4_201315876056596519.pdf
1.06M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «رقیه بنت الحسین(ع)»
@TarikhEslam
«اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُعَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَ ابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ، اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة»
👤 #استاد_عندلیب_همدانی :
«بزرگداشت هفتم صفر و سوگواری سبط مظلوم، امام حسن مجتبی(سلام الله علیه) از بزرگترین مصادیق تعظیم شعائر الهی است.»
#امام_حسن_علیه_السلام
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
5⃣3⃣1⃣شهادت یکی از دختران #امام_حسین_علیه_السلام در خرابه شام!👇 #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #وقایع_ش
6⃣3⃣1⃣خواب هند بنت ابی عامر [همسر یزید] در شام به نقل علامه مجلسی!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅هند بنت ابی عامر همسر یزید می گوید :
📋《كُنْتُ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَأَيْتُ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ فُتِحَتْ وَ الْمَلَائِكَةُ يَنْزِلُونَ كَتَائِبَ كَتَائِبَ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ :
[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)]
فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى سَحَابَةٍ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ فِيهَا رِجَالٌ كَثِيرُونَ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ دُرِّيُّ اللَّوْنِ قَمَرِيُّ الْوَجْهِ》
♦️وقتی سرهای شهدای کربلا را به شام آوردند، شبي در خواب ديدم که دري از آسمان گشوده شد و فوج فوج ملائکه نازل مي شدند و در برابر سر مبارک حضرت امام حسين(ع) مي ايستادند و مي گفتند :
السلام عليک يا أباعبدالله(ع)!
السلام عليک يابن رسول الله(ص)!
ناگاه ديدم که ابري از آسمان به زير آمد و مردان بسيار در ميان آن ابر بودند. در ميان ايشان مردي بود در نهايت صباحت و نور و صفا!
📋《فَأَقْبَلَ يَسْعَى حَتَّى انْكَبَّ عَلَى ثَنَايَا الْحُسَيْنِ(ع) يُقَبِّلُهُمَا وَ هُوَ يَقُولُ :
يَا وَلَدِي! قَتَلُوكَ أَ تَرَاهُمْ مَا عَرَفُوكَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوكَ!
يَا وَلَدِي! أَنَا جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى(ع) وَ هَذَا أَخُوكَ الْحَسَنُ(ع) وَ هَذَا عَمُّكَ جَعْفَرٌ وَ هَذَا عَقِيلٌ وَ هَذَانِ حَمْزَةُ وَ الْعَبَّاسُ ثُمَّ جَعَلَ يُعَدِّدُ أَهْلَ بَيْتِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ》
♦️وقتی که به زمين رسيد، دويد و خود را به آن سر منور رساند.
در حالی که لب و دندان او را مي بوسيد و نوحه و زاري مي کرد و مي گفت :
اي فرزند دلبند من! تو را کشتند و تو را از آب فرات منع کردند! مگر تو را نشناختند؟!
اي فرزند گرامي!
من جد توام رسول خدا(ص)!
و اين پدر تو است، علي مرتضي(ع)!
و اين برادر تو است حسن مجتبي(ع)!
و اينها عموهاي تواند، جعفر طيار، عقيل، حمزه و عباس!
و يک يک اهل بيت خود را شمرد.
هند می گوید :
📋《فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِي فَزِعَةً مَرْعُوبَةً وَ إِذَا بِنُورٍ قَدِ انْتَشَرَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَجَعَلْتُ أَطْلُبُ يَزِيدَ وَ هُوَ قَدْ دَخَلَ إِلَى بَيْتٍ مُظْلِمٍ وَ قَدْ دَارَ وَجْهَهُ إِلَى الْحَائِطِ وَ هُوَ يَقُولُ :
مَا لِي وَ لِلْحُسَيْنِ(ع)؟
وَ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْهُمُومَاتُ!
فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْمَنَامَ وَ هُوَ مُنَكِّسُ الرَّأْسِ!》
♦️من از دهشت اين حال، خايف و ترسان بيدار شدم.
وقتی به نزد سر آن بزرگوار رفتم، ديدم که نور از آن سر منور به آسمان بالا مي رفت.
رفتم که يزيد را بيدار کنم و او را از خواب خود مطلع گردانم که او را در جاي خود نيافتم.
