✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_حسن_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
1⃣متحول شدن مرد شامی با رفتار #امام_حسن_علیه_السلام !👇
✅در تاریخ آمده است که؛
📋«أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ اَلْحَسَنُ(ع) لاَ يَرُدُّ»
♦️روزی یکی از اهل شام که به مدینه آمده بود، همین که با امام حسن(ع) برخورد نمود، شروع کرد به ناسزاگویی نسبت به امام حسن(ع) و امام(ع) به او پاسخی نداد تا سخنانش تمام شود.
زمانی که سخنان مرد شامی تمام شد، آن حضرت(ع) به مرد شامی سلام کرد و لبخندی زد و سپس فرمود :
📋«أَيُّهَا اَلشَّيْخُ أَظُنُّكَ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شَبَّهْتَ فَلَوِ اِسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَحْمَلْتَنَا أَحْمَلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ اِرْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالاً كَثِيراً»
♦️ای شیخ! گمان میکنم که غریب باشی و گویا بر تو اموری مشتبه شده باشد، پس اگر از ما حلالیت بطلبی و بخواهی که از تو راضی شویم، از تو راضی و خشنود میشویم و اگر چیزی سؤال کنی برایت باربر فراهم میکنیم و اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی تو را ارشاد میکنیم و اگر بار برداری بطلبی عطا میکنیم و اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنیم و اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم و اگر محتاج باشی بینیازت میکنیم و اگر رانده شدهای تو را پناه میدهیم و اگر حاجتی داری حاجتت را برمیآوریم و اگر بار خود را به خانهی ما فرود آوری و میهمان ما باشی، تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود، زیرا که ما خانهی بزرگ و جاه و مال فراوان داریم.
آن مرد وقتی این برخورد را از امام حسن مجتبی(ع) دید، گریست و گفت :
📋«أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسٰالَتَهُ وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ وَ اَلْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ»
♦️شهادت میدهم که تو جانشین خدا در زمین هستی و خدا میداند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد. من پیش از این سرسختترین دشمن تو و پدرت بودهام، اما الان دوست داشتنیترین شخص نزد من تو هستی.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۴
@TarikhEslam
2⃣سخاوت #امام_حسن_علیه_السلام به کنیز!👇
✅روزی کنیزی شاخه گلی به امام حسن مجتبی(ع) هدیه کرد و امام(ع) در مقابل به او فرمود :
📋«أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ»
♦️تو در راه خدا آزاد هستی!
برخی یاران به آن حضرت(ع) اعتراض کردند که به جهت یک شاخه گل او را آزاد نمودی؟
امام حسن(ع) فرمود :
خداوند متعال ما را چنین تربیت نموده است؛ آنجا که می فرماید :
{وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا}
هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.(نساء۸۶)
و نیکوتر از هدیه او، آزادی او در راه خدا بود.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۳
@TarikhEslam
3⃣لطف #امام_حسن_علیه_السلام به سگ!👇
✅نقل است که روزی امام حسن مجتبی(ع) مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت(ع) ایستاد.
حضرت(ع)، هر لقمه ای که می خوردند، لقمه ای جلوی سگ می انداختند.
مردی درخواست کرد که ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم.
امام حسن(ع) فرمود :
📋«دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَا للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ»
♦️نه، رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
@TarikhEslam
4⃣بخشش و سخاوت #امام_حسن_علیه_السلام!👇
✅نقل است که روزی یکی از غلامان امام حسن مجتبی(ع) مرتکب خطایی شده بود که مستوجب تنبیه بود.
پس امام حسن(ع) دستور تنبیه او را داد.
آن غلام بلافاصله به امام حسن(ع) عرضه داشت : مولای من! «وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ!»
امام(ع) فرمود : تو را عفو کردم.
آن غلام باز گفت : مولای من! «وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ!»(آل عمران ۱۳۴)
امام حسن(ع) فرمود :
📋«أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اَللَّهِ وَ لَكَ ضِعْفُ مَا كُنْتُ أُعْطِيكَ!»
♦️تو در راه خدا آزادى و از آنِ تو باد دو برابر آن چه به تو مى دادم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
@TarikhEslam
5⃣بغض یزید نسبت به #امام_حسن_علیه_السلام!👇
✅ابن عباس نقل می کند که؛
روزی امام حسن مجتبی(ع) و یزید بن معاویه نشسته بودند و خرما می خوردند.
یزید گفت :
📋«يَاحَسَنُ(ع)! إِنِّي مُنْذُ كُنْتُ أُبْغِضُكَ»
♦️ای حسن(ع)! از آن روز که به وجود آمده ام تو را دشمن می دارم.
امام حسن(ع) فرمود :
📋«اِعْلَمْ يَا يَزِيدُ! إِنَّ إِبْلِيسَ شَارَكَ أَبَاكَ فِي جِمَاعِهِ فَاخْتَلَطَ اَلْمَاءَانِ فَأَوْرَثَكَ ذَلِكَ عَدَاوَتِي لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ : وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ وَ شَارَكَ اَلشَّيْطَانُ حَرْباً عِنْدَ جِمَاعِهِ فَوُلِدَ لَهُصَخْرٌ فَلِذَلِكَ كَانَ يُبْغِضُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص)»
♦️بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو شریک شد؛ و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند.
زیرا خدای متعال [خطاب به شیطان] می فرماید : در مالها و فرزندانشان شرکت جو!(اسراء ۶۴)
و نیز شیطان در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد.
از این رو او جدّم رسول خدا(ص)را دشمن می داشت.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۲
@TarikhEslam