 ویدیو
346 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
✅کربلا یعنی غَربال تاریخ! غربالی که همیشه و درطول تاریخ مردان شریف را از ضعیف، مردان میدان را از رجز خوانان دروغین به خوبی جدا کرده و می کند! در جریان نهضت و قیام امام حسین(ع) علیه یزید، افراد زمانه به چند دسته تقسیم شدند. افرادی به ندای امام(ع) لبیک گفتند و افرادی که به بهانه هایی از این کار سر باز زدند. و چه زیبا، حسین(ع) در حق لبیک گویان فرمود : 📋《اِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحَاباً اَوْلی وَلا خَیرَاً مِنْ اَصْحَابِی》 ♦️همانا من اصحابی برتر و بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم.(۱) پس جریان حضرت سیدالشهدا(ع) شامل خود ایشان و یارانی می‌شد که در صحرای کربلا  به‌ همراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دوره‌ی خود به‌ خوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشه‌ی صحیح به مسئله‌ی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئله‌ای با امام حسین(ع) بحث‌ وجدل نمی‌کردند و نگاه او را کامل‌ترین نگاه نسبت به همه‌ی مسائل و نسبت به همه‌ی رجال آن عصر می‌دانستند، زیرا نگاهشان به مسئله‌ی امامت این بود که امام(ع)، معصوم از هرگونه خطا و اشتباه است، بی‌هوا و مؤمن راستین است، سخنش سخن خداست و در عین‌ حال دشمن‌ شناسی قوی و مسلط به مسائل روز و خلاصه حجت است. در عین‌ حال که نگاه و مبانی این افراد سالم بود، آن‌ها عمل صالح و سالم هم داشتند. چون دید و نگاه سالم به‌ تنهایی انسان را حفظ نمی‌کند. در آن سوی، چه بسیار افرادی که در روز عاشورا به حقانیت امام حسین(ع) ایمان داشتند، ولی چون شکم‌ هایشان از حرام پر بود، از قاتلان ایشان شدند. آنان حیات دنیوی را به سعادت اخروی ترجیح دادند و یا صلاح خویش را بر صلاح حجت خدا مقدم دانستند و حتی برایشان اینگونه تداعی شد که از حسین(ع) بهتر به شرایط واقفند و حسین(ع) مقتضیات زمان خود را نمی داند و در اشتباه هست. در ادامه به پنج نمونه از این افراد، اشاره خواهیم کرد :👇 قدم به قدم از مدینه تا کربلا : 1⃣درهنگام شروع قیام: عبدالله بن عمر 2⃣هنگام دعوت کوفیان: سلیمان بن صُرد 3⃣امام(ع) در راه کوفه: طِرِمّاح بن عَدِی 4⃣امام در نزدیک کربلا: عُبیدالله بن حُرّ جُعفی 5⃣امام در روز عاشورا: ضحّاک بن عبدالله 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣عبدالله بن عُمر بن خطّاب :👇 «دیدار در هنگام شروع قیام» @TarikhEslam
✅در میان اطرافیان امام حسین(ع) افرادی بودند که در ظاهر خود را محب و ارادتمند به اهل‌ بیت(ع) معرفی می کردند، اما در واقع ارادتی به آنان نداشتند و ابراز ارادتشان فقط یک ظاهرسازی بود؛ یکی از افرادی که می‌توان برای این قسم نام برد، عبدالله‌ بن ‌عمر بن خطاب است. زمانی که حضرت سیدالشهدا(ع) از مدینه به‌ سوی مکه در حرکت بود، نزد امام(ع) رفت و گریه شدیدی کرد و از دشمنی یزیدیان با اهل‌بیت پیامبر(ص) و بیعت مردم با یزید گفت و آن‌گاه امام(ع) را به صلح و بیعت دعوت نمود. عبدالله به امام حسین(ع) گفت : 📋《لا تَخرُج! فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) خَیَّرَهُ اللّهُ بَینَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ فَاختارَ الآخِرَهَ و أنتَ بَضعَهٌ مِنهُ، ولا تَنالُها یَعنِی الدُّنیا فَاعتَنَقَهُ و بَکَی و وَدَّعَهُ》 ♦️خارج نشو! که خدا پیامبرش را میان دنیا و آخرت، مختار کرد و او آخرت را برگزید. تو پاره تن او هستی و به دنیا نخواهی رسید. آن گاه دست به گردن حسین(ع) افکند و گریست و با او خداحافظی کرد.