✅بعد از جریان هجوم غاصبین به خانه حضرت فاطمه(س)، حضرت(س) دوباره با آن حالت وخیم خود، نزد ابوبكر آمد و دوباره تقاضای خود را مبنی بر بازگرداندن فدک ابراز داشت.
ابوبکر گفت :
تو جز حق و راستى، چيزى به پدرت نسبت نمى دهى؛ من آن را به تو بخشيدم و بعد تكه هایى از پوست طلبيد و سند فدک را براى حضرت فاطمه(س) نوشت و به او داد.
حضرت(س) از نزد او خارج شد و در بين راه به عمر رسيد.
عمر پرسيد:
📋《يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ص)! مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ؟》
♦️اى دختر محمّد! آن نوشته چیست که به همراه داری؟
حضرت فاطمه(س) فرمود:
📋《كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُوبَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ!》
♦️از نزد ابوبكر مى آيم و به او گفتم كه رسول خدا(ص)، فدک را به من بخشيد و وى نيز فدک را به من برگرداند و اين نوشته را به من داد.
عمر غضبناک به حضرت(س) گفت :
📋《هَلُمِّيهِ!》
♦️نامه ی رد فدک را به من بده!
حضرت(س) از دادن نامه امتناع کردند.
در این لحظه؛
📋《فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ(ع) مِنْ بَطْنِهَا》
♦️عُمر لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد در حالی که فاطمه(س) فرزندی به نام محسن(ع) در رحم داشت، که به سبب این لگد سقط شد.
📋《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ》
♦️سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.
📋《ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ》
♦️سپس عمر بن خطاب سند فدک را گرفت و آن را پاره کرد.(۱)
طبق نقلی در این هنگام، حضرت زهرا(س) در حالی که به شدت درد می کشید، با چادر خاک آلود به سختی از زمین بلند شد و با خاطری غمناك خطاب به عمر فرمود :
📋《مَزَّقْتَ كِتَابِي مَزَّقَ اللهُ بَطْنَكَ!》
♦️كتاب مرا پاره كردی، خدا شكم تو را پاره كند.(۲)
حضرت(س) توقف بیش از این را در کوچه صلاح ندید و به سوی خانه حرکت کرد.
📚منابع :
۱)الإختصاص شیخ مفید، ص۱۷۵
۲)انساب النواصب استرآبادی، ص۱۵۴
@TarikhEslam
✅بعد از جریان هجوم به خانه امام علی(ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) به دلیل صدمات و لطمات وارده، در بستر بیماری ای که منجر به شهادتشان شد، قرار گرفت و در این مدت زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می رفتند.
حضرت زهرا(س) در جمع آنان شروع به سخن کرده و دلائل عدم حمایت مردان آنها را اعلام نمود و آنان را از وضعیت آینده ی خویش با خبر ساخت.
👤اولین کسی که به عیادت آن حضرت(س) آمد، اُمّ سَلَمه بود.
ایشان از حضرت(س) پرسید :
📋《کَیفَ اصبَحْتِ عَن لَیلَتِکِ یَا بِنتَ رَسُولِ اللهِ(ص)؟》
♦️ای دختر رسول خدا(ص)، شب را چگونه صبح کردی؟
حضرت(س) فرمود :
📋《اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ، هُتِکَ وَاللهِ حِجَابُهُ!
مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَلَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَةً لِاِمْکَانِ الْوُشَاةِ》
♦️صبح کردم در حالی که حزن و اندوه قلبم را فرا گرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر(ص) و ستمگری به وصی پیامبر(ص)، حجاب علی(ع) را هتک کردند [کنایه است از جسارت به حضرت زهرا(س)]؛ همان که امامتش را غصب کردند، بر خلاف آنچه که خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر(ص) در سنّت خود بیان فرموده بود.
سبب این کار کینه هایی بود که از بدر از علی(ع) به دل داشتند و انتقام و طلب خون هایی که در اُحد ریخته بود.
این منافقان دشمنی علی(ع) را در دل هایشان پنهان داشتند.
📋《فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَةِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ》
♦️و آن گاه که خلافت را گرفتند و به هدف رسیدند، یکباره، ابر اهلِ شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت.
بند کمان ایمان از سینه های آنان بُرید و آنچه دل هایشان می خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند.
اینها همه به جهت آن بود که علی(ع) پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود.(۱)
بار دیگر جمعی از زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان آمدند و حضرت(س) در بخشی از سخنان خویش خطاب به آنها فرمود:
📋《اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ!》
♦️به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم. آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم.
و در ادامه فرمود :
📋《..ﻭَﻣَﺎ ﺍﻟّﺬﻯ ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﺍَﺑِﻰ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ(ع)؟
ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻭَﺍﻟﻠّﻪِ ﻣِﻨْﻪُ ﻧَﻜﻴﺮَ ﺳَﻴْﻔِﻪِ ﻭَﻗِﻠّﺔَ ﻣُﺒﺎﻻﺗِﻪِ ﻟِﺤَﺘْﻔِﻪِ ﻭَﺷِﺪّﺓَ ﻭَﻃْﺄَﺗِﻪِ ﻭَﻧَﻜﺎﻝَ ﻭَﻗْﻌَﺘِﻪِ ﻭَﺗَﻨَﻤّﺮُﻩُ ﻓﻰ ﺫﺍﺕِ اللهِ》
♦️ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﻋﻴﺒﻰ در ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ(ع) دیدند؟
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻴﺐ ﻋﻠﻰ(ع) ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮّﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻰﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﻯ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﻛﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۶
۲)نهج الحياة دشتی، صص۱۰۰ـ۱۸۰، ح۵۷
@TarikhEslam
✅مرحوم شیخ صدوق می نویسد :
روزى حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی بِالْأَذَانِ!》
♦️دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم.
