eitaa logo
طیبه بِیدَقی|تربیت کودک
2هزار دنبال‌کننده
929 عکس
223 ویدیو
1 فایل
📋دانشجوی ارشد روانشناسی 📋کارشناس علوم تربیتی 📚سابقه بیش از ده سال فعالیت و پژوهش در حوزه کودک و نوجوان اینجا قراره یاد بگیری که: چطور بافرزندت رفتار کنی تا اونها در آینده به بزرگترای بهتری تبدیل بشن💐 ارتباط با من👈 @Tbeydaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ولی با این وجود فقط شنگول و منگول و تعریف نکنید 😉 قصه یه جور ابزاره🔧🪛 برای تقویت عزت نفس،قوه ی تخیل و ... با تعریف کردن قصه های متنوع بچه ها رو با شخصیت ها و جاهای جدید آشنا کنید. 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آمار گرفتن میگن بیشتر از ۸۰ درصد خانواده ها برای بچه‌هاشون کتاب نمیخونن😳😱 اگه جای تعجب نداشته باشه حتما جای تاسف داره 🤦‍♀ ─━━━━⊱♥️⊰━━━━─ https://eitaa.com/Tayebeh_beydaghi ─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
صبا:مامانی برام قصه میگی⁉️ مامان:بله که میگم دختر قشنگم😊 صبا: آخ جووون😀💪 💤زمزمه های ذهنی صبا👈 مامانم قراره برا من وقت بزاره🕘 آخه میدونید وقتی مامان به من قصه میگه تو اون لحظه فقط و فقط مال خودمه😍 همه ی حواسش به منه🙃 من عاشق قصه‌های مامانمم😊 ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @Tayebeh_beydaghii ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
قصه ضامن آهو .mp3
9.19M
🕌قصه ی ضامن آهو🦌 ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @Tayebeh_beydaghii ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
قصه زرافه کوچولو.mp3
7.3M
قصه زرافه کوچولو یه زرافه کوچولو بود که همراه مامان باباش زندگی می‌کرد.یه روز مامان زرافه کوچولو اونو تو خونه تنها میزاره که...😯 https://eitaa.com/joinchat/2057830764C693bbc08e6
وقتی دارید به فرزندتون قصه میگید📖 برای اینکه اون رو غرق اون داستان کنید باید از صداتون استفاده کنید🎤 ☘
☘ مامان گلی👩‍🦱 💢قصه نخون که خونده باشی که بگیره بخوابه و بگی به به قصه خوندم براش دیگه (الکی فقط رفع تکلیف نکن🤨😁) ♻️ براش وسط قصه گفتن میتونی یه ذره مکث کنی یه چندتا سوال ازش بپرسی⁉️‼️ 🔑 باعث میشه درگیر داستان بشه و احساساتش رو باهاتون در میون بذاره 🌸☘@Tayebeh_beydaghi
بهش گفتم از کنار قصه گفتن ساده رد نشی🚶‍♀ گفت باشه،دیگه چیکار کنم⁉️ 👈متوجه شدم،متوجه نشده قصه گفتن همونکاریه که نکرده🤦‍♀ 🌸☘@Tayebeh_beydaghi
باغچه کوچک،طیبه بیدقی.mp3
8.01M
قصه باغچه کوچک🍀🌲 پیرمردی تو یکی از روستاهای قشنگ زندگی میکرد.. باغچه ی کوچیکی داشت که توش چند تا درخت و بوته گل سرخ کاشته بود.... بقیه داستان و خودتون گوش کنید...😍 🌸☘@Tayebeh_beydaghi .