(۱) بعضی شاید درباره‌ی وی بگویند که ایشان فردی فقیه، عابد، زاهد و مقدس، اما قدری ساده‌اندیش و بی‌بصیرت بوده و به همین دلیل سید الشهدا(ع) را یاری نکرده است! اما شواهد تاریخی چیز دیگری را نشان می‌دهد. همین عبدالله‌ بن‌ عمر در دوره‌ی قبل از سیدالشهدا(ع)، با امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت نمی‌کند و می‌گوید : دلیل اینکه من با شما بیعت نمی‌کنم این است که تو با اهل قبله و کسانی که نماز می‌خوانند، می‌جنگی و لذا شک دارم که با تو بیعت کنم.(۲) 🔸در تاریخ آمده است که؛ بعد از شکست زبیریان، حجاج بن یوسف ثقفی از جانب عبدالملک بن مروان حاکم کوفه شد. حجاج‌ شخصی سفاک بود که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگ‌ها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند. وی زنان و مردان را یکجا و مختلط، در زندان‌های بی‌سقف حبس می‌کرد؛ به‌طوری‌که از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند. عبدالله بن عمر که شدید از این وضعیت وحشت کرده بود، شبانه به خانه حجاج رفت و با اصرار به محضرش رسید. حجاج نیز مشغول شرب خمر بود! حجاج پرسید : برای چه آمده ای؟ عبدالله گفت : ای خلیفه‌ی خدا! 📋《مُدَّ يَدَكَ لِاُبَايِعَكَ لِعَبدِالمَلَكِ!》 ♦️دستانت را دراز کن تا با تو بیعت کرده باشم که گویی با عبدالملک بیعت کرده ام. حجاج گفت : شبانه؟! صبح می‌آمدی! عبدالله پاسخ داد : قربان! اگر تا صبح زنده نمانم، جواب خدا را در قیامت چه دهم؟! چون از رسول خدا(ع) شنیدم که فرمود : هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. حجاج هم برای تحقیر بیشتر او این چنین کرد : 📋《فَاَخرَجَ الحَجَّاجُ رِجلَهُ وَ قَالَ : خُذ رِجلِي فَاِنَّ يَدِي مَشغُولَةُ》 ♦️پایش را به سوی او دراز کرد و گفت : با پایم بیعت کن که دستانم مشغول است! او با پای حجاج بیعت کرد و پس از حمد و خوشحالی از حصول توفیق بعیت، خارج شد. حجاج گفت : 📋《يَا احمَقَ بَنِي عَدِي! مَا بَايَعتَ مَعَ عَلِيِِّ(ع) وَ تَقُولُ اليَومَ مَن مَاتَ وَ لَم يَعرِف اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مَيتَةً جَاهِلِيَّةً أَو مَا كَانَ عَلِيُّ(ع) اِمَامَ زَمَانِكَ؟》 ♦️ای احمق بنی عدی! با علی(ع) بعیت نکردی و حال می گویی : هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است؟ یا اینکه علی(ع) را امام زمانت نمی دانستی؟!!(۳) 📚منابع : ۱)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۴۴ ۲)تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۰ ۳)الاستيعاب‌ ابن عبدالبر، ج‌۳، ص۹۵۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣سلیمان بن صُرد خُزاعی :👇 «هنگام دعوت کوفیان» @TarikhEslam
✅یکی دیگر از این افراد، سلیمان بن صُرد خزاعی است که رهبر شیعیان کوفه را در زمان امام حسین(ع) بر عهده داشت. سلیمان از کسانی بود که بعد از مرگ معاویه، خانه اش محل تجمع شیعیان امام حسین(ع) شد و همگی آنان و راس آنها سلیمان، به امام حسین(ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود. او پس از اینکه شنید امام حسین(ع) از بیعت با یزید خود داری کرده و عازم مکه است، خطاب به مردم کوفه گفت : 📋《يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ! إِنَّكُمْ قَدْ عَلِمْتُمْ بِأَنَّ مُعَاوِيَةَ قَدْ هَلَكَ وَ صَارَ إِلَى رَبِّهِ وَ قَدِمَ عَلَى عَمَلِهِ وَ قَدْ قَعَدَ فِي مَوْضِعِهِ ابْنُهُ يَزِيدُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) قَدْ خَالَفَهُ وَ صَارَ إِلَى مَكَّةَ هَارِباً مِنْ طَوَاغِيتِ آلِ أَبِي سُفْيَانَ وَ أَنْتُمْ‌ شِيعَتُهُ وَ شِيعَةُ أَبِيهِ مِنْ قَبْلِهِ وَ قَدِ احْتَاجَ إِلَى نُصْرَتِكُمُ الْيَوْمَ فَإِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّكُمْ نَاصِرُوهُ وَ مُجَاهِدُو عَدُوِّهِ فَاكْتُبُوا إِلَيْهِ وَ إِنْ خِفْتُمُ الْوَهْنَ وَ الْفَشَلَ فَلَا تَغُرُّوا الرَّجُلَ مِنْ نَفْسِهِ》 ♦️اى شيعيان! شما مى‌دانيد كه معاويه به هلاکت رسید و به نزد پروردگارش شتافت و به سزاى كردارش رسيد، اكنون پسرش يزيد به جاى او نشسته و حسين بن على(ع) با او به مخالفت برخاسته، و براى نجات از گزند طاغوتهاى خاندان ابوسفيان گريزان به مكّه آمده است، شما شيعه‌ ی حسين(ع) هستيد و شيعه پدرش على(ع) از قبل بوديد، امروز امام حسين(ع) نياز به يارى شما دارد، اگر مى‌دانيد و اطمينان داريد كه او را يارى مى‌كنيد و با دشمنانش مى‌جنگيد، پشتيبانى خود را با ارسال نامه‌ها به اطلاع او برسانيد، و اگر ترس سستى و بى‌ همّتى داريد و انجام وظيفه در اين راه را در وجود خود نمى‌يابيد، آن بزرگوار را فريب ندهيد.(۱) سلیمان از جمله کسانی بود که با آمون مسلم بن عقیل سفیر امام حسین(ع) به کوفه، با او بیعت نمود. اما با این حال؛ او مسلم را در کوفه تنها گذاشت، و هنگامی که امام حسین(ع) به طرف کوفه می آمد، به ایشان نپیوست و در رکابش نجنگید. او فردی بود که بسیار شک و تردید می‌کرد، از این رو زمانی که امام حسین(ع) کشته شد، از کرده ی خود پیشمان شد. او پس از حادثه عاشورا، رهبری گروهی موسوم به گروه «توابین» را پذیرفت که در سال ۶۵ قمری بر علیه سپاه عبیدالله بن زیاد و به خونخواهی سیدالشهدا(علیه السلام) قیام کردند و در «عین الورده» کشته شدند.(۲) 📚منابع: ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۳۱ ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۶، ص۲۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣طِرِمّاح بن عَدِیّ الطائی :👇 «دیدار با امام(ع) در راه کوفه» @TarikhEslam
✅وی از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) و از شاعران نامی شیعه بود. در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به امام حسین(ع) پیوستند، که طرمّاح راهنما و یکی از آنان بود. حرّ خواست مانع پیوستن آنان به امام(ع) شود، ولی امام(ع) آنان را یاران خود خواند و از آنان محافظت کرد. طرماح خبر شهادت قیس بن مسهّر را به امام(ع) رساند. او راهنمای کاروان امام حسین(ع)، از بیراهه به سمت کوفه بود و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت بنی‌امیه و دشمنان امام حسین(ع) زمزمه می‌کرد. در طول مسیر طرماح به امام(ع) گفت : با شما یارانِ اندکی می‌بینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می‌شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! اگر می‌توانی یک وجب جلو نروی، نرو! طرماح به امام(ع) پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن‌جا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام(ع) می‌آورد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《جَزَاكَ اللهُ وَ قَومَكَ خَيرَاً، إِنَّهُ قَد كَانَ بَينَنَا وَ بَينَ هَؤلَاءِ القَومِ قَولُ لَسنَا نَقدِرُ مَعَهُ عَلَى الاِنصِرَافِ》 ♦️خداوند تو را جزای خیر دهد. ما و این گروه پیمانی بسته‌ ایم که نمی‌ توانم از آن باز گردم.(۱) طرماح سپس از امام حسین(ع) اجازه خواست تا طعامی یا هیزمی به خانواده‌ اش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب الهجانات رسید، خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۷ ۲)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۵۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4⃣عُبیدالله بن حرّ جُعفی:👇 «دیدار در نزدیکی کربلا» @TarikhEslam