#پرسش_و_پاسخ
سوال3⃣6⃣1⃣:ماجرای «حکمیت» که بعد از #جنگ_صفین اتفاق افتاد، چه بود و نتیجه آن چه شد؟👇
@TarikhEslam
✍پاسخ :
سپاهیان معاویه وقتی به شکست نزدیک شدند، به پیشنهاد عمروعاص و به دستور معاویه، قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند که حاکم بین ما کتاب خدا باشد.
در میان سپاه امام علی(ع) نیز دو دستگی پدید آمد، و برخی شعار «لا حکمَ الّا لله» سر دادند.
هر چقدر امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این نیرنگ است، و «أنا القرآنُ الناطقُ» من کلامُ الله ناطق هستم، نتیجه نداد.
حتی سپاهیان امام علی(ع)، حضرت(ع) مجبور به پذیرش حکمیت کردند.
آنان گفتند :
📋《يَا عَلِىُّ! اَجِبِ الْقَومَ اِلَى کِتابِ اللهِ وَ اِلَّا قَتَلْنَاکَ》
♦️اى على(ع)! دعوت اين قوم را براى حکميّت کتاب الله بپذير! و الاّ تو را مى کشيم!(۱)
سرانجام حضرت(ع) بالاجبار ضمن نامهای به معاویه با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفت.
پس قرار شد که از طرفین دو حَکَم، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ به حکمیت سپرده شود.
حکم شامیان «عمرو عاص» و حکم اهل عراق که گزینه دلخواه امام(ع) نبود، «ابوموسی اشعری» شد.
تاریخ حکمیت نیز به ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول و شهر «دومة الجندل» به عنوان مکان آن تعیین شد.
بعد از مذاکره این دو حَکَم، قرار بر این شد که عمروعاص معاویه را و ابوموسی، امام علی(ع) را عزل کند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند.
عمروعاص نظر ابوموسی را در حین مذاکره پرسید.
ابوموسی اشعری گفت :
📋《رَأْيِي أَنْ أَخْلَعَ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ عَلِيّاً(ع) وَ مُعَاوِيَةَ ثُمَّ نَجْعَلَ هَذَا اَلْأَمْرَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَخْتَارُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مَنْ شَاءُوا وَ مَنْ أَحَبُّوا》
♦️نظر من این است که هر دو را یعنی معاویه و علی(ع) برکنار کنم و انتخاب در این امر را به اهل شورا بسپارم و آنان هرکسی را که دوست دارند، انتخاب کنند.
عمرو عاص نیز به ظاهر این امر را پذیرفت و گفت :
📋《اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ》
♦️رای و نظر همان است که گفتی!
سرانجام روز اعلام نتیجه فرا رسید.
عمرو عاص برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد و ابوموسی به منبر رفت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت :
📋《إِنَّا قَدِ اِتَّفَقْنَا》
♦️من و عمرو عاص توافق کردهایم!
سپس ابوموسی بر بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار، گفت :
📋《يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ! قَدْ أَجْمَعَ رَأْيِي وَ رَأْيُ صَاحِبِي عَمْرٍو عَلَى خَلْعِ عَلِيٍّ وَ مُعَاوِيَةَ وَ أَنْ نَسْتَقْبِلَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَيَكُونَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَيُوَلُّونَ أُمُورَهُمْ مَنْ أَحَبُّوا وَ إِنِّي قَدْ خَلَعْتُ عَلِيّاً وَ مُعَاوِيَةَ فَاسْتَقْبِلُوا أَمْرَكُمْ وَ وَلُّوا مَنْ رَأَيْتُمْ لَهَا أَهْلاً》
♦️ای مردم! ما در این مساله به شور نشستیم و راى ما بر اين قرار گرفت كه على و معاويه را خلع كنيم و كار را به شورا واگذاريم.
من على(ع) و معاويه را خلع كردم، شما نیز بروید و هر كسی را که اهل مى دانيد، به خلافت برگزينيد.
سپس خطبه خود را تمام کرد و نشست.
وقتی نوبت به عمرو عاص رسید، به بالای منبر رفت و او نیز بعد از حمد و ثنای خداوند، خطاب به حاضرین گفت :
📋《إِنَّ هَذَا قَالَ مَا قَدْ سَمِعْتُمْ وَ خَلَعَ صَاحِبَهُ وَ أَنَا أَخْلَعُ صَاحِبَهُ كَمَا خَلَعَهُ وَ أُثْبِتُ صَاحِبِي مُعَاوِيَةَ فِي اَلْخِلاَفَةِ فَإِنَّهُ وَلِيُّ عُثْمَانَ وَ اَلطَّالِبُ بِدَمِهِ وَ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ》
♦️اين شخص آنچه گفت شنيديد، او رئيس خود را خلع نمود من نيز او را خلع مى كنم، همانطور كه او خلع كرد و رئيس خود معاويه را به مقام خلافت اثبات مي نمايم.
معاویه ولىّ عثمان و خونخواه و سزاوارترين مردم به مقام عثمان است.
ابوموسی عصبانی شد و گفت :
📋《مَا لَكَ لاَ وَفَّقَكَ اَللَّهُ قَدْ غَدَرْتَ وَ فَجَرْتَ إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ اَلْكَلْبِ : «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»》
♦️حقیقتا که تو حیله کردی و خیانت ورزیدی! مَثَل تو همچون سگ هار است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند.(اعراف ۱۷۶)
عمرو عاص نیز گفت :
📋《إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ : «اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً»》
♦️و همانا مَثَل تو مانند دراز گوشی است که کتابهایی حمل میکند.(جمعه ۵)(۲)
به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت رسول اکرم(ص) باشد، ماجرای «حکمیت» منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.