وقتی تفحص کردم، ديدم که به خانه ي تاري درآمده و رو به ديوار نشسته و با غايت بيم و اندوه و خوف مي گويد :
مرا با حسين(ع) چه کار بود؟
وقتی خواب مرا شنيد، غم و بيم او مضاعف شد، سر به زير افکند و جواب نگفت.(۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
@TarikhEslam
7⃣3⃣1⃣اهل بیت #امام_حسین_علیه_السلام آماده حرکت از شام می شوند!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
👤علامه مجلسی می نویسد :
هند دختر عبدالله بن عامر، همسر یزید بن معاویه نقل می کند که؛
📋《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟
قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!
قَالَ : افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》
♦️وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت رسالت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و کرامت و برگشتن به سوي مدينه با صحت و سلام مخير گرداند.
آنان گفتند : اول مي خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه آن امام مظلوم قيام نماييم
یزید گفت : آنچه خواهيد بکنيد!
و خانه هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند.
📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ!
وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ!
فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》
♦️پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد.
آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند.
پس محملهاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به حضرت ام کلثوم(س) گفت :
ای ام کلثوم! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است.
ام کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي شود و مي گويي اينها عوض آنچه من کرده ام؟!!(۱)
طبق نقل ابن طاووس؛ امام سجاد(ع) از یزید سه چیز را از یزید درخواست نمود :
📋《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
♦️اول آن که سر مقدس پدرم حسین(ع) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
📋《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
📋《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
♦️سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
📋《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
♦️اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
📋《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
♦️ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.
سپس یزید دستور داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان، یعنی مدینه الرسول(ص) برگردانند.(۲)
البته ابن طاووس در ادامه می گوید :
📋《فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) فَرُوِيَ أَنَّهُ أُعِيدَ فَدُفِنَ بِكَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِيفِ》
♦️روايت شده است كه سر امام حسين(ع) را به كربلا برگرداندند و با بدن شريفش به خاك سپردند.(۳)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۹۵
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۳۲
@TarikhEslam
8⃣3⃣1⃣هشتم صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان #اسرای_کربلا شام را به قصد مدینه ترک کردند!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
✅یزید نعمان بن بشیر را فرا خواند و گفت :
📋《تُجَهِّزْ لِتُخرِجَ بِهَؤلاَءِ النِّسوَانِ إِلَى المَدِينَةِ》
♦️مهیا شو تا به همراه کاروان، به مدینه بروی!(۱)
سپس نعمان بن بشیر، موظف شد با برخوردی شایسته، اسراء را به مدینه ببرد.
📋《وَجَّهَ مَعَهُ رَجُلاً فِی ثَلَاثِینَ فَارِسَاً یَسِیرُ اَمَامَهُم》
♦️و همراه نعمان سی نفر سوار کار بودند که پیشاپیش کاروان اسرای کربلا حرکت می کردند.(۲)
حارث بن کعب می گوید :
فاطمه دختر امام علی(ع) برایم نقل کرد که هنگام مراجعت از شام به مدینه به خواهرم زینب(س) گفتم :
📋《يَا أُخَيَّةَ، لَقَد أَحسَنَ هَذَا الرَّجُلُ الشَّامِي إِلَينَا فِي صَحبَتِنَا، فَهَل لَكَ أَن نَصِلهُ؟
فَقَالَتْ : وَاللَّهِ مَا مَعَنَا شَيْءُ نُصِلهُ بِهِ إلَّا حُلِّينَا! قَالَت لَهَا : فَنُعطِيهِ حُلِّينَا!
قَالَت : فَأَخذتُ سَوَارِي وَ دُملَجِي وَ أَخَذت أُختِي سَوَارَهَا وَ دُملُجَهَا، فَبَعَثنَا بِذَلِكَ إِلَيْهِ، وَ اعتَذَرنَا إِلَيْهِ، وَ قُلنُا لَهُ : هَذَا جَزَاؤُكَ بِصَحبَتَكَ إِيَّانَا بِالحَسَنِ مِن الفِعلِ!
فَقَالَ : لَو كَانَ الَّذِي صَنعت إنما هُوَ لِلدِّنيَا كَانَ فِي حِلِّيكُنَّ مَا يُرضِينِي وَ دُونَهُ، وَلكِنَّ وَاللَّهِ مَا فَعَلتُهُ إلّا لِِلَّهِ وَ لِقَرَابَتِكُم مِنْ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️خواهر جان! این مرد شامی در همراهی ما نیک رفتار بود، میخواهی چیزی به او بدهیم؟ او گفت : به خدا ما چیزی جز زیور و زینت خویش نداریم.
من گفتم : زیورهایمان را به او میدهیم.
دست بند و ساق بند خویش را درآوردم، خواهرم نیز دست بند و ساق بند خویش را بیرون آورد و پیش او فرستادیم و از او به خاطر رفتار نیکویش تشکر کردیم.
مرد شامی گفت : من به خدا این کار را جز برای رضایت خدا و به خاطر قرابت شما به رسول الله(ص) انجام ندادم.(۳)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۲۲
۲)اخبار الطوال دینوری، ص۲۶۱
۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۳
@TarikhEslam
📆به مناسبت هشت صفر، بزرگداشت صحابی جلیل القدر، #حضرت_سلمان_رحمه_الله
0⃣3⃣ #معرفی_شخصیت_تاریخی🔍
🔹🔷«سلمان فارسی»🔷🔹
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
✅سلمان فارسی، صحابی مشهور ایرانی تبارِ حضرت رسول اکرم(ص) و از یاران امام علی(ع) بود.
از دوران پیش از اسلام سلمان تاریخی در دست نیست.
اما آنچه در پاره ای از روایات درباره سلمان اشاره شده، آن روحیه جستجوگرانه سلمان برای کشف حقیقت بوده است.
نام ایرانی او روزبه و کنیه اش ابو عبدالله بود. ابن هشام در روایت طولانی می نویسد :
سلمان داستان اسلام آوردن خود را این چنین به ابن عباس نقل می کند :
📋《كُنتُ رَجُلاً فَارِسِيَّاً مِن أَهلِ أَصبَهَانَ مِن قَريَةِِ يُقَالُ لَهَا جِيّ وَ كَانَ أَبِى دِهقَانَ قَريَتِهِ》
♦️من مردی ایرانی از اهالی اصفهان، اهل روستایی که نامش جی بود، بودم و پدرم نیز دهقان روستا بود.
ابن هشام در ادامه روایت ابن عباس می نویسد :
سلمان در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیت آشنا می شود و به آن می گرود و از شهر خود به سوی شام (مرکز مسیحیت) سفر می کند تا به شاگردی علمای طراز اول این آیین درآید.
او در شام در خدمت کلیسا به سر می برد و برای استفاده از محضر علمای مسیحی به شهر های موصل و نصیبین و عموریه سفر می کند.
سلمان بعد از تحقیق و جستجو، قصد سفر به حجاز را می کند و این به خاطر این بود که از طریق استادان مسیحیاش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود.
آخرین استاد سلمان به او گفته بود :
📋《قَد أَظَلَّ زَمَانُ نَبِيِِّ وَ هُو مَبعُوثِِ بِدِينِ إِبرَاهِيمَ(ع) يَخرُجُ بِأَرضِ العَرَبِ!
وَ مِن عَلَامَاتِهِ : بَينَ كَتفَيهِ خَاتَمُ النُبُوَّةِ فَإِنِ استَطَعتَ أَن تَلحَقَ بِتِلكِ البِلَادِ فَافعَل》
♦️پیامبری در عصر کنونی ظهور کرده که به دین ابراهیم مبعوث شده و در سرزمین حجاز قرار دارد و یکی از علامات نبوت او این است که بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است.
بدین ترتیب سلمان با کاروانی از قبیله بنی کلب عازم حجاز شد، که در طول مسیر به دست یورشیان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه بُرده شد.
روزی در مدینه حضرت رسول اکرم(ص) از کنار سلمان گذشت و حضرت(ص) را به سلمان نشان شناساندند.
ابن هشام ادامه می دهد که؛
سلمان روزی در محله ای در مدینه با رسول اکرم(ص) برخورد کرد، حضرت(ص) به درخواست سلمان، لباس مبارکش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان دید.
سلمان می گوید :
📋《[لَمَّا] فَنَظَرتُ إِلَى الخَاتَمِ فَعَرَفتُهُ فَأَكبَبتُ عَلَيهِ أُقَبِّلُهُ وَ أَبكِى》
♦️هنگامی که مهر خاتم رسول اکرم(ص) را دیدم، خود را به دامان رسول اکرم(ص) انداختم و بدنش را بوسه باران کردم و گریستم.
سلمان در همان سال اول هجرت توسط رسول اکرم(ص) از صاحبش خریداری و آزاد شد و به دین اسلام گروید و توسط رسول اکرم(ص) سلمان نام نهاده شد.(۱)
او به شدت مورد علاقه رسول اکرم(ص) بود؛ تا جایی که حضرت(ص) در وصف او فرمود :
📋《سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ》
♦️سلمان از ما اهل بیت است.(۲)
طبق نقل مرحوم کلینی :
📋《لَقَدْ آخَى رَسُولُ اَللَّهِ(ص) بَيْنَهُمَا[سَلْمَانَ وَ أَبِی ذَرٍّ]》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) بین سلمان و ابوذر غفاری عقد اخوت و برادری بست.(۳)
سلمان در جنگهای صدر اسلام شرکت می کرد و حتی در جنگ احزاب(خندق/ سال پنجم) از آن جایی که با شیوههای جنگ ایرانیان آشنایی داشت، پیشنهاد داد که گرداگرد شهر مدینه را خندق بکنند تا از پیشرفت دشمن به درون شهر جلوگیری شود و سپس با ساختن دژها و سنگرها در اطراف خندق، یا پرتاب تیر و سنگ، از عبور دشمن از خندق به سوی شهر، جلوگیری شود و رسول اکرم(ص) نیز پذیرفت و این پیشنهاد توسط مسلمانان نیز قبول افتاد و مسلمانان در این جنگ خندقی حفر کردند و این جنگ معروف شد به جنگ خندق!
بلاذری در این باره می نویسد :
📋《وَ أَشَارَ عَلَيْهِ سَلمَانُ الفَارِسِي بِالخَنَدَقِ وَ لَم تَكُنِ العَرَبُ تَخنَدِقُ عَلَيهَا》
♦️سلمان فارسی در مشورت نظامی، پیشنهاد حفر خندق را داد، در حالی که این تاکتیک نظامی در عرب تا آن روز مرسوم نبود.(۴)
سلمان همواره در کنار حضرت رسول اکرم(ص) بود و مورد احترام حضرت فاطمه(س) بود.
روزى ميان سلمان و سعدبن ابى وقّاص درگيرى و گفتگویی روى داد.
سعد به برخى از افراد حاضر گفت : اصل و نسب خود را بيان كنيد.
آنان نسب خويش را يادآورى كردند و نوبت به سلمان رسيد و او گفت :
📋《مَا أَعْرِفُ لِى أَبَا فِى الِاسلَامِ وَ لكِن سَلْمَانُ ابنُ الِاسلَامِ》
♦️من پدرى در اسلام براى خود نمى شناسم! سلمان فرزند اسلام است.(۵)
از ویژگی های اخلاقی سلمان می توان به زهد و تقوا و دانایی و ایمان راسخ و ولایت پذیری و شجاعت او اشاره کرد.
رسول اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود :
📋《سَلْمَانُ نَاصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِكَ》
♦سلمان مرد خيرخواهی است، پس او را براى خودت دوست بگير!(۶)
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
✅یزید نعمان بن بشیر را فرا خواند و گفت :
📋《تُجَهِّزْ لِتُخرِجَ بِهَؤلاَءِ النِّسوَانِ إِلَى المَدِينَةِ》
♦️مهیا شو تا به همراه کاروان، به مدینه بروی!(۱)
سپس نعمان بن بشیر، موظف شد با برخوردی شایسته، اسراء را به مدینه ببرد.
📋《وَجَّهَ مَعَهُ رَجُلاً فِی ثَلَاثِینَ فَارِسَاً یَسِیرُ اَمَامَهُم》
♦️و همراه نعمان سی نفر سوار کار بودند که پیشاپیش کاروان اسرای کربلا حرکت می کردند.(۲)
حارث بن کعب می گوید :
فاطمه دختر امام علی(ع) برایم نقل کرد که هنگام مراجعت از شام به مدینه به خواهرم زینب(س) گفتم :
📋《يَا أُخَيَّةَ، لَقَد أَحسَنَ هَذَا الرَّجُلُ الشَّامِي إِلَينَا فِي صَحبَتِنَا، فَهَل لَكَ أَن نَصِلهُ؟
فَقَالَتْ : وَاللَّهِ مَا مَعَنَا شَيْءُ نُصِلهُ بِهِ إلَّا حُلِّينَا! قَالَت لَهَا : فَنُعطِيهِ حُلِّينَا!
قَالَت : فَأَخذتُ سَوَارِي وَ دُملَجِي وَ أَخَذت أُختِي سَوَارَهَا وَ دُملُجَهَا، فَبَعَثنَا بِذَلِكَ إِلَيْهِ، وَ اعتَذَرنَا إِلَيْهِ، وَ قُلنُا لَهُ : هَذَا جَزَاؤُكَ بِصَحبَتَكَ إِيَّانَا بِالحَسَنِ مِن الفِعلِ!
