تاملی در تاریخ اسلام
2️⃣ #امام_هادی_علیه_السلام در بزم خلیفه!👇 ✅نقل است که؛ روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) س
3⃣معلمی که خود شاگرد #امام_هادی_علیه_السلام شد!👇
✅حمیری از محمد بن سعید نقل می کند که؛
پس از شهادت امام جواد(ع)، عمر بن فرج رُخّجی از عمّال دربار معتصم عباسی به مدینه آمد و گروهی از بزرگان شهر را جمع کرد و به آنان گفت :
📋«اِبْغُوا لِي رَجُلاً مِن أَهلِ الأَدَبِ وَ القُرآنِ وَ العِلمِ لَا يُوَالِي أََهلَ هَذَا البَيتِ لِأَضُمَّهُ الَى هَذَا الغُلِامِ وَ أُوَكِّلُهُ بِتَعلِيمِهِ وَ أَتُقَدِّمُ إِليَهِ بِأَن يَمنَعَ مِنهُ الرَافِضَةُ الذِّينَ يَقْصِدُونَهُ وَ يَمَسُّونَهُ»
♦️فردی که اهل کمال و ادب و دانش قرآنی او فراوان و عالم باشد، به من معرفی کنید.
ضمناً کسی باشد که ولایت اهل بیت را نیز نداشته باشد، تا این غلام را جهت تعلیم به او بسپرم و به این بهانه، تماس رافضه را با او قطع کنم.
آنان دانشمندی به نام ابو عبدالله جنیدی را که در فضل و دانش بر اهل مدینه برتری خاصی داشت، به او معرفی کردند.
عمر بن الفرج او را احضار و حقوقی را از طرف سلطان برای او تعیین کرد و نیز به او فهماند که سلطان همانند او را برای چنین کاری انتخاب کرده است.
جنیدی پیوسته ملازم و همراه امام هادی(ع) در کاخی واقع در صریا بود و شب هنگام درب را به روی امام(ع) میبست و کلیدهای آن را همراه خود میبرد؛ به گونهای که پیروان حضرت(ع) از شنیدن سخنان او محروم شده بودند.
محمد بن سعید می گوید :
روزی جنیدی را دیدم و به او گفتم : آن غلام هاشمی که تربیتش را به عهده گرفتهای، چه میگوید؟
او نگاه تندی به من کرد و گفت : کودک میگویی و شیخ هاشمی نمیگویی؟!
تو را به خدا سوگند میدهم، آیا داناتر از من در مدینه سراغ داری؟
گفتم : نه!
او گفت :
📋«فَاِنِّي وَ اللّهِ أَذكُرُ لَهُ الحَزبَ مِن الَأدَبِ أَظُنُّ اِنِّي قَد بَالَغت فيه فَيَملِي عَلَيَّ بَابَاً فِيهِ اَستَفِيدُهُ مِنهُ وَ يَظُنُّ النَّاسَ اِنِّي أُعَلِّمُهُ وَ أنَا وَ اللّهِ أَتَعَلَّمُ مِنهُ»
♦️به خدا سوگند، گاه سخنی به او میگویم و به نظر خودم تلاش بسیاری کردهام، امّا به گونهای به من پاسخ میدهد که از او استفاده میکنم.
مردم نیز گمان میکنند که من به او میآموزم، در حالی که به خدا سوگند، من از او بهره میبرم.
محمد بن سعید می گوید :
سخن او را نشنیده گرفتم و در وقت دیگری او را ملاقات کردم و از حال آن حضرت(ع) پرسیدم و اظهار داشتم.
حال آن جوان هاشمی چگونه است؟
در پاسخ به من گفت :
📋«هَذَا وَ اللّهِ خَيرُ أَهلِ الأَرضِ وَ أَفضَلُ مِن خَلقِ اللّهِ»
♦️سوگند به خدا که او بهترین فرد روی زمین است و او برترین کسی است که پروردگار آفریده است.
او می گوید :
پس از گذشت چند روز بار دیگر جنیدی را در حالی ملاقات کردم که هدایت یافته و به امامت امام هادی(ع) اعتقاد پیدا کرده بود.(۱)
کورانی می نویسد :
📋«وَ الظَاهِرَ أَنَّ اَلْجُنَيْدِيَّ قَد تَشَيَّعَ عَلَى يَدِ الإِمَامِ الهَادِیِّ(ع) وَ ثَبَتَ عَلَى تَشَيُّعِهِ»
♦️آنچه معلوم است اینکه جنیدی به واسطه امام هادی(ع) شیعه شد و در تشیع خود ثابت ماند.(۲)
📚منبع :
۱)اثباة الوصیة مسعودی، ص۲۳۰
۲)الإمام علي الهادی(ع) كورانی عاملی، ص۱۰
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣معلمی که خود شاگرد #امام_هادی_علیه_السلام شد!👇 ✅حمیری از محمد بن سعید نقل می کند که؛ پس از شهادت
#امام_هادی_علیه_السلام
4⃣همنشینی با گناهکاران!👇
✅ابوهاشم جعفری میگوید :
از امام هادی(ع) شنیدم که به من فرمود :
📋«مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ؟»
♦️چرا تو را میبینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی میکنی؟
گفتم : او دایی من است!
حضرت(ع) فرمود :
📋«إِنَّهُ يَقُولُ فِي اَللَّهِ قَوْلاً عَظِيماً يَصِفُ اَللَّهَ لاَ يُوصَفُ فَإمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ»
♦️او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبی میگوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است.
خدا را (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف میکند) در حالی که خدا قابل توصیف نیست.
پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دوری کند.
عرض کردم : او هر عقیدهای دارد و هرچه میگوید، بر من چه زیانی دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دوری میکنم.
حضرت(ع) فرمود :
📋«أَ مَا تَخَافُأَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ؟»
♦️آیا نمیترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟!
📋«أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى(ع) وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى(ع) تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَهُ وَ أَدْرَكَهُ مُوسَى(ع) وَ أَبُوهُ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفَ اَلْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَىَ مُوسَى(ع) اَلْخَبَرُ فَسَأَلَ جَبْرَئِيلَ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ : غَرِقَ رَحِمَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى رَأْيِ أَبِيهِ لَكِنَّ اَلنِّقْمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ اَلْمُذْنِبَ دِفَاعٌ»
♦️آیا به این داستان آگاهی نداری که شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که با سپاه موسی(ع) خواست پدرش را به خود ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد میکرد و همچنان با هم ستیز میکردند تا اینکه هر دو به کناری از دریا رسیدند، ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتی که این خبر به موسی(ع) رسید، موسی(ع) فرمود :
او در رحمت خداست ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۳۷۴
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
#امام_هادی_علیه_السلام 4⃣همنشینی با گناهکاران!👇 ✅ابوهاشم جعفری میگوید : از امام هادی(ع) شنیدم که ب
#امام_هادی_علیه_السلام
5⃣شن های طلایی!👇
✅يحيى بن زكريّاى خزاعى از ابوهاشم جعفرى نقل می کند که؛
با امام هادى(ع) به پشت سامرّا رفتيم تا كسانى را كه مىآيند، آنان را ببينيم.
ولى آنان قدری تاخیر داشتند و دير آمدند.
پارچۀ زير زين را براى امام(ع) پهن كردند تا روى آن نشست و من هم از مرکب پياده شدم و ایشان با من سخنانی می فرمود.
و من نیز از تنگ دستى و فقرم و ضعف مالی و معیشتی خود برای امام(ع) حرفهایی می گفتم.
در این هنگام حضرت(ع) دست مبارک را دراز كرد و يك مشت شن از زمین برداشت و به دامن من ریخت و به من فرمود :
📋«اِتَّسِعْ بِهَا يَا أَبَا هَاشِمٍ وَ اُكْتُمْ مَا رَأَيْتَ»
♦️اى ابو هاشم! با اين به زندگى خودت وسعت بده و آنچه ديدى پوشيده دار.
پس آنها را گرفتم و پوشاندم تا اينكه هنگام مراجعت با امام(ع)، در منزل خود آن را گشودم و نگاه كردم.
📋«فَأَبْصَرْتُهُ فَإِذَا هُوَ يَتَّقِدُ كَالنِّيرَانِ ذَهَباً أَحْمَرَ»
♦️دیدم که مانند طلاى قرمز مىدرخشد.
آنگاه زرگرى را به خانۀ خويش دعوت كردم تا اينكه عيار آنها را تعيين كند.
زرگر گفت : طلايى به خوبى آن نديدهام در حالى كه مانند سنگريزه است، اينها را از كجا آوردهاى؟!
گفتم :
📋«هَذَا شَيْءٌ عِنْدَنَا قَدِيماً»
♦️این زر از قديم در خانۀ ما بوده است.(۱)
📚منبع :
۱)إعلام الورى شیخ طبرسی، ج۲، ص۱۱۸
@TarikhEslam
🕌تصویری از گنبد و بارگاه حرم مطهر #امام_هادی_علیه_السلام در سامراء_عراق
@TarikhEslam
💠اینفوگرافی زندگینامه #امام_هادی_علیه_السلام در یک نگاه!
