eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
165 ویدیو
278 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣سلیمان بن صُرد خُزاعی :👇 «هنگام دعوت کوفیان» @TarikhEslam
✅یکی دیگر از این افراد، سلیمان بن صُرد خزاعی است که رهبر شیعیان کوفه را در زمان امام حسین(ع) بر عهده داشت. سلیمان از کسانی بود که بعد از مرگ معاویه، خانه اش محل تجمع شیعیان امام حسین(ع) شد و همگی آنان و راس آنها سلیمان، به امام حسین(ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود. او پس از اینکه شنید امام حسین(ع) از بیعت با یزید خود داری کرده و عازم مکه است، خطاب به مردم کوفه گفت : 📋《يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ! إِنَّكُمْ قَدْ عَلِمْتُمْ بِأَنَّ مُعَاوِيَةَ قَدْ هَلَكَ وَ صَارَ إِلَى رَبِّهِ وَ قَدِمَ عَلَى عَمَلِهِ وَ قَدْ قَعَدَ فِي مَوْضِعِهِ ابْنُهُ يَزِيدُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) قَدْ خَالَفَهُ وَ صَارَ إِلَى مَكَّةَ هَارِباً مِنْ طَوَاغِيتِ آلِ أَبِي سُفْيَانَ وَ أَنْتُمْ‌ شِيعَتُهُ وَ شِيعَةُ أَبِيهِ مِنْ قَبْلِهِ وَ قَدِ احْتَاجَ إِلَى نُصْرَتِكُمُ الْيَوْمَ فَإِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّكُمْ نَاصِرُوهُ وَ مُجَاهِدُو عَدُوِّهِ فَاكْتُبُوا إِلَيْهِ وَ إِنْ خِفْتُمُ الْوَهْنَ وَ الْفَشَلَ فَلَا تَغُرُّوا الرَّجُلَ مِنْ نَفْسِهِ》 ♦️اى شيعيان! شما مى‌دانيد كه معاويه به هلاکت رسید و به نزد پروردگارش شتافت و به سزاى كردارش رسيد، اكنون پسرش يزيد به جاى او نشسته و حسين بن على(ع) با او به مخالفت برخاسته، و براى نجات از گزند طاغوتهاى خاندان ابوسفيان گريزان به مكّه آمده است، شما شيعه‌ ی حسين(ع) هستيد و شيعه پدرش على(ع) از قبل بوديد، امروز امام حسين(ع) نياز به يارى شما دارد، اگر مى‌دانيد و اطمينان داريد كه او را يارى مى‌كنيد و با دشمنانش مى‌جنگيد، پشتيبانى خود را با ارسال نامه‌ها به اطلاع او برسانيد، و اگر ترس سستى و بى‌ همّتى داريد و انجام وظيفه در اين راه را در وجود خود نمى‌يابيد، آن بزرگوار را فريب ندهيد.(۱) سلیمان از جمله کسانی بود که با آمون مسلم بن عقیل سفیر امام حسین(ع) به کوفه، با او بیعت نمود. اما با این حال؛ او مسلم را در کوفه تنها گذاشت، و هنگامی که امام حسین(ع) به طرف کوفه می آمد، به ایشان نپیوست و در رکابش نجنگید. او فردی بود که بسیار شک و تردید می‌کرد، از این رو زمانی که امام حسین(ع) کشته شد، از کرده ی خود پیشمان شد. او پس از حادثه عاشورا، رهبری گروهی موسوم به گروه «توابین» را پذیرفت که در سال ۶۵ قمری بر علیه سپاه عبیدالله بن زیاد و به خونخواهی سیدالشهدا(علیه السلام) قیام کردند و در «عین الورده» کشته شدند.(۲) 📚منابع: ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۳۱ ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۶، ص۲۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣طِرِمّاح بن عَدِیّ الطائی :👇 «دیدار با امام(ع) در راه کوفه» @TarikhEslam
✅وی از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) و از شاعران نامی شیعه بود. در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به امام حسین(ع) پیوستند، که طرمّاح راهنما و یکی از آنان بود. حرّ خواست مانع پیوستن آنان به امام(ع) شود، ولی امام(ع) آنان را یاران خود خواند و از آنان محافظت کرد. طرماح خبر شهادت قیس بن مسهّر را به امام(ع) رساند. او راهنمای کاروان امام حسین(ع)، از بیراهه به سمت کوفه بود و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت بنی‌امیه و دشمنان امام حسین(ع) زمزمه می‌کرد. در طول مسیر طرماح به امام(ع) گفت : با شما یارانِ اندکی می‌بینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می‌شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! اگر می‌توانی یک وجب جلو نروی، نرو! طرماح به امام(ع) پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن‌جا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام(ع) می‌آورد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《جَزَاكَ اللهُ وَ قَومَكَ خَيرَاً، إِنَّهُ قَد كَانَ بَينَنَا وَ بَينَ هَؤلَاءِ القَومِ قَولُ لَسنَا نَقدِرُ مَعَهُ عَلَى الاِنصِرَافِ》 ♦️خداوند تو را جزای خیر دهد. ما و این گروه پیمانی بسته‌ ایم که نمی‌ توانم از آن باز گردم.