♻️یکی از کارای مهم و ساده ای که میتونی انجام بدی تا ⬅️ تمرکز،دقت و صبر فرزندتون بیشتر بشه👇 💎 قصه ست 📖 📎وقتی قصه میگی : 1⃣ صبر میکنه ببینه آخره داستان چیشد⁉️ بلاخره چه اتفاقی افتاد⁉️ 2⃣ به طور غیر مستقیم تو طول مدت قصه گویی روی یه موضوع تمرکز و دقت میکنه که چه اتفاقاتی داره میوفته🤔 🌸🌱@Tayebeh_beydaghi
. ❇️ بذارید تکون خوردنای جنین و حس کنه یا تشویقش کنید تا با جنین تون صحبت کنه🎤 ❇️ توضیح بدید که بعد از رسیدن نینی چه اتفاقی می افته مثلا : ((قراره یه داداش کوچولو بیاد که کلی باهم بازی کنیم،بخندیم و خوش بگذرونیم،دوست داری وقتی داداشی بزرگتر شد باهم چه بازیایی بکنیم؟)) 🔑 از قصه 📖 و انیمیشن های 📺 مرتبط هم کمک بگیرید👌 🌸🍃@Tayebeh_beydaghi
امشب بابای بچه‌ها بهشون قصه گفت👱‍♂ با اینکه میدونن قصه ی بابا تکراریه ولی خیلی ذوق میکنن😍 🔑باباهای مهربون بچه ها مفهوم کار صبح تا شب رو نمیدونن ولـــــــی عشق میکنن و ظرف محبتشون غنی میشه از صدا و محبت شما❤️ 🌸🍃@Tayebeh_beydaghi
🔰قصه با موضوع پرورش تــــاب آوری در کــــودکـــان🧒 📖 امروز علی کوچولو مهمان خاله سارا بود. او از اینکه پیش خاله و دخترخاله اش، مینا بود خیلی خوشحال بود.😍 مینا و علی با هم مارپله بازی می کردند. 🎲 علی همینطور که بازی می کرد خیلی خوشحال بود. بازی آن ها تمام شد و علی نفر دوم شد. اما باز هم خوشحال بود. مینا خیلی تعجب کرده بود.😳 او با تعجب گفت:« علی تو باختی، چرا انقدر خوشحالی؟ چرا گریه نمیکنی؟». 🔖علی لبخندی زد و گفت:« چون برنده نشدم، باید گریه کنم؟ بزار برات داستان خرگوش باهوش رو تعریف کنم!». یکی بود یکی نبود، در یک جنگل بزرگ خرگوشی بود 🐰 که دوست داشت با همه مسابقه دهد. یک روز او با سمور و مار 🐍 و بچه شیر🦁 مسابقه شنا داد. همه دوستان شان ایستاده بودند و تشویق شان می کردند. 🐰خرگوش باهوش تلاش کرد و تلاش کرد، اما سمور و مار و بچه شیر خیلی از او جلوتر بودند. او سعی می کرد سریع تر شنا 🏊 کند، او از اینکه داشت با دوستانش مسابقه می داد لذت می برد. سمور انگار خیلی قوی بود. او با سرعت زیادی شنا می کرد و خرگوش از دیدن سرعت او کیف می کرد. همه، تمام سعی خود را کردند. مسابقه تمام شد و سمور نفر اول شد. مار دوم و بچه شیر نفر سوم شد. به هر سه آن ها جایزه دادند🎁، اما خرگوش برنده نشده بود و جایزه ای نگرفت. همه فکر می کردند که خرگوش ناراحت است و کمی بعد گریه می کند. برای همین سمت خرگوش رفتند. همین که نزدیک خرگوش شدند، دیدند که او خودش را خشک می کند و گریه نمی کند. 🪶خرگوش رو به دوستانش کرد و به همه آن ها تبریک گفت. سپس گفت:« شما خیلی خوب شنا می کردید، من از شنا کردن سمور خیلی لذت بردم. و سعی کردم شنا کردن را از او یاد بگیرم. از اینکه مدتی را با هم مسابقه دادیم، خیلی خوشحالم. چون کنار شما بودم و کیف کردم!🥰». سمور خیلی تعجب کرد. گفت:« تو باختی، اما ناراحت نیستی. چرا؟». 📝 خرگوش باهوش گفت:«یکم ناراحتم که اول نشدم، اما من همیشه دوست دارم که از بازی و مسابقه لذت ببرم، تمام تلاشم رو می کنم که برنده بشم، اما اگه برنده نشدم، سعی می کنم تمرین کنم تا دفعه بعد قوی تر بشم. چرا باید ناراحت بمونم؟ من هم در بازی ها و مسابقه های دیگه خیلی از شما بهترم💪. خیلی سریع می دوم و خیلی باهوشم. پس، دلیلی نداره برای یه بازی گریه کنم و خیلی ناراحت بمونم! 💡مینا وقتی این داستان را شنید، با خودش فکر کرد که این خرگوش🐰 چقدر باهوش است. چون او برای اینکه لذت ببرد بازی 🏀 می کند نه برای اینکه حتما نفر اول شود. بعد مینا به علی گفت:« منم می خوام مثل خرگوش باهوش باشم. قبل از اینکه مسابقه بدم یا بازی کنم، به خودم می گم «من می خوام لذت ببرم از این بازی»، و بعد بازی می کنم. من هم توی خیلی چیزها از بقیه بهترم. پس، دلیلی نداره بعد از باختن ناراحت بشم و گریه کنم». ➡️ برای بقیه هم بفرست تا همه این قصه رو برای بچه هاشون بخونن📖 🌸🍃@Tayebeh_beydaghi