@TarikhEslam
✍ماجرای شهادت #امام_هادی_علیه_السلام در برخی نقلها :👇
✅در تاریخ آمده است که؛
📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فِی جَنَازَهِ أَبِی الْحَسَنِ(ع) وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ》
♦️امام حسن عسکری(ع) در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش گریبان چاک کرد.(۱)
ابوعون ابرش به ایشان نوشت :
📋《مَنْ رَأَيْتَ أَوْ بَلَغَكَ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِي مِثْلِ هَذَا؟!》
♦️آیا دیده یا شنیده شده که یکی از أئمه چنین کرده باشد؟!
حضرت(ع) در پاسخ او فرمودند :
📋《يَا أَحْمَقُ! وَ مَا يُدْرِيكَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ(عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ)》
♦️ای احمق، چه مىدانی این مسئله را؟! حضرت موسى در ماتم برادر خود هارون عليهماالسلام چنین کرد.(۲)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۵
۲)رجال کشی، ص٤٧٩
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
✍ماجرای شهادت #امام_هادی_علیه_السلام در برخی نقلها :👇 ✅در تاریخ آمده است که؛ 📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّ
✅بعد از شهادت امام جواد(علیه السلام) متوکل عباسی براى اینکه بتواند امام هادی(علیه السلام) را زیر نظر بگیرد، ایشان را از مدینه به سامراء دعوت تبعید گونه کرد.
از این طریق، وی توانست کنترل شدید را حتى در درون خانه امام(ع) بر قرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهاى حضرت(ع) را زیر نظر داشته باشد.
پس به یحیى بن هرثمه ماموریت داد تا امام هادى(ع) را از مدینه به سامراء ببرد.
شیخ مفید می گوید :
📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا فَاَنَزَلَ فِی خَانٍ [الاَشنَعِ] یُعْرَفُ بِخَانِ الصَّعَالِیکِ》
♦️پس زمانی که امام هادی(ع) به سامراء رسید، متوکل برای اینکه از شان امام(ع) بکاهد، دستور داد، ایشان را یک روز در کاروانسرای کثیف و بدنامی به نام صعالیک جای دهند و روز بعد وارد شهر کنند.(۱)
امام(ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود.
مسعودی می نویسد :
روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند :
در منزل او سلاح و نوشته ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد.
پس؛
📋《فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ》
♦️متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام علی(ع) هجوم بردند.
ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.
امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند.
آنان به متوکل گفتند :
📋《لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ》
♦️در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى خواند.
متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت، به امام(ع) تعارف نمود.
امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ》
♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!
متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت :
پس شعرى بخوان!
حضرت(ع) فرمود : من شعر کم مى خوانم!
متوکل گفت : باید بخوانى!
امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند.
📋《فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً》
♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد.
سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۲)
در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ》
♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۳)
سرانجام امام هادی(ع) در زمان معتز مسموم گردید و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامراء به شهادت رسید و در خانه خویش به خاک سپرده شد.
امام حسن عسکری(ع) بدن پدر بزرگوار خود را غسل دادند، کفن کردند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و به خاک سپردند.
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱
۳)سفینه البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
6️⃣3️⃣ #معرفی_کتاب : 📚
کتاب «هادی امت» جلد دوازدهم از کتاب «پیشوایان هدایت» ترجمه کتاب «اَعْلَامُ الْهِدَایَةِ» در شرح تاریخ تحلیلی زندگانی حضرت #امام_هادی_علیه_السلام؛ اثر جمعی از مولفان و دانشمندان شیعه در مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)✍📚👇
#پیشوایان_هدایت ۱۲
@TarikhEslam
4_6046408818475142453.pdf
2.1M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «هادی امت»
@TarikhEslam
💫✨🕌✨🕌✨🕌✨🕌✨💫
📆دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری، سالروز #ولادت با سعادت نهمین اختر تابناک امامت و ولایت #امام_جواد_علیه_السلام تبریک و تهنیت باد.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى(ع) عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَى وَحْیِکَ اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّى فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّةِ أَوْصِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
#وقایع_ماه_رجب_المرجب
@TarikhEslam
#زندگینامه_اهل_بیت_علیهم_السلام
🔹لقب ایشان جواد و ابن الرضا است.
🔹کنیه ایشان ابوجعفر ثانی است.
🔹زادروز:۱۰ رجب سال ۱۹۵ ه.قمری
🔹زادگاه:مدینه
🔹مدت امامت:۱۷سال(۲۰۳ تا ۲۲۰) قمری
♦️شهادت:۵ ذی الحجه سال ۲۲۰ قمری
🔹مدفن:کاظمین(بغداد)
🔹طول عمر : ۲۵ سال
🔹پدر ایشان امام رضا(علیه السلام) و مادر ایشان سبیکه می باشد.
📜♦️📜♦️📜♦️📜♦️📜♦️📜♦️
🔹امام محمد بن على بن موسى الرضا(ع) نهمين پيشواى شيعيان می باشد.
