eitaa logo
تنهامسیری های تهران
3.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
85 فایل
سلام به کانال تنها مسیر آرامش تهران خوش آمدید💐 ما برای رسیدن به لذت های عمیق ازعلاقه های سطحی خود عبور خواهیم کرد 🫡 جهت ارائه نظرات و پیشنهادات و انتقادات @Faraju
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آشنایی با مصادیق جرائم غیر اخلاقی در فضای مجازی ┏━━💠┓ @TehranTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چطور بهتر همدلی کنیم 1⃣ گاهی لازم نیست حرف خاصی بزنیم و کافیه خوب گوش بدیم. 2⃣ سعی کنیم احساسات آدم‌ها رو تا جایی که ممکنه بفهمیم، و از دید اون‌ها به مسائل نگاه کنیم. 3⃣ گوش کنیم بدون اینکه ما هم از مشکلات‌مون بگیم. 4⃣ با مقایسه کردن، ناراحتی آدم‌ها رو کم اهمیت جلوه ندیم. 5⃣ گوش بدیم بدون اینکه پیشنهاد یا راهکار ارائه بدیم. 🌻 @TehranTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1905310707.mp3
25.98M
بعضی‌ها نه اهل گناهند، و نه اهل مقام و شهوت و شهرت! شیطان، برای دست‌درازی به این دسته، ابزار نامحسوس‌تری می‌خواهد: ابزاری مثل محبت اهل بیت علیهم‌السلام. چگونه شیطان از این محبت، می‌تواند جهنم درست کند؟  ※ منبع: گزیده ای از کارگاه فکر و ذکر ۴ @Ostad_Shojae @TehranTanhamasiri
📸 پوستر شهدای حرم شاهچراغ @TehranTanhamasiri
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ🖤 🔷 مراسم تشییع پیکر مطهر شهید امنیت طلبهٔ بسیجی آرمان علی وردی 🔷 🔘زمان : یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ از نماز ظهر و عصر 🔘مکان : شهران ، مسجد جامع امام علی علیه السلام 🔘مسیر تشییع : از درب مسجد تا میدان اول شهران ⚫️ستاد مردمی بزرگداشت شهید آرمان علی وردی⚫️ @TehranTanhamasiri
❤️ روایتی از مردی که فرزندش مقابل چشمانش شهید شد: ♦️بخش کودکان بود، وارد اتاق شدم، این مرد رو دیدم، تعجب کردم. از روبالشتی زیر سرش هم مشخصه. روی تخت بغلی هم بچه سه ساله‌ای دراز کشیده بود (علم غیب ندارم، پدرش گفت) بچه همین آقایی بود که این‌جا با تیر تو بدن و وضعیت روانی نامطلوب، حتی از خالی شدن اتاق هم ترس داشت. ماجراش رو، مثل قبلی‌ها، بی کم و کاست از زبون خودش می‌نویسم: ♦️« موقع اذان مغرب بود، دور ضریح خلوت‌تر از باقی اوقات، فرصت مناسب بود برای عکس گرفتن. از سیرجون اومدیم با خونواده، بچه‌ها رو جلو ضریح گذاشتم، گفتم دست‌تون رو بذارید رو پنجره‌های ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم. داشتم آماده می‌شدم که ازشون عکس بگیرم، یک‌دفعه صدای جیغ و داد همه‌جا رو برداشت. فقط جیغ و این‌که می‌شنیدم فرار کنید. گیج شدم، نمی‌دونستم چی‌شده تا این‌که صدای تیراندازی نزدیک‌تر شد. بچه بزرگم ۸ سالش بود، دستشو گرفتم و این کوچیکه رو هم بغل کردم دویدیم. رفتیم پشت یکی از این کولرگازی‌های ایستاