eitaa logo
کانال طب الزهرا (س)
13.3هزار دنبال‌کننده
58.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
9 فایل
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک . . . . . 35k . . . .⛽️🚙⛽️. . . . 28k ‌‌🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
918K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برا عید🤤 و ☺️✌️ با درست میشه😳 تو ماهیتابه😍 همتون تو خونه دارین🤩 خیلیم درست کردنش😝 هرکی یباردرستش کرد شده😍 مواد لازم و ‌با فیلم گذاشتم، حتما درستش کنین👇🏻☺️ https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 😍
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! 😰 تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇 https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! 😰 تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم .........https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ............https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e