📚منابع:
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴
۲)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۴/
الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۴، ص۱۹۴/
شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۵۶
@TarikhEslam
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از ماجرای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی توسط عمرو عاص در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
@TarikhEslam
✅عبدالله بن قیس می گوید :
📋《كُنْتُ مَعَ مَنْ غَزَا مَعَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي صِفِّينَ وَ قَدْ أَخَذَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَعْوَرُ السُّلَمِيُ الْمَاءَ وَ حَرَزَهُ عَنِ النَّاسِ فَشَكَا الْمُسْلِمُونَ الْعَطَشَ فَأَرْسَلَ فَوَارِسَ عَلَى كَشْفِهِ فَانْحَرَفُوا خَائِبِينَ فَضَاقَ صَدْرُهُ》
♦️من با آن افرادى كه در صفين در ركاب حضرت امیر المومنین(ع) مي جنگيدند، بودم.
ابوايوب اعور سلمى شامی شريعه را گرفت و آب را به روى کوفیان بست.
مسلمانان به حضرت امیر المومنین(ع) از تشنگى شكايت كردند، آن بزرگوار چند نفر سوار را براى گرفتن شريعه فرستاد، ولى ايشان نا امید بازگشتند، حضرت امیر المومنین(ع) ناراحت شد.
در این هنگام، حضرت امام حسين(ع) عرض کرد :
📋《أَمْضِي إِلَيْهِ يَا أَبَتَاهْ!》
♦️پدر جان! اجازه می دهى من به دنبال اين مأموريت بروم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《امْضِ يَا وَلَدِي!》
♦️اى فرزندم برو!
📋《فَمَضَى مَعَ فَوَارِسَ فَهَزَمَ أَبَا أَيُّوبَ عَنِ الْمَاءِ وَ بَنَى خَيْمَتَهُ وَ حَطَّ فَوَارِسَهُ وَ أَتَى إِلَى أَبِيهِ وَ أَخْبَرَهُ فَبَكَى عَلِيٌّ(ع)》
♦️امام حسين(ع) با صد نفر سوار رفت و ابوايوب را از شريعه خارج كرد، آنگاه بر لب شريعه خيمه زد و سواران خود را پياده نمود. هنگامى كه حضرت امیر المومنین(ع) آمد و با اين منظره مواجه گرديد، گريان شد.
به حضرت(ع) گفتند :
📋《مَا يُبْكِيكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْنِ(ع)؟!!》
♦️يا اميرالمؤمنين(ع)! براى چه گريان شدى در حالى كه اين اولين پيروزى است كه به دست امام حسين(ع) انجام گرفت؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاءَ حَتَّى يَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ يُحَمْحِمَ وَ يَقُولَ الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا》
♦️به خاطرم آمد كه حسينم با لب تشنه در كربلا شهيد خواهد شد.
كار او به جایى مي رسد كه اسبش رم مي كند و همهمه مي نمايد و مي گويد :
فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيامبر(ص) خود را كشتند.(۱)
👤خوارزمی می نویسد :
امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود :
📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》
♦️می دانی این مکانْ کجاست؟
ابن عبّاس گفت : نه!
امام(ع) فرمود :
📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً!
ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》
♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟!
📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》
♦️آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود :
شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۸۴
۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲
@TarikhEslam
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال4⃣6⃣1⃣:چرا #امام_علی_علیه_السلام در #جنگ_صفین، حکمیت را پذیرفتند؟
👤پاسخ در بیان #استاد_مهدی_طائب:👆
@TarikhEslam
✍پاسخ:
خاتمه ی جنگ صفین نبرد «لیلة الهریر» در شب جمعه یازدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری بود.(۱)
در آن شب سپاه معاویه از شدّت سرما مانند سگ صدا می کردند، چون «هریر» به صدای سگ می گویند.
آن شب چندان جنگیدند كه نیزهها همه درهم شكست و در کمانها تیری نماند، سپس دست به شمشیر بردند و در آن شب جز صدای چكاچک شمشیر كه در دل مردان هول انگیزتر از بانگ رعد و فرو ریختن هراسآور كوهها بود، صدایی به گوش نمیرسید.(۲)
در وصف این شب آمده است که؛
📋《..كَسَفَتِ اَلشَّمْسُ وَ ثَارَ اَلْقَتَامُ وَ ضَلَّتِ اَلْأَلْوِيَةُ وَ اَلرَّايَاتُ..》
♦️خورشید تیره و تار شد و گَرد و غبار به رنگ خون، در همه جای فضا آکنده شد و پرچم ها و علم ها در هم شکسته شدند.(۳)
امیرالمؤمنین(ع) ذوالفقار به دست و سوار بر اسبِ رسول اکرم(ص) شمشیر می زد و به هر شمشیری که می زد تکبیر می گفت و آنان را به خاک می افکند.
اصحاب و یارلن نیز تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذوالفقار چند مرتبه خمیده شد و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند.
روز هریر نیز مانند شب، با جنگ و خونریزی همراه بود.
در این جنگ جمعی از لشکر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، که از جمله آنها عمّار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفة و عبدالله بن بدیل با برادرش عبدالرّحمن بن بدیل، عبدالله بن حارث برادر مالک اشتر، که از خواصّ امیرالمؤمنین(ع) بودند.
از لشکر معاویه نیز جمع کثیری به درک واصل شدند.(۴)
📚منابع :
۱)أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۳۲۳
۲)تجارب الأمم ابن مسکویه، ج۱، ص۵۳۵
۳)بحار الأنوار مجلسی، ج۸۶، ص۱۱۹
۴)وقعة صفین ابن مزاحم، ص۴۷۵
@TarikhEslam