(۱) طرماح سپس از امام حسین(ع) اجازه خواست تا طعامی یا هیزمی به خانواده‌ اش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب الهجانات رسید، خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۷ ۲)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۵۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4⃣عُبیدالله بن حرّ جُعفی:👇 «دیدار در نزدیکی کربلا» @TarikhEslam
✅هنگامى که امام حسین(ع) با سپاه اندک خویش به «قصر بنى مقاتل» رسید در آنجا خیمه اى توجّه اش را جلب کرد. حضرت(ع) پرسید : این خیمه کیست؟ گفتند : عبیدالله بن حرّ جعفى! امام(ع) حجّاج بن مسروق جعفى را به نزد او فرستاد. حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت : اى پسر حرّ! به خداسوگند! اگر شایسته آن باشى که بپذیرى خداوند به تو کرامتى عظیم هدیه کرده است. گفت : کدام کرامت؟ حجّاج پاسخ داد : این حسین بن على(ع) است، که تو را به یارى خویش فرا مى خواند. پس اگر در رکاب آن حضرت(ع) با دشمنانش نبرد کنى، پاداش بزرگى نصیب تو خواهد شد و اگر کشته شوى، به فیض شهادت نایل گردى. عبیدالله بن حرّ گفت : من از کوفه بیرون نیامدم مگر آن که بیم داشتم حسین بن على(ع) به کوفه قدم گذارد و من آنجا باشم و یارى اش نکنم. در کوفه هیچ یاورى نمانده مگر آن که به دنیا رو کرده است، خدمت امام(ع) برگرد و این مطلب را به عرضشان برسان. حجّاج نزد امام(ع) آمد و ماجرا را به عرض امام(ع) رساند. امام(ع) برخاست و با تنى چند از یاران خود به نزد عبیدالله بن حرّ آمد. عبیدالله از امام(ع) استقبال گرمى به عمل آورد و امام(ع) نشست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود : اى پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبر دادند که همگى بر یارى من متّفق اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم. ولى گمان نمى کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم مسلم بن عقیل و یارانش با دشمنان همکارى کردند، و همگى با پسر مرجانه، عبیدالله بن زیاد که از من مى خواست با یزید بیعت کنم، همراه شده اند. و تو اى پسر حرّ! بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایى که انجام داده اى و گناهانى که در ایّام گذشته مرتکب شده اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى خواهم که با آب توبه گناهانت را شستشو دهى و تو را به یارى خاندان اهلبیت(ع) فرا مى خوانم. اگر حقّمان را به ما دادند خدا را بر آن شکر کرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند، تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید. عبیدالله بن حرّ عرض کرد : تو را به خدا سوگند که این خواهش را از من مکن. من هر چه بتوانم از کمک هاى مالى از تو دریغ نخواهم کرد. این اسب را از من بپذیر که در پى کسى با آن روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه اى نگریختم جز آن که نجات یافتم و این شمشیر را تقدیم تو مى کنم که به هر چه فرود آوردم آن را برید. امام(ع) فرمود : 📋《یَابْنَ الْحُرِّ! ما جِیْناکَ لِفَرَسِکَ وَ سَیْفِکَ، اِنَّما اَتَیْناکَ لِنَسْاَلَکَ النُّصْرَهَ، فَاِنْ کُنْتَ قَدْ بَخِلْتَ عَلَیْنا بِنَفْسِکَ فَلا حاجَهَ لَنا فِی شَىْء مِنْ مالِکَ!》 ♦️اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم. سپس فرمود : من از رسول خدا(ص) شنیدم که مى فرمود: 📋《مَنْ سَمِعَ داعِیَهَ اَهْلِ بَیْتی، وَ لَمْ یَنْصُرْهُمْ عَلى حَقِّهِمْ اِلاَّ اَکَبَّهُ اللهُ عَلى وَجْهِهِ فِى النّارِ》 ♦️هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد، خداوند متعال وى را به رو در آتش دوزخ اندازد.(۱) آنگاه امام حسین(ع) برخاست و این آیه را تلاوت کرد : 📋《مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدَاً》 ♦️من هرگز گمراه کنندگان را کمک کار خود بر نمی گزينم.(۲) و سپس امام(ع) به نزد یاران خویش بازگشت. 📚منابع : ۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۳۲ ۲)سوره کهف، آیه ۵۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5⃣ضحّاک بن عبدالله مشرقی :👇 «دیدار با امام(ع) در روز عاشورا» @TarikhEslam
✅ضحاک بن عبدالله مشرقی از جمله یاران امام حسین(ع) است که با حضور در کربلا و سپس فرار از صحنه نبرد روز عاشورا، انتقاداتی را بعدها بین تحلیل‌گران و مورخین شیعی به علت تنها گذاشتن امام(ع) و اهل بیتش برانگیخته است. ✅طبری می نویسد : ضحاک بن عبدالله مشرقی به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راهِ کاروان امام حسین(ع) به سوی کوفه، با ایشان ملاقات کردند. امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود دعوت کرد، وقتی آنان عذر خواستند! امام حسین(ع) فرمود : 📋«فَمَا يَمْنَعُكُمَا مِن نُصرَتِی؟» ♦️چه چیز مانع یاری شما می شود؟ مالک بن نضر گفت : 📋«عَلَيَّ دَيْنٌ و لِى عِيَالٌ» ♦️من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام حسین(ع) را مشروط قبول کرد و گفت : 📋«إِنَّ عَلَيَّ دَيْنَاً وَ إِنَّ لِى لَعِيَالاً وَلكِنَّكَ إِنْ جَعَلْتَنِي فِي حِلٍّ مِن الاِنصِرَافِ إِذَا لَمْ أَجِدْ مُقَاتِلاً قَاتَلتُ عَنكَ مَا كَانَ لَكَ نَافِعَاً وَ عَنكَ دَافِعَاً» ♦️من هم فردی عیال وارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی در کنارت نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم! امام حسین(ع) نیز پذیرفت.(۱) گذشت تا اینکه روز عاشورا فرا رسید. ضحاک خود می گوید : وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به ایشان و خاندانش رسیده و با او به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت حضرت ابا عبدالله(ع) رسیدم و گفتم : 📋«يَابنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! قَد عَلِمتَ إِنِّي قُلتُ؟ أَنِّي أُقَاتِلُ عَنكَ مَا رَأيتُ مُقَاتِلاً فَإِذَا لَم أَرِ مُقَاتِلاََ فَأَنَا فِي حِلٍّ مِن الاِنصِرَافِ؟» ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ قرار بود هنگامی که هیچ جنگجویی در کنارت نیافتم، بازگردم و اکنون نیز جنگجویی در اطرافت نمی بینم تا بجنگم و الان من تکلیفی در قبال شما ندارم. امام حسین(ع) فرمود : 📋«صَدَّقتَ! فَأَنتَ فِي حِلٍّ! وَ كَيفَ لَكَ بِالنَّجَاةِ إِن قَدَّرتَ عَلَيهِ؟» ♦️آری! من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت : 📋«فَأَقبَلتُ فِي فَرَسِي وَ كُنتُ قَد تَرَكتُهُ فِي خِبَاءِِ حَيثُ رَأَيتُ خَيلَ أَصحَابِنَا تُعقَرُ» ♦️با اسبم می گریزم! اسبم را وقتی دیدم یاران و اصحاب پِی می کنند، در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم. سپس ضحاک بن عبدالله سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. پانزده نفر از اصحاب عمر بن سعد به تعقیبش پرداختند، تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و به آنجا پناه برد و از کشته شدن رهایی یافت.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷ ۲)الکامل ابن أثير، ج۴، ص۷۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 8️⃣8️⃣1⃣ :📚 کتاب «إبصار العين في أنصار الحسين(ع)» کتابی تحقیقی درباره یاران و اصحاب امام حسین(علیهم السلام) در واقعه ی کربلا و قبل از آن، اعم از شهداء و مجروحین با تحقیق استاد نجم الدین طبسی؛ اثر محمد بن طاهر سماوی نجفی(۱۳۷۰قمری)✍📚👇 @TarikhEslam