🔹در منابع روایی، از ایشان با عنوان ابوجعفر ثانی یاد میشود تا با ابوجعفر اول یعنی امام باقر(ع) اشتباه نشود.
🔹مادر ایشان سبیکه از خاندانماریه قبطیه همسر رسول اکرم(ص) می باشد.
🔹قبل از تولد امام جواد(ع)، برخی از واقفیان میگفتند علی بن موسی(ع) نسلی از خود باقی نمیگذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع میشود.
از اینرو وقتی که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد.
🔹امام جواد(ع) در سن هشت سالگی به امامت رسید.
🔹کودکی امام جواد(ع) در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت امام جواد(ع) را پذیرفتند.
🔹یکی از همسران ایشان سمانه نام دارد، که مادر امام هادی(ع) است.
🔹همسر دیگر ایشان، ام الفضل دختر مأمون عباسی است.
🔹در دوره امامت جوادالائمه، فرقه های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند.
امام جواد(ع) شیعیان را از عقاید آنان آگاه میکرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن مینمود.
🔹مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی همچون جایگاه شیخین (خلیفه اول و دوم) و برخی مسائل فقهی از مناظرات معروف امام جواد(ع) است.
🔹ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامهنگاری انجام میگرفت.
🔹ایشان همچنین با امام رضا(ع) نسبت باجناقی دارد.
چون دختر دیگر مامون، به نام ام حبیبه در تزویج امام رضا(ع) بود که هرچند به منزل امام رضا(ع) راه نیافت.
🔹بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) دارای چهار فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه بود.
🔹ایشان جوانترین امام(ع) در بین دوازده امام شیعه هستند، که در سن ۲۵ سالگی شهید شدند.
🔹آن حضرت(ع) با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» وبرادرش «معتصم» معاصر بوده است.
🔹از مهمترین اصحاب و شاگردان ایشان می توان از عبدالعظیم حسنی، زکریا بن آدم، فضل بن شاذان، علی بن مهزیار ودعبل خزایی نام برد.
🔹برخی دلیل ملقب شدن امام نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانستهاند.
امام جواد(ع) از همان سالهای اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است.
♦️سرانجام امام جواد(ع) در زمان حکومت معتصم از مدینه به بغداد آورده شد، و همان سال به دستور وی به شهادت رسید.
ابن شهر آشوب می نویسد :
《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》
امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۱)
برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخنچینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانستهاند.
روزي معتصم در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام(ع) را شركت داد و قاضي بغداد، ابن ابي داود و ديگران در اين مجلس شكست خورده و شرمنده گرديدند.
چند روز بعد، ابن ابي داود نزد معتصم رفت و از روی حسد و كينه توزی به وی گفت :
از باب خيرخواهی به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود؛ زيرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالي مملكتي فتواي ابوجعفر(ع)، يعني فتواي كسي كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب حق او مي دانند،را بر فتواي ديگران ترجيح دادي!
اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.
معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.(۵)
🔹آرامگاه مطهر ایشان در شهر کاظمین در شمال بغداد و در کنار جدش امام موسی کاظم(ع) قرار دارد.(۳)
📚منابع:
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹
۲)التفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰
۳)سیره پیشوایان پیشوایی، از ص۵۲۹ تا ۵۶۳
@TarikhEslam
#امام_جواد_علیه_السلام
✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛
در محضر امام رضا(علیه السلام) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(علیه السلام) را که خردسال بود، محضرش حاضر کردند.
امام رضا(علیه السلام) فرمود :
📋«هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ»
♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.(۱)
👤امام رضا(علیه السلام) در طی روایتی دیگر می فرماید :
📋«يُقتَلُ غَصبَاً فَيَبكِي لَهُ وَ عَلَيهِ أهلُ السَّمَاءِ وَ يَغضَبُ اللّهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ ظَالِمِهِ فَلَا يَلبَثُ إلاّ يَسِيرَاً حَتَّى يُعَجِّلُ اللّهُ بِهِ إِلَى عَذابِهِ الأَليمِ وَ عِقابِهِ الشَّدِيدِ»
♦️امام جواد(علیه السلام) مظلومانه كشته مى شود و ساكنان آسمان بر او مى گريند و مرثيه مى سرايند.
خداوند بر دشمن و ستم كننده بر او خشم مى گيرد و [پس از كشتن او] زمانى كوتاه در دنيا نمى ماند، تا آنكه خداوند به زودى دشمن او را به عذابى دردناك و كيفرى سخت گرفتار مى كند.(۲)
📚منابع :
۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹
۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۵، ص۱۴
@TarikhEslam
✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_جواد_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam