🏴روضههایخانگی بهترین بستر تربیت تربیتی:
پسرکم با پدرش رفته بود مسجد، بعد از نماز روضه حضرت فاطمه(س) بود. وقتی اومد خونه، شب وقت خواب قبل از قصه طبق عادت در مورد روز و اتفاقاتی که افتاده با هم صحبت میکردیم که ازم پرسید: مامان بابابزرگ چند ساله رفتن خونه آخرت؟
👩🏻: ۱۷ سال...
🧒🏻:چرا هنوز براشون مراسم دعا میگیرید؟
👩🏻:چون دوستشون داریم، چون خیلی خیلی برای ما زحمت کشیدن، چون نمیخوایم فراموششون کنیم ...
🧒🏻:مامان میشه خونمون روضه برا حضرت فاطمه(س) داشته باشیم؟
👩🏻:چرا؟
🧒🏻:چون منم حضرت زهرا رو دوست دارم، و برا بچههاشون ناراحتم، میخوام حضرت فاطمه یادمون نره...
پسرکم از قرار کلاسیشون گفت که قرار شده هر روز بچهها مداحی داشته باشن برا حضرت فاطمه(س)👌
👩🏻:به بابا بگیم ببینیم بابا اجازه میدن؟
خلاصه با، بابا مطرح شد و ایشون هم موافقت کردن قرار شد برنامهریزی و تقسیم وظیفه کنیم:
یک سری کارها مثل تمیزی خونه و نصب کتیبهها دستهجمعی تعریف شد و در کنارش هر کس وظیفه فردیای هم داشت.
🧔🏻♂پدر مسئول خرید
👩🏻مامان مسئول هماهنگی سخنران و دعوت مهمانان روضه
🧒🏻پسرکم مامور نظافت اتاق و سرگرم کردن بچهها شد...
بعد از مرتب کردن وسایل اتاق خیلی جدی یک کاغذ برداشت و چند تا برنامه برا بچهها تعریف کرد مثل ایستگاه نقاشی، ایستگاه فوتبال دستی، قصه و ...
به توفیق الهی علم روضه حضرت توخونه ما هم با کلی برکت برپا شد.
پسرم برای بچهها متناسب با سنشون بازیها و وسایلی رو آماده کرد، براشون قصه حضرت فاطمه(س) روتعریف کرد، مداحی که تمرین کرده بود رو خوند، حتی به بچهها مسئولیت میداد.👌
یکی مسئول در اتاق بود که بچهها نرن و بیان، یکی مسئول پذیرایی، یکی مسئول چسبوندن نقاشی بچهها به دیوار و....
خلاصه اینها همه گوشهای از آثار تربیتی ظاهری روضههای خونگی بود، چه برکات و آثار مادی و معنوی که ما نمیدونیم...
🌸یک راه عزتمند شدن فرزندان، دادن مسوولیتی که میدانیم از عهدهاش برخواهد آمد(در مرحله اول) سپس به چشم آوردن تلاششان(در مرحله دوم) میباشد.
تقویت من میتوانم در وجودشان، به آنها جرات اقدام برای کارهای بزرگتر در عرصههای دیگر میدهد.
#مادر_و_کودک_ادبستانی
#تجربهی_مادری
#ادبستان_صدرا
راوی
برای مراسم شبهای قدر صندلیهای یک سالن سینما رو خارج کرده بودند، کف رو موکت کرده بودند و این فضای وسیع جون میداد برای دویدن🤸🏻♂🏃🏻♂ سر و صدا کردن🤼♂ غلت خوردن و... یکی از پسرها در همان ابتدای ورود که هنوز سالن پر نشده بود پیوسته در حال دویدن🏃🏻♂ بود و خادمها دنبالش که اونو سر جاش بشونند😩 اون هم اونقدر زیرک و زبل بود🙃 که از دستشون فرار میکرد. طوری که خادمها عاصی شده بودند و دنبال مادر این پسر میگشتند🥴. تا اینکه کم کم سالن پر شد و دعای جوشن کبیر شروع شد و نورها کم. داشتم فکر میکردم الان اون پسرک چطور کودک برونش! 😂(خودش که هنوز کودک بود) رو کنترل میکنه🤔. صحنهای دیدم. یک نفر که احتمالاً با مبانی ادبستان حتماً آشنا بوده😁 یک کیسه پلاستیک به دستش داده بود تا بین ردیفها بچرخه و لیوانهای کاغذی چای رو جمع کنه. خیلی عجیب بود که نسبت به این کار حس مسئولیت بالایی داشت و تقریباً تا پایان دعای جوشن کبیر!!! پیوسته(بدون اغراق) بین تمام ردیفها که کم هم نبودند حرکت میکرد و آشغالها، دستمال کاغذی، لیوانهای یکبار مصرف آب رو از عزیزانی که در مراسم شرکت کرده بودند جمع میکرد و داخل کیسه میانداخت. حتی چند بار دیدم که خودش خم میشد و آشغالهایی که روی زمین افتاده بود در کیسه تو دستش میریخت!!👌 یک جا دست یه پسر دیگه🧒🏻 رو گرفت و رفت پیش همون خادمی که اول مراسم دنبالش میکرد که اونو سرجاش بنشونه و گفت: خاله به این پسر هم یه کیسه میدی تا همراه من آشغال جمع بکنه؟
و اینطوری تا پایان مراسم مشغول مرتب کردن بود.
🌸کارهایی به ظاهر کوچک که بچهها از عهده آن برمیآیند، در تقویت حس مسوولیتپذیریشان اثر بزرگی خواهد داشت.
با سپردن این نوع کارها حس من میتوانم در آنها تقویت میشود.
ساختار ذهنی ما دور جوش و خروش دلبندان حصاری میکشد و دست و پایشان را که نقش مهمی در بزرگ شدنشان دارد میبندد. ساختارهای ذهنی ما پیوسته میخواهد آنها یک گوشه بنشینند(این گونه یعنی منظمند و با تربیت!!)، دست به چیزی نزنند(ممکن است بریزند یا بشکنند!!) غافل از آن که اگر نگذاریم با تجربهها و مسوولیتسپاریها رشد کنند در بزرگسالی نیز کودک خواهند بود. کودکی با سن ۳۰ سال یا ۴۰ سال یا بیشتر!!!!
https://eitaa.com/TebEslami1396
#مادر_و_کودک_ادبستانی
#تجربهی_مادری
#ادبستان_صدرا