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇 🆔 https://lib.eshia.ir/27710/1/0 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاملی در تاریخ اسلام
0⃣2⃣1⃣دیدار پیرمرد شامی با #امام_سجاد_علیه_السلام!👇 #وقایع_ماه_صفر_المظفر #روز_شمار_عاشورا #وقایع_شا
1⃣2⃣1⃣ورود به مجلس یزید!👇 ✅سپس اسراء را وارد مجلس یزید کردند که امام صادق(ع) در این باره می فرماید : 📋《لَمَّا أُدْخِلَ‏ رَأْسُ‏ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللهُ وَ أُدْخِلَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) وَ بَنَاتُ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّداً مَغْلُولًا》 ♦️وقتی که سر مبارک امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) به همراه دختران امیرالمومنین(ع) نیز وارد مجلس کردند، در حالی که دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود.(۱) و در روایتی دیگر؛ 📋《وَ کَانَ أَجسَادُهُم مُجَرَّدَةً وَ ثِيَابُهُم مُرَمَّلَةً وَ خُدُودُهُم مُعَفَّرَةً》 ♦️در حالی که، پیکرهای شهدای کاروان امام حسین(ع)، برهنه، با لباس های خونین و صورت های خاک آلود بودند.(۲) 📚منابع : ۱)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ ۲)تاريخ الطبری، ج۵، ص۴۶۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅هنگامی که کاروان وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شده بود و یزید نیز در حالی که شراب می نوشید؛ 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد و می گفت : 📋《لَقَد أَسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يَا أَبَا عَبدِاللهِ(ع)!》 ♦️اى اباعبدالله! چقدر زود پير شدى؟!! [محاسنت سفيد گشته است!](۱) و در نقلی دیگر؛ 📋《..ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ》 ♦️آن‌گاه یزید لعین باقی مانده شراب خود را در کنار طشتى که سر بریده و مقدس امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می‌ریخت.(۲) آن لعین در حالت مستی، با خویش شعری کفرآمیز زمزمه می کرد و می گفت : 📋《لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْر شَهِدُوا، جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْلْ》 ♦️ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، هم اکنون بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه ها می دیدند! 📋《لاََهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً، وَ لَقالُوا یا یَزِیدُ لاَ تَشَلْ》 در آن هنگام از شدت فرح و خوشحالی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید دستت درد نکند! 📋《قَدْ قَتَلْنَا القَرْمَ مِن سَادَاتهِمْ، وَ عَدَلْناه بِبَدْرٍ فَاعتَدَلْ》 ♦️ما بزرگان اینها را به جای کشتگانمان در بدر کشتیم که سربه سر شد. 📋《لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ، خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ》 ♦️بنی هاشم با سلطنت و حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود.(۳) 👤طبرانی می نویسد : 📋《..فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ، فَأَمَرَ بِسُكَيْنَةَ(س) فَجَعَلَهَا خَلْفَ سَرِيرِهِ لِئَلَّا تَرَى رَأْسَ أَبِيهَا وَذَوِي قَرابَتِهَا، وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) عَنْهُمَا فِي غُلٍّ، فَوَضَعَ رَأْسَهُ، فَضَرَبَ عَلَى ثَنِيَّتَيِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ قَالَ : {نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ، إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا}》 ♦️عبيد اللّه بن زیاد، اهل بیت امام حسین(ع) را به سوى يزيد بن معاويه فرستاد. يزيد