وقتی این سخن حضرت(س) به گوش بلال رسید، بلافاصله مشغول گفتن اذان شد.
هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت : اللهُ اكبر!
حضرت فاطمه(س) به یاد روزگار پدرش رسول خدا(ص) افتاد و گریست.
اما زمانى كه بلال گفت : أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص)!
📋《شَهَقَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا!》
♦️فاطمه(س) صیحه اى زد و با صورت خود سقوط و غش كرد!!
در این هنگام مردم به بلال گفتند :
📋《أَمْسِكْ یَا بِلَالُ! فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ》
♦️از گفتن اذان خوددارى كن!
زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد.
مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است!
بلال اذان را تمام نكرده قطع نمود.
پس از آنكه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال فرمود : اذان را تمام كن!
ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت(س) گفت :
📋《یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ! إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ》
♦️اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مى شنوى و این همه ناراحت مى شوى، مى ترسم.
لذا حضرت فاطمه(س) بلال را معاف نمود.(۱)
📚منبع :
۱)من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۳، ص۱۳۷
@TarikhEslam
📆پنجم جمادی الاول؛ سالروز بزرگداشت #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها :
«اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
⁉️پاسخ به چند شبهه درباره ایشان!👇
#وقایع_ماه_جمادی_الاول
@TarikhEslam
1⃣تاریخ ولادت #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها !👇
✅در منابع تاریخی و منابع قدیمی اطلاعات زیادی درباره زندگی حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) از جمله تاریخ دقیق ولادت و تاریخ وفات ایشان بیان نشده است.
فقط در پاره ای از منابع متاخر به ولادت ایشان در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) اشاره شده است.
👤«یحیی بن حسن معروف به عبيدلی» از علمای نسّاب(۲۷۷ق) می نویسد :
📋«أَمَّا الزَينَبُ(س) فَوُلِدَتْ فِی حَیَاةِ جَدِّهِ»
♦️حضرت زینب(سلام الله علیها) در زمان حیات جدّ بزرگوارش حضرت رسول اکرم(ص) به دنیا آمد.(۱)
👤«ابن حجر عسقلانی»(۸۵۲ق) نیز به نقل از ابن اثیر(۶۳۰ق) می نویسد :
📋«قَالَ اِبنُ الاَثِیرِ : أَنَّهَا وُلِدَتْ فِی حَیَاةِ النَّبِیِّ(ص)»
♦️ابن اثیر می گوید : زینب کبری(سلام الله علیها) در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) به دنیا آمد.(۲)
اما بعدها توسط برخی مورخان معاصر شیعه، اقوال گوناگونی، در باب ولادت ایشان بیان شد که از این میان، دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان است.
۱)پنجم جمادی الاولی سال پنجم قمری!(۳)
۲)پنجم جمادی الاولی سال ششم قمری!(۴)
👤«حسن محمد قاسم» نویسنده مصری در کتابش با عنوان «السیدة زینب(س)» آورده است :
«زینب کبری(سلام الله علیها) در ماه شعبان سال ششم هجری، دو سال پس از تولد برادرش امام حسین(علیه السلام) متولد شده است.»(۵)
👤اما «شیخ ذبیح الله محلاتی» در کتاب «ریاحین الشریعه» می نویسد :
«میلاد حضرت زینب(سلام الله علیها) را، برخی پنجم ماهجمادی الاولی سال ششم، بعضی اوایل شعبان آن سال، بعضی در ماه رمضان و برخی دیگر در دهه آخر ماه ربیع الثانی و طبق نقلی ماه محرم سال پنجم هجرت ذکر کردهاند ولی هیچ یک از این اقوال دلیل محکم تاریخی ندارد و این عدم اتفاق نظر در مورد تاریخ وفات آن مخدره نیز به چشم میخورد، به طوری که برخی آن را در ماه رجب سال ۶۲ و بعضی در چهاردهم رجب سال ۶۲ دانستهاند.»(۶)
👤«شیخ جعفر نقدی» نیز به این دو نقل اشاره می کند و می نویسد :
📋«الخَامِسُ مِن شَهرِ جَمَادِى الأُولَى فِي السَنَةِ الخَامِسَةِ اَو السَّادِسَِة لِلهِجرَةِ عَلَى مَا حَقَّقَهُ بَعْضُ»
♦️ولادت ایشان روز پنجم ماه جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری است، بنابر بعضی اقوالی که در این باره وارد شده است.(۷)
پس قول مشهور همان جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری است و در مورد اینکه، این بانوی بزرگوار در شهر مدینه متولد شده است، اختلافی نیست.
📚منابع :
۱)اخبار الزینبیات یحیی بن حسن عبیدلی، ص۱۲
۲)الاصابة ابن حجر عسقلانی، ج۸، ص۱۶۶
۳)أعلام النساء عمر رضا کحّاله، ج۲، ص۹۱
۴)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۱
۵)السیدة زینب(س) حسن محمد قاسم، ص۲
۶)ریاحین الشریعه ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۳۵
۷)زينب الكبری(س) شیخ جعفر نقدی، ج۱، ص۱۸
@TarikhEslam