تاملی در تاریخ اسلام
8⃣5⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام اشعاری از بی وفایی دنیا با خود زمزمه می کند
9⃣5⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام به خواهرش #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها دلداری می دهد!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》
♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》
♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
9⃣5⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام به خواهرش #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها دلداری
0⃣6⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اصحاب و یاران #امام_حسین_علیه_السلام به مناجات و عبادت پروردگار خود مشغولند!👇
✅در مقاتل در مورد احوالات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا آمده است؛
📋《لَهُمْ [رِجَالٌ] کَدَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ》
♦️در بین یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، افرادی بودند که چنان غرق عبادت بودند که زمزمی مناجاتشان، مانند صدای زنبوران عسل، از اردوگاه امام حسین(ع) به گوش میرسید.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
📚منبع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۵۷
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
0⃣6⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اصحاب و یاران #امام_حسین_علیه_السلام به مناجات و عبادت پروردگار خو
1⃣6⃣روز دهم محرم «عاشورا» سال ۶۱ هجری قمری، سپاه دشمن و سپاه #امام_حسین_علیه_السلام آرایش نظامی به خود می گیرند!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅شیخ مفید می نویسد :
📋《وَ أَصْبَحَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَعَبَّأَ أَصْحَابَهُ بَعْدَ صَلاَةِ اَلْغَدَاةِ وَ كَانَ مَعَهُ اِثْنَانِ وَ ثَلاَثُونَ فَارِساً وَ أَرْبَعُونَ رَاجِلاً》
♦️امام حسین(ع) صبح عاشورا بعد از ادای نماز صبح، لشکر خویش را که متشکل از ۳۲ نفر سواره و ۴۰ نفر پیاده بود،[البته اقوال دیگری درباره تعداد افراد امام حسین(ع) وجود دارد) چنین آراست :
📋《فَجَعَلَ زُهَيْرَ بْنَ اَلْقَيْنِ فِي مَيْمَنَةِ أَصْحَابِهِ وَ حَبِيبَ بْنَ مُظَاهِرٍ فِي مَيْسَرَةِ أَصْحَابِهِ وَ أَعْطَى رَايَتَهُ اَلْعَبَّاسَ أَخَاهُ وَ جَعَلُوا اَلْبُيُوتَ فِي ظُهُورِهِمْ وَ أَمَرَ بِحَطَبٍ وَ قَصَبٍ كَانَ مِنْ وَرَاءِ اَلْبُيُوتِ أَنْ يُتْرَكَ فِي خَنْدَقٍ كَانَ قَدْ حُفِرَ هُنَاكَ وَ أَنْ يُحْرَقَ بِالنَّارِ مَخَافَةَ أَنْ يَأْتُوهُمْ مِنْ وَرَائِهِمْ》
♦️زهیر بن قین را بر جناح راست(میمنه) و حبیب بن مظاهر را بر جناح چپ(میسره) گماشت.
پرچم را به برادرش حضرت عباس بن علی(ع) سپرد و خیمهگاه را پشت سر قرار داد.
حضرت(ع) دستور داد تا هیزمها و نیهایی که در پشت خیمهگاه بود، داخل کانالی که قبلاً آماده کرده بودند بریزند و هنگام نبرد آن را آتش بزنند تا دشمن نتواند از پشت سر حمله کند و فقط از یک سمت با دشمن بجنگند.
⚔آرایش سپاه عمر سعد :
شیخ مفید در ادامه می نویسد :
📋《وَ أَصْبَحَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ هُوَ يَوْمُ اَلْجُمُعَةِ وَ قِيلَ يَوْمُ اَلسَّبْتِ فَعَبَّأَ أَصْحَابَهُ وَ خَرَجَ فِيمَنْ مَعَهُ مِنَ اَلنَّاسِ نَحْوَ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ كَانَ عَلَى مَيْمَنَتِهِ عَمْرُو بْنُ اَلْحَجَّاجِ وَ عَلَى مَيْسَرَتِهِ شِمْرُ بْنُ ذِي اَلْجَوْشَنِ وَ عَلَى اَلْخَيْلِ عُرْوَةُ بْنُ قَيْسٍ وَ عَلَى اَلرَّجَّالَةِ شَبَثُ بْنُ رِبْعِيٍّ وَ أَعْطَى اَلرَّايَةَ دُرَيْداً مَوْلاَهُ》
♦️عمر بن سعد نیز بعد نماز صبح لشکر خود را چنین آراست :
عمرو بن حجاج زبیدی را بر جناح راست و شمر بن ذیالجوشن را بر جناح چپ گماشت.
فرماندهی سوارکاران را به عزرة بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان لشکر خود را به شبث بن ربعی واگذار کرد و پرچم را به دست غلام خویش «دُرید» داد و خود در قلب لشکر قرار گرفت.
و امام سجاد(علیه السلام) می فرماید :
پدرم در صبح روز عاشورا دست خود را بالا برد و فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ وَ رَجَائِي فِي كُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِي فِي كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِي ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ كَمْ مِنْ هَمٍّ يَضْعُفُ فِيهِ اَلْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِيهِ اَلْحِيلَةُ وَ يَخْذُلُ فِيهِ اَلصَّدِيقُ وَ يَشْمَتُ فِيهِ اَلْعَدُوُّ أَنْزَلْتُهُ بِكَ وَ شَكَوْتُهُ إِلَيْكَ رَغْبَةً مِنِّي إِلَيْكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَفَرَّجْتَهُ وَ كَشَفْتَهُ وَ أَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ كُلِّ حَسَنَةٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ》
♦️پروردگارا! تو تكيه گاه من در هر غم و اندوه و اميد من در هر سختى هستی.
و تو در هر مشكلى که برايم پيش آيد مورد اعتماد و چاره ساز من بودی.
چه بسا اندوهى كه دلها در آن سست شود و تدبير در آن اندك شود، دوست در آن خوار گردد، و دشمن در آن شاد شود، من آن را به درگاه تو آوردم و شكوۀ آن پيش تو كردم، به خاطر آنكه از جز تو چشم انتظاری ندارم و تو آن اندوه را از من برطرف ساز و گشايش عنایت کن، پس توئى صاحب اختيار هر نعمت و دارندۀ هر نيكى و پايان هر آرزو و اميدى.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۹۵
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣6⃣روز دهم محرم «عاشورا» سال ۶۱ هجری قمری، سپاه دشمن و سپاه #امام_حسین_علیه_السلام آرایش نظامی به خ
2⃣6⃣شمر بن ذی الجوشن قبل از شروع جنگ قصد خیمه گاه امام حسین(ع) را می کند!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅از دستور العمل های نظامی امام حسین(ع) در روز عاشورا این بود که دور تا دور خیمه گاه را خندقی حفر کنند و درون آن آتش بیافکنند تا دشمن از پشت و اطراف حمله ور نشود.
شیخ مفید می نویسد :
📋《وَ أَقْبَلَ اَلْقَوْمُ يَجُولُونَ حَوْلَ بُيُوتِ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَيَرَوْنَ اَلْخَنْدَقَ فِي ظُهُورِهِمْ وَ اَلنَّارُ تَضْطَرِمُ فِي اَلْحَطَبِ وَ اَلْقَصَبِ اَلَّذِي كَانَ أُلْقِيَ فِيهِ》
♦️گروه دشمن، اولین قصد را به خیمه گاه امام حسین(ع) کرد و حتی اسبهاى خود را در اطراف خيمه هاى امام حسين(ع) به جولان درآوردند.
و آن خندق را که در پشت خيمهها حفر شده بود و آتش را كه در آن شعله می كشيد، دیدند.
سر دسته این گروه که به خیمه گاه امام حسین(ع) نزدیک شدند، شمر بن ذی الجوشن لعین بود.
شمر با نیزهاش به خیمه امام حسین(ع) ضربهای زد و فریاد برآورد :
📋《يَا حُسَيْنُ(ع)! اِسْتَعْجَلْتَ اَلنَّارَ فِي اَلدُّنْيَا قَبْلَ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ!》
♦️اى حسين(ع)! عجله كردهاى پيش از آتش روز قيامت آتش دنيا را برگزيدهاى!
امام حسین(ع) در جواب فرمود :
📋《يَا اِبْنَ رَاعِيَةِ اَلْمِعْزَى! أَنْتَ أَوْلَى بِهَا صِلِيّاً!》
♦️ای پسر زن بُزچران! تو به آتش جهنم سزاوارتری!
مسلم بن عوسجه عرض کرد :
📋《يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! جُعِلْتُ فِدَاكَ! أَ لاَ أَرْمِيهِ بِسَهْمٍ؟》
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! فدایتان گردم! آیا اجازه می دهید او را با یک تیر، از پای درآورم؟
حضرت(ع) فرمودند : خیر!
مسلم چنین پنداشت که حضرت(ع) شمر را نمی شناسد و به خبث باطنی او متوجه نیست.
پس مجدد عرض کرد :
📋《فَإِنَّهُ اَلْفَاسِقُ مِنْ عُظَمَاءِ اَلْجَبَّارِينَ》
♦️من او را می شناسم که چه آدم شقی و پستی است و از گردنکشان است!
امام حسین(ع) فرمود : من هم می شناسم!
مسلم گفت : پس چرا اجازه نمی دهید؟!
حضرت(ع) فرمود :
📋《فَإِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَبْدَأَهُمْ》
♦️من نمی خواهم آغازگر جنگ باشم.(۲)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۵
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
2⃣6⃣شمر بن ذی الجوشن قبل از شروع جنگ قصد خیمه گاه امام حسین(ع) را می کند!👇 #روز_شمار_عاشورا #وقایع_
3⃣6⃣ #امام_حسین_علیه_السلام با سپاه دشمن اتمام حجت می کند و برای آنان سخن می گوید!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅امام حسین(ع) در روز عاشورا در مقابل سپاهِ دشمن، چند خطبه خواندند که اولین آنها این خطبه است.
امام حسین(ع) با صدای بلند فرمود :
📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَاتَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکمْ بِمَا یحِقُّ لَکمْ عَلَیَّ وَ حَتَّی أُعْذِرَ إِلَیکمْ فَإِنْ أَعْطَیتُمُونِی النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِک أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِی النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیکمْ ثُمَّ لا یکنْ أَمْرُکمْ عَلَیکمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَ لاتُنْظِرُونِ》
♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید و در جنگ کردن با من شتاب نکنید تا من وظیفه خود را که نصیحت کردن شماست، انجام دهم و انگیزه سفر خودم را به سوی شما توضیح دهم.
اگر گفتار مرا بپذيريد و انصاف دهيد، سعادتمند خواهيد بود و براي جنگ با من دليلي نداريد و اگر نپذيرفتيد و انصاف روا نداشتيد شما و هم پيمانانتان همدل شويد و درباره ي من هر چه مي خواهيد انجام دهيد و به من مهلت ندهيد.
سپس فرمود :
📋《إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکتابَ وَ هُوَ یتَوَلَّی الصَّالِحِینَ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیهِ وَ ذَکرَ الله بِمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِی(ص) وَ عَلَی مَلَائِکةِ اللَّهِ وَ أَنْبِیائِهِ فَلَمْ یسْمَعْ مُتَکلِّمٌ قَطُّ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ أَبْلَغُ فِی مَنْطِقٍ مِنْهُ》
♦️همانا سرور من خداوند است که این کتاب آسمانی را فرو فرستاده است و او دوستدار شایستگان است.
سپس حمد و ثنای الهی را به جا آورد و خداوند را به آنچه که شایسته بود، یاد کرد و بر نبی مکرم(ص) و ملائکه خداوند و پیامبران گرامی(ص) درود فرستاد که تاکنون قبل از او و بعد از او، نطق به اين شيوايی از کسي شنيده نشده بود.
سپس فرمود :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟ ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَی أَنْفُسِکمْ وَ عَاتِبُوهَا فَانْظُرُوا هَلْ یصْلُحُ لَکمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاک حُرْمَتِی؟》
♦️ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم سپس به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا قتل من و در هم شکستن حریم من برای شما جایز است؟
📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ؟》
♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟
آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما و اولين کسي که پيامبر(ص) را به آنچه از نزد پروردگارش آورده بود تصديق کرد، نيستم؟
📋《أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی؟
أَ وَ لَیسَ جَعْفَرٌ الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَینِ عَمِّی؟
أَ وَ لَمْ یبْلُغْکمْ مَا قَالَ رَسُولُ الله(ص) لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟》
♦️آيا حمزه ی سيدالشهدا(ع) عموی من نيست؟
آيا جعفر طيار که با دو بال در بهشت پرواز مي کند عموي من نيست؟
آيا فرمايش پيامبر(ص) به شما نرسيده که درباره ي من و برادرم فرمود :
اين دو آقای جوانان بهشتند؟
📋《فَإِنْ صَدَّقْتُمُونِی بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کذِباً مُنْذُ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یمْقُتُ عَلَیهِ أَهْلَهُ..
أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکمْ عَنْ سَفْک دَمِی؟》
♦️اگر سخنان حق مرا تصديق کنيد که من تاکنون دروغي به زبان جاري ننموده ام از زماني که دانستم خداوند نسبت به دروغگويان خشم مي گيرد، به نفع شماست و اگر تصديق نکنيد، در ميان شما کساني هستند که اگر از آنها سؤال کنيد، به شما خبر خواهند داد؛ از جابر بن عبدالله نصاري و ابوسعيد خدري و سهل بن سعد ساعدي و زيد بن ارقم و انس بن مالک بپرسيد.
آنها به شما خبر خواهند داد که خود اين سخن را از پيامبر(ص) شنيدند که در حق من و برادرم فرموده است.
آيا اين باعث نمي شود که دست از قتل من برداريد؟(۱)
شمر و دیگر فرماندهان شروع کردن به قطع کردن سخنان امام حسین(ع) برای جلوگیری از تأثیر سخنان او بر لشکریان ابن سعد!
گریه زنان اهل خیام بالا گرفت.
حضرت(ع) به برادران و فرزندان خود فرمود :
📋《سَكِّتَاهُن فَلَعَمْرِي لَيَكْثُرَنَّ بُكَاؤُهُنَّ》
♦️ساکتشان کنید! به خدا قسم هنوز گریه های بسیاری در پیش دارند.(۲)
پس از سخنان امام حسین(ع) قیس بن اشعث گفت : چرا با پسر عمویت یزید بیعت نمیکنی؟!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ》
♦️هرگز به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندهها فرار نمیکنم.(۳)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۸
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۸۵
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۸
@TarikhEslam
✅حُر بن یزید ریاحی با شنيدن سخنان و خطبه های جانسوز امام حسین(ع)، مضطرب و پريشان شد، با ناراحتی نزد عمر بن سعد آمد و به او گفت :
آيا مي خواهي با حسين(ع) بجنگی؟
عمربن سعد با کمال بي شرمی گفت:
📋《إِي وَ اللَّهِ قِتَالًا أَيْسَرُهُ أَنْ تَطِيرَ الرُّءُوسُ وَ تَطِيحَ الْأَيْدِي》
♦️آری، چنان نبردی کنم که کمترين آن، بريده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد.
حرّ که دوست نداشت با امام(ع) روبه رو شود، به او گفت : بهتر نيست او را به حال خود واگذاری تا اهل بيت(ع) خود را از اينجا دور کند؟
عمر سعد که جيره خوار عبيدالله بود، در جواب گفت : اگر کار دست من بود، پيشنهاد تو را عملی می کردم، ولی امير اجازه نمی دهد.
حرّ در كنار سربازان ايستاد، به طورى كه لرزه بر اندامش افتاده بود.
حرّ با خود گفت :
📋《وَ اللَّهِ إِنِّي أُخَيِّرُ نَفْسِي بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَوَ اللَّهِ لَا أَخْتَارُ عَلَى الْجَنَّةِ شَيْئاً وَ لَوْ قُطِّعْتُ وَ أُحْرِقْتُ》
♦️به خدا قسم، خود را در ميان بهشت و جهنم مي بينم، ولي چيزي را بر بهشت ترجيح نخواهم داد، اگر چه مرا بکشند و پاره پاره کرده و بسوزانند.
حرّ سرانجام در صبحگاه روز عاشورا از لشکر ابن سعد به بهانه آب دادن به اسبش دور شد و در نهایت ندامت و پشیمانی از عملکرد خویش، توبه کنان در حالی که دو دست خود را بر سر گذاشته بود و در نقلی سپر خود را واژگون کرده بود، به سوی خیمه گاه امام حسین(ع) حرکت کرد.
در حالی که حرّ با خود چنین زمزمه می کرد :
📋《اللَّهُمَّ إِلَيْكَ أَنَبْتُ فَتُبْ عَلَيَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِيَائِكَ وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِيِّكَ》
♦️بار الها بسوى تو بازگشتم، توبه ام را بپذير كه من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پيغمبر تو را لرزاندم.
هنگامي که نزد امام(ع) رسيد با ناراحتی و پشيمانی گفت :
جانم فدايت، اي فرزند رسول خدا(ص)، منم کسي که راه را بر تو بستم و سايه به سايه با تو آمده و از تو جدا نشدم و تو را در اين سرزمين پر آشوب نگه داشتم. به خدايي که هيچ معبودی جز او نيست، هرگز گمان نمی کردم اين قوم چنين رفتاری با تو داشته باشند و به حرفهايت گوش نکنند.
به خدا قسم اگر می دانستم نمی پذيرند، درباره ات خطايی مرتکب نمی شدم.
سپس گفت :
📋《أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى! فَهَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟》
♦️حال پشيمان و توبه کنان آمده ام، آيا توبه ام پذيرفته مي شود؟
حضرت اباعبدالله(ع) فرمود :
آری، توبه ی تو پذیرفته است.
حرّ گفت :
📋《فَإِذَا كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ خَرَجَ عَلَيْكَ فَأْذَنْ لِي أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ قَتِيلٍ بَيْنَ يَدَيْكَ لَعَلِّي أَكُونُ مِمَّنْ يُصَافِحُ جَدَّكَ مُحَمَّداً(ص) غَداً فِي الْقِيَامَةِ》
♦️از آن جایی که من نخستين كسی بودم كه سر راه بر تو گرفتم، اجازه بفرما تا اوّلين شهيد راه تو باشم، شايد فرداى قيامت از افرادى باشم كه با جدّت محمّد(ص) مصافحه مى كنند.
امام حسین(ع) بعد از شروع جنگ به او اجازه میدان داد.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، صص۷۸-۸۰
@TarikhEslam
✅در روز عاشورا حب دنیا و حب مقام به قدری عمر بن سعد را کور کرده بود، برای خوش خدمتی در نزد عبیدالله و یزید خود آغاز گر جنگ بود.
او در این هنگام به پرچم دار لشگر خود ندا داد :
📋《یَا ذُوَیدُ! أَدنِ رایَتَکَ! فَأَدناها، ثُمَّ وَضَعَ سَهمَهُ فی کَبِدِ قَوسِهِ ثُمَّ رَمَی وَ قَالَ : اِشهَدوا أَنِّی أوَّلُ مَن رَمَی، ثُمَّ اِرْتَمَى اَلنَّاسُ وَ تَبَارَزُوا》
♦️ای ذُوَید! پرچمت را نزدیک بیاور!
او نیز آورد. سپس عمر، تیری در چلّه کمانش نهاد و به سمت اردوگاه امام حسین(ع) پرتاب نمود و گفت : گواه باشید که من، نخستین تیر را انداختم.
سپس، دو لشکر به هم تیراندازی کردند و رسماً جنگ آغاز شد.(۱)
در روز عاشورا عمر بن سعد برای تحریک سربازانش گفت :
📋《یَا خَیْلَ اللّهِ! اِرْكَبِی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِرِی》
♦️ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!(۲)
کوفیان هم سوار شده، مهیای نبرد شدند.
زمانى که عمر بن سعد تیر انداخت، سپاه ابن سعد نیز شروع به تیر اندازى کردند.
ابن اعثم می نویسد :
📋《فَلَمَّا رَمَى عُمَرُ اِرتَمَى النَّاسُ وَ أَقبَلَتِ السِّهَامُ کَأَنَّهَا المَطَرُ》
♦️زمانی که ابن سعد تیر انداخت، باران تیر از سوى کوفیان به سوى اصحاب امام حسین(ع) شدت گرفت و امام(ع) فرمود :
📋《قُومُوا رَحِمَكُم اللهُ إلَى المَوتِ الذِّي لَابُدَّ مِنهُ، فَإِنَّ هَذِهِ السِّهَامَ رُسُلُ القَومِ إِلَيكُم》
♦️رحمت خدا بر شما باد که برخیزید و آماده باشید به سوی مرگی که چاره ای از آن نیست و همانا اینها نماینده این قوم به سوى شماست.(۳)
پس از آن، دو سپاه بر یکدیگر حمله کردند و ساعتى از روز را به طور دسته جمعى با یکدیگر جنگیدند، به طورى که تعداد زیادی از اصحاب امام حسین(ع) در همان حمله اول به شهادت رسیدند.
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
۳)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۸۵
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
5⃣6⃣عمر بن سعد لعین شروع کننده جنگ!👇 #روز_شمار_عاشورا #وقایع_ماه_محرم_الحرام @TarikhEslam
6⃣6⃣شروع نبرد دسته جمعی!👇
✅ابتدای جنگ، حملات به صورت گروهی انجام شد.
طبق بعضی روایات تاریخی، عده زیادی از یاران امام حسین(ع)، در اولین حمله به شهادت رسیدند.
پس از آن، یاران باقی مانده امام حسین(ع) به صورت فردی و یا دو نفری به مبارزه پرداختند.
اصحاب اجازه نمیدادند کسی از سپاه دشمن به امام حسین(ع) نزدیک شود.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
📚منبع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹
@TarikhEslam
✅در روز عاشورا، در گیر و دار جنگ، ابوثمامه صائدی وقتی دید وقت نماز ظهر فرا رسیده، نزد امام حسین(ع) رفت و به او عرض کرد :
📋《يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ(ع)! نَفْسِي لَكَ اَلْفِدَاءُ، إِنِّي أَرَى هَؤُلاَءِ قَدِ اِقْتَرِبُوا مِنْكَ، وَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ تُقْتَلُ حَتَّى أُقْتَلَ دُونَكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، وَ أُحِبُّ أَنْ أَلْقَى رَبِّي وَ قَدْ صَلَّيْتُ هَذِهِ اَلصَّلاَةَ اَلَّتِي دَنَا وَقْتُهَا》
♦️ای اباعبدالله(ع)، جانم به فدایت! سپاه دشمن به تو نزدیک شده و به خدا سوگند من باید پیش از تو کشته شوم.
اما دوست دارم قبل از اینکه خداوند را ملاقات کنم، نمازی را که اکنون وقتش رسیده، با تو خوانده باشم.