فرمان داد تا سَكينه(س) را در پشتِ تخت او بگذارند، تا سرِ پدر و خويشانش را نبيند. على بن الحسين(ع) در غل و زنجير بود. يزيد، سر امام حسين(ع) را پايين گذاشت و بر دندان هاى پيشينِ حسين(ع) زد و گفت : سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم، ولى آنان، نافرمان ترين و ستمكارترين بودند. امام سجاد(ع) فرمود : 📋《{مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيرٌ}(حديد۲۲)》 ♦️مصيبتى در زمين و يا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم، ثبت شده است و اين، براى خدا آسان است. این سخن بر يزيد گران آمد كه او به شعرى استشهاد كند و على بن الحسين(ع)، آيه اى از كتاب خداى عزوجل تلاوت كند. پس یزید گفت : 📋《بَلْ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ويَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ!》 ♦️بلكه به سبب دستاورد خودتان است و خدا از بسيارى هم مى گذرد. امام سجاد(ع) فرمود : 📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ رَآنَا رَسُولُ اللهِ(ص) مَغْلُولِينَ لَأَحَبَّ أَنْ يُخَلِّيَنَا مِنَ الْغُلِّ!》 ♦️هان! به خدا سوگند! اگر رسول خدا(ص) ما را در بند مى‌ديد، دوست مى داشت كه بند را از ما بگشايد! يزيد گفت : راست گفتى! بند را از آنان بگشاييد. امام سجاد(ع) مجدد فرمود : 📋《وَلَوْ وَقَفْنَا بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ الله(ص) عَلَى بُعْدٍ لَأَحَبَّ أَنْ يُقَرِّبَنَا!》 و اگر ما در پيشِ روى رسول اکرم(ص) دور مى ايستاديم، دوست مى داشت كه ما را نزديك نمايد. يزيد گفت : راست گفتى! آنان را نزديك بياوريد. پس؛ 《فَجَعَلَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سُكَيْنَةُ(س) يَتَطَاوَلَانِ لِتَرَيَا رَأْسَ أَبِيهِمَا، وَجَعَلَ يَزِيدُ يَتَطَاوَلُ فِي مَجْلِسِهِ لِيَسْتُرَ عَنْهُمَا رَأْسَ أَبِيهِمَا》 ♦️فاطمه(س) و سَكينه(س)، گردن مى‌كشيدند تا سرِ پدرشان را ببينند و يزيد هم آن جا كه نشسته بود، گردن مى‌كشيد تا سرِ پدرشان را از آن دو، پنهان بدارد.(۴) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۲)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹ ۳)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۷ ۴)المعجم الكبير طبرانی، ج۳، ص۱۰۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣2⃣1⃣ابوبرزه اسلمی به عمل یزید اعتراض می کند!👇 ✅در این هنگام، ابوبرزه اسلمی صحابی رسول اکرم(ص) با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد : 📋《وَيْحَكَ يَا يَزِيدُ! أَ تَنْكُتُ بِقَضِيبِكَ ثَغْرَ الْحُسَيْنِ(ع) ابْنِ فَاطِمَةَ(س) أَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ(ص) يَرْشُفُ ثَنَايَاهُ وَ ثَنَايَا أَخِيهِ الْحَسَنِ(ع)》 ♦️وای بر تو ای یزید! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین(ع) می‌زنی؟ با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می‌ مکید و می‌بوسید و به ایشان می فرمود : 📋《أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيرَاً》 ♦️شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟! یزید از کار او عصبانی شد و دستور داد او را از مجلس اخراج کنند.(۱) 📚منبع : ۱)لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅حضرت(س) فرمود : 📋《اللَّهُمَّ خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا فَوَ اللَّهِ مَا فَرَيْتَ إِلَّا جِلْدَكَ وَ لَا حَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَكَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّيَّتِهِ وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَيْثُ يَجْمَعُ اللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ يَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ‌{وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‌}وَ حَسْبُكَ بِاللَّهِ حَاكِماً وَ بِمُحَمَّدٍ(ص) خَصِيماً وَ بِجَبْرَئِيلَ ظَهِيراً وَ سَيَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِينَ‌ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا وَ أَيُّكُمْ‌ شَرٌّ مَكاناً وَأَضْعَفُ جُنْداً》 ♦️خداوندا! حقّ ما را بگیر، و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان و غضب خود را بر آن که خون‌های ما را ریخته، حامیان ما را کشته فرو فرست. ای یزید! به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی وجز گوشتت را نبریدی، بی‌تردید بر رسول اللَه(ص) وارد می‌شوی در حالی که خون ذرّیه‌اش را ریختی و پرده حرمت فرزندانش را دریدی و این جایی است که خدا پراکندگی‌هایشان را جمع و پریشانی‌هایشان را دفع و حقوق آنان رابگیرد. «آنان را که در راه خدا به شهادت رسیدند مرده مپندار، بل زندگانی هستند که در نزد پروردگارشان مرزوق‌اند.» ای یزید! همین قدر تو را بس است که خدای داور، و محمّد(ص) دشمنت و صاحب خون و جبرئیل پشت و پشتوان باشد. و زودا بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده و کدام یک مکانتی بدتر داشته نیرویی اندکتر دارد. 📋《وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ لَكِنَّ الْعُيُونَ عبْرَى وَ الصُّدُورَ حَرَّى أَلَا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ الطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ الْأَيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا وَ تِلْكَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاكِي تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ وَ تُعَفِّرُهَا أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدَنَّا وَشِيكاً مَغْرَماً حِينَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ‌ وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي‌{أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ‌ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌} الَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ يُوجِبَ لَهُمُ الْمَزِيدَ وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا الْخِلَافَةَ إِنَّهُ رَحِيمٌ وَدُودٌ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‌》 ♦️یزید! گر چه دواهی و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی هماره قدر تو را ناچیز دانسته فاجعه‌ات را بزرگ و نکوهشت را بزرگ می‌شمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینه‌ها سوزان است. شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب الله نجیبان به دست حزب شیطان طلقاء است از دستهای پلیدشان خون‌های ما می‌چکد، و دهان‌های ناپاکشان از گوشت ما می‌خورد، و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگ‌های درنده روبروست، و آثارشان را کفتارها محو می‌کند، و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دست‌هایت از پیش فرستاده نیابی و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایت‌ها به سوی خداست. هر کید و مکر و هر سعی و تلاش که داری به کار بند، سوگند به خدای که هرگز نمی‌توانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نگردد. آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل و روزگارت محدود و اندک و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد :لعنت خدا بر ظالمین! پس حمد بر خدای راست که برای اوّل ما سعادت و مغفرت، و برای آخر ما شهادت و رحمت مقرر فرمود. از خدا مسئلت می‌کنیم ثواب آنان را تکمیل فرموده و موجبات فزونی آن را فراهم آورد، و خلافت را بر ما نیکو گرداند، چه او رحیم و ودود است،خدای ما را بس که چه نیکو وکیلی است.(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰ @TarikhEslam