eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
178 ویدیو
307 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در این یورش عمر بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند. علامه مجلسی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ عُمَرُ فِي جَمْعٍ كَثِيرٍ إِلَى مَنْزِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَى فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ》 ♦️عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد.(۱) در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه! شهرستانی می نویسد : 📋《وَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ غَيرُ عَلِىِِّ(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَينِ(ع)》 ♦️در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.(۲) در این هنگام عمر فریاد زد : 📋《واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَيكُم》 ♦️به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم.(۳) پس در این هنگام؛ 📋《خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى اَلْبَابِ》 ♦️حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود : 📋《لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ》 ♦️در تمام عمر خود هيچ قومى را نمى‌شناسم كه بى‌وفاتر و بى‌عاطفه‌تر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بدست آوردن خلافت شديد، نه مشورتى با ما نموديد و نه كمترين حقّى براى ما قائل شديد، گويا شما هيچ اطّلاعى از فرمايش پيامبر(ص) در روز غدير خم نداشتيد؟ به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولايت را محكم ساخت كه جاى هر طمع و اميدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعايت نكرده و هر رابطه‌اى را با پيامبرتان قطع نموديد.البتّه خداوند متعال ميان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(۴) کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد. 📋《فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 ♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.(۵) او می گفت : 📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 ♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۶) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : 📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 ♦️ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : 📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّة》 ♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۷) حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود: 📋《یَا أَبَتَاهُ! يَا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِينَا بَعدَكَ مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِي قُحَافَةِ!》 ♦️اى پدر! اى رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها كه از عمر بن خطاب و ابوبكر ابن ابى قحافه ديديم.(۸) و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه‌ کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل‌هایشان شکافته و جگر هایشان پاره‌ پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند. 📚منابع: ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۲)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ۴)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۵)عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳ ۶)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ ۸)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت : نزد عبدالله بن عباس در خانه‏ اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى‏ گفت. از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد‌. او گفت : 📋《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ‏!》 ♦️اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن! حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》 ♦️اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبت‏مان هم رها نمى‏ كنى؟ عمر گفت : 📋《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》 ♦️در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى‏ كشيم. حضرت زهرا(س) فرمود : 📋《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》 ♦️اى عمر! از خدا نمى‏ ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه‏ ام يورش آوردى؟! 📋《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》 ♦️عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱) عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، مغیره و ابوعبیده بن جراح و قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند. و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود! در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند. حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد. در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد. پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید. در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند. فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید. حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》 ♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! سپس ناله زد: 📋《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 ♦️آه ای فضه! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲) ابن حجر عسقلانی می نویسد : 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》 ♦️در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳) سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد. سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد. عمر خود می گوید : به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. 📋《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ》 ♦️نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴) در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد. عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد. عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد. ناگهان عمر تازیانه را بر بازوی فاطمه(س) زد. 📋《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》 ♦️عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵) در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد. 📚منابع: ۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۳۰، ص۲۹۴ ۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه زهرا(س) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از : 1⃣ضرب تازیانه :👇 🔹بر پهلوها و پشت : نقل شده است : 📋《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》 ♦️حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱) و در روایتی : 📋《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》 ♦️قنفذ با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲) 🔹بر دست : نقل شده است : 📋《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》 ♦️و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳) در روایتی خود عمر می گوید : 📋《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》 ♦️با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴) 🔹بر بازو : در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است : 📋《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》 ♦️عُمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵) 2⃣شکستن شدن پهلو :👇 نقل شده است که : 📋《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》 ♦️و پهلویش شکسته شده است.(۶) در روایتی دیگر : 📋《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》 ♦️قنفذ بانو را به سمتی از خانه‌اش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷) 3⃣لگد خوردن :👇 نقل شده است : 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》 ♦️عُمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸) در روایتی دیگر : 📋《لَکَزَهَا قُنفُذُ》 ♦️قنفذ با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹) 4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇 نقل شده است : 📋《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》 ♦️سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰) 5⃣فشار بین در و دیوار :👇 نقل شده است : 📋《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》 ♦️سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱) در روایتی دیگر : 📋《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》 ♦️عُمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲) در روایتی دیگر : 📋《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》 ♦️عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳) و در روایتی دیگر : 📋《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》 ♦️عمر فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴) 6⃣سیلی به صورت :👇 نقل شده است : 📋《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》 ♦️عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵) در روایتی، خود عمر می گوید : 📋《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶) در روایتی دیگر : 📋《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》 ♦️عمر با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷) در روایتی دیگر : 📋《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ‏》 ♦️سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸) 7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇 نقل شده است : 📋《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》 ♦️میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹) 8⃣سوختن صورت :👇 از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که : 📋《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹ ۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳ ۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹ ۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳ ۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳ ۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ ۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷ ۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶ ۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱ ۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸ ۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶ ۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶ ۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵ ۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷ ۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜اسناد تاریخی و روایی هجوم به خانه از منابع اهل سنت :👇 ╭────────────╮                 ✍ کانال 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
1⃣ابوبکر بن ابی شیبه کوفی(متوفی سال ۲۳۵ هجری قمری) در کتاب «المصنف ابن ابی شیبه» می نویسد : عمر بن خطاب به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گفت : «وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» 🔺️به خدا سوگند که چیزی مانع از آن نمی شود كه اين افرادی که در خانه تو جمع شده اند را دستور دهم تا خانه را بر اهل آن بسوزانند!(۱) 📎 📎 📚منبع : ۱)المصنف، ج۷، ص۴۳۲ ╭────────────╮                 ✍ کانال 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