امام حسین(ع) سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود :
📋《ذَكَرْتَ اَلصَّلاَةَ، جَعَلَكَ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُصَلِّينَ اَلذَّاكِرِينَ! نَعَمْ، هَذَا أَوَّلُ وَقْتِهَا》
♦️نماز را به یادم آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری، وقت نماز است.
آنگاه فرمود :
📋《سَلُوهُمْ أَنْ يَكُفُّوا عَنَّا حَتَّى نُصَلِّيَ》
♦️به دشمن بگویید مهلتی بدهد تا ما نماز بگزاریم.
در این هنگام، که دشمن از قصد نماز امام حسین(ع) آگاه شد، حصین بن تمیم لعین با طعنه، از آن سوی لشگر دشمن خطاب به سپاه امام حسین(ع) گفت :
📋《إِنَّهَا لاَ تُقْبَلُ!》
♦️نماز شما قبول نیست!
حبیب بن مظاهر در جواب او گفت :
📋《زَعَمْتَ [أَنَّ] اَلصَّلاَةَ مِنْ آلِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) لاَ تُقْبَلُ وَ تُقْبَلُ مِنْكَ يَا حِمَارُ؟!》
آيا نماز خاندان رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلم پذيرفته نمىشود و نماز تو قبول مىشود، اى حمار؟!(۱)
امام حسین(ع) برای اقامه ی نماز خوف برای در امان ماندن از تیرهای دشمن، به ناچار، به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله فرمود که در حین اقامه ی نماز، جلوتر از همه بایستند و دیگران هم پشت آنان برای اقامه نماز قرار بگیرند.
سعید به عنوان سپر مقابل حضرت(ع) قرار گرفت.
📋《وَ يَقِيهِ السَهَامَ بِنَفسِهِ》
♦️او به تنهایی تمام تیر ها را می گرفت.(۲)
و در نقلی دیگر آمده است :
📋《کَانَ لَا یَأْتِی إِلَى الْحُسَیْن(ع) سَهْمٌ إِلَّا اتَّقَاهُ بِیَدِهِ وَ لَا سَیْفٌ إِلَّا تَلَقَّاهُ بِمُهْجَتِهِ فَلَمْ یَکُنْ یَصِلُ إِلَى الْحُسَیْنِ(ع) سُوءٌ حَتَّى أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ》
♦️تیری به سمت امام حسین(ع) پرتاب نمی شد مگر اینکه با دست آن را مهار می کرد و شمشیری به سمت امام حسین(ع) نشانه نمی رفت مگر اینکه با خون قلب سعید در تماس بود.
پس به این ترتیب تا اتمام نماز، اجازه نداد که تیری به امام(ع) اصابت کند، تا اینکه خود به جراحات شدیدی مبتلا شد و از شدت جراحت از حرکت باز ایستاد.
سپس زمانی که نماز به پایان رسید، سعید به زمین افتاد و گفت :
📋《يَابنَ رَسُوُلِ اللهِ(ص)! أَ وَفَيتُ؟》
♦️ای فرزند رسول خدا(ص)!
آیا به عهد خود وفا کردم؟(۳)
📋《فَاَستَعبَرَ الحُسَينُ(ع) بَاكِيَاً》
♦️قطرات اشک در حالی که امام(ع) گریست در چهره ی مبارک ظاهر شد.(۴)
و فرمود :
📋《نَعَمْ! [رَحِمَكَ اللهُ] أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّةِ!
فَاقْرَأْ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنِّی السَّلَامَ!》
♦️آری، وفا کردی! خدا تو را رحمت کند!
تو در بهشت پیش روی من هستی!(۵)
نقل شده که؛
📋《فَوَجَدَ بِه ثَلاَثَةَ عَشَرَ سَهمَاً سِوَى مَا بِه مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ طَعنِ الرِّمَاحِ》
♦️سعید هنگام شهادت، به جز زخمهای شمشیر و نیزه، سیزده تیر بر بدنش بود.(۶)
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰
۲)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ص۳۴۱
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۰۸
۴)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ص۳۴۱
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۰۸
۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۱
@TarikhEslam