#داستان_تربیتی
۱
📻صدای خانم گوینده از رادیوی ماشین میومد که میگفت سلام از صبحی دل انگیز🤩🏝
سلامی پر انرژی به همه ی شما سحرخیزان🙃
👨فرهاد یه پوفی کشید که همون موقع
🚗مسافری که تو ماشین فرهاد بود گفت: ((من همین کنارا پیاده میشم ))
و کرایه رو داد 💵
فرهاد گفت :(( ۲۰ تومن میشه این ۱۵ تومنه داداش))💰
#کرایه
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
ادامه👇
.
#دادوبیداد
۲
مسافر داد و بیداد که من همیشه ۱۵ تومن میدم😲
فرهاد گفت: (( داد زدن نداره که منم همیشه ۲۰ میگیرم)) و خندید😬 و پاشو گذاشت رو پدال گاز و رفت🚗
🌥رو کرد به آسمون و گفت :((ای خدا اینم امتحان اول صبح ما🙂))
فرهاد همیشه مسیر رفت و برگشت🔄 خونه تا مغازه رو مسافر میزد،تا کمکی باشه برای مخارج خونه
#کرایه
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
ادامه👇
.