فَقَالَ : لَو كَانَ الَّذِي صَنعت إنما هُوَ لِلدِّنيَا كَانَ فِي حِلِّيكُنَّ مَا يُرضِينِي وَ دُونَهُ، وَلكِنَّ وَاللَّهِ مَا فَعَلتُهُ إلّا لِِلَّهِ وَ لِقَرَابَتِكُم مِنْ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️خواهر جان! این مرد شامی در همراهی ما نیک رفتار بود، میخواهی چیزی به او بدهیم؟ او گفت : به خدا ما چیزی جز زیور و زینت خویش نداریم.
من گفتم : زیورهایمان را به او میدهیم.
دست بند و ساق بند خویش را درآوردم، خواهرم نیز دست بند و ساق بند خویش را بیرون آورد و پیش او فرستادیم و از او به خاطر رفتار نیکویش تشکر کردیم.
مرد شامی گفت : من به خدا این کار را جز برای رضایت خدا و به خاطر قرابت شما به رسول الله(ص) انجام ندادم.(۳)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۲۲
۲)اخبار الطوال دینوری، ص۲۶۱
۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۳
@TarikhEslam
📜روایات اهل بیت(علیهم السلام) در مدح و منزلت #حضرت_سلمان_رحمه_الله :👇
@TarikhEslam
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋 《إِنَّ اَلْجَنَّةَ مُشْتَاقَةٌ إِلَى أَرْبَعَةٍ مِنْ أُمَّتِي!》
♦️بهشت مشتاق چهار نفر از امت من است.
سوال شد : آنان کیستند؟
حضرت(ص) با دست به امام علی(ع) اشاره کرد و فرمود :
📋《أَنْتَ وَ اَللَّهِ أَوَّلُهُمْ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ》
♦️به خدا سوگند اولین آنان تویی و سپس مقداد و سلمان و ابوذر!(۱)
2⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ وَ اَخبَرَنِى اَنَّهُ يُحِبُّهُم : مِنهُم عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ》
♦️خداوند مرا به دوستى و محبّت چهار تن فرمان داد و به من خبر داد كه آنان را دوست دارد : على(ع) از آنان است و مقداد و ابوذر و سلمان!(۲)
3⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
جبرائیل به من خبر داد که؛
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! سَلْمَانُ وَ اَلْمِقْدَادُ أَخَوَانِ مُتَصَافِيَانِ فِي وِدَادِكَ وَ وِدَادِ عَلِيِّ(ع) أَخِيكَ وَ وَصِيِّكَ وَ صَفِيِّكَ》
♦️ای محمد(ص)! سلمان و مقداد دو برادری هستند که در دوستی تو و دوستی برادر و جانشین و صفیّ ات، امام علی(ع) ثابت قدم و مستقیم هستند.(۳)
4⃣امام علی(ع) فرمود :
📋《اَلسُّبَّاقُ خَمْسَةٌ : فَأَنَا سَابِقُ اَلْعَرَبِ وَ سَلْمَانُ سَابِقُ فَارِسَ وَ صُهَيْبٌ سَابِقُ اَلرُّومِ وَ بِلاَلٌ سَابِقُ اَلْحَبَشِ وَ خَبَّابٌ سَابِقُ اَلنَّبْطِ》
♦️پیشگامان بهشت پنج نفرند : من پيشگام عرب و سلمان پيشگام ايرانيان، و صهيب پيشگام روميان و بلال پيشگام حبشيان و خبّاب پیشگام نبطیان به سوى بهشت است.(۴)
5⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《سَلْمَانُ عَالِمٌ لَايُدرَكُ》
♦️سلمان دانشمندى است كه درك نمى شود.(۵)
6⃣امام علی(ع) فرمود :
📋《سَلْمَانُ اَدرَكَ العِلمَ الاَوَّلَ وَ العِلمَ الَآخِرَ وَ هُوَ بَحرٌ لايُنزَحُ قَعرُهُ》
♦️سلمان علم اولین و آخرین را درک کرده است و او دريايى است كه قعرش ناشناخته است.(۶)
7⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《مَن اَرَادَ اَن يَنظُرَ اِلَى رَجُلِِ نُوِّرَ قَلبُهُ فَليَنظُر اِلَى سَلْمَانَ》
♦️هر كس مى خواهد به مردى كه دلش نورانى شده نگاه كند به سلمان نگاه كند.(۷)
8⃣حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《لَوْ كَانَ اَلدِّينُ فِي اَلثُّرَيَّا لَنَالَهُ سَلْمَانُ》
♦️اگر دين در ثريّا باشد، سلمان به آن مى رسد.(۸)
9⃣امام علی(ع) فرمود :
📋《سَلْمَانُ الفَارسِىِّ كَلُقمَانَ الحَكِيمِ》
♦️سلمان فارسى همانند لقمان حكيم است.(۹)
🔟نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام باقر(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام(ع) فرمودند :
📋《مَهْ! لاَ تَقُولُوا سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيَّ وَ لَكِنْ قُولُوا سَلْمَانَ اَلْمُحَمَّدِيَّ! ذَاكَ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ(ع)》
♦️نگویید سلمان فارسی! بگویید سلمان محمدی زیرا که او یکی از خاندان ما اهل بیت(ع) است.(۱۰)
1⃣1⃣امام رضا(ع) در روایتی به جماعتی که شیعۀ ظاهری بودند فرمود :
📋《لِدَعْوَاكُمْ أَنَّكُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ؟!!
وَيْحَكُمْ إِنَّ شِيعَتَهُ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اَلَّذِينَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ》
♦️شما ادعا می کنید که شیعه علی(ع) هستید؟
وای بر شما! همانا شیعۀ علی(ع) افرادی مانند حسن(ع) و حسین(ع)، ابوذر، سلمان فارسی، مقداد، عمار و محمد بن ابی بکر هستند، آنان که هیچ گاه، مخالفت با اوامر آن حضرت(ع) نهی نمودند و هیچ گاه کاری که مورد قهر آن حضرت(ع) بود انجام نمیدادند.(۱۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۰، ص۱۱
۲)روضه الواعظین ابن فتال نیشابوری، ج۲، ص۲۸۳
۳)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۴۰
۴)الخصال شیخ صدوق، ج۱، ص۳۱۲
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۲، ص۳۴۸
۶)شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج۱۸، ص۳۶
۷)کنز العمال متقی هندی، ج۱۱، ص۳۱۶
۸)بحارالانوار مجلسی، ج۲۲، ص۳۹۲
۹)بحارالانوار مجلسی، ج۲۲، ص۳۹۱
۱۰)اختیار معرفه الرجال شیخ طوسی، ص۱۲
۱۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۴۰
@TarikhEslam
📜روایتی زیبا از امام جعفر صادق(علیه السلام) در مدح #حضرت_سلمان_رحمه_الله صحابی کبار حضرت رسول اکرم(ص) :👇
@TarikhEslam
✅منصور بن بزرج می گوید :
روزی از امام صادق(ع) پرسیدم :
📋《مَا أَكْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ سَيِّدِي ذِكْرَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيِّ؟》
♦️من زیاد از شما میشنوم که دائم یاد سلمان فارسی میکنید.
ایشان فرمودند :
📋《لاَ تَقُلْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيَّ وَ لَكِنْ قُلْ سَلْمَانَ اَلْمُحَمَّدِيَّ! أَ تَدْرِي مَا كَثْرَةُ ذِكْرِي لَهُ؟》
♦️سلمان فارسی نگو، سلمان محمدی! میدانی چرا زیاد از او یاد میکنم؟
منصور عرض کرد : خیر!
امام(ع) فرمود :
📋《لِثَلاَثِ خِصَاَلٍ :
۱)إِحْدَاهَا إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَى هَوَى نَفْسِهِ
۲)وَ اَلثَّانِيَةُ حُبُّهُ اَلْفُقَرَاءَ
۳)وَ اِخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ اَلثَّرْوَةِ وَ اَلْعُدَدِ وَ اَلثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ اَلْعُلَمَاءِ》
♦️به سه دلیل!
۱)اولین شاخصهی سلمان، پیروی او از امیرالمؤمنین(ع) است.
۲)سلمان فارسی فقرا و مستضعفین را بر اهل عده و ثروت و پول و دنیا مقدم میداشته است.
۳)عاشق یادگیری علم و علما بود. همیشه با علما مینشست و همیشه با اهل علم مینشست.
و در ادامه فرمود :
📋《إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مٰا كٰانَ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ》
♦️سلمان آدمی بود که عبد صالح بود، حق گرا بود و مسلمان واقعی بود از مشرکین نبود.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۲۲، ص۳۲۷
@TarikhEslam
🕌نمایی از آرامگاه و ضریح #حضرت_سلمان_رحمه_الله در شهر مدائن(عراق) :👆
@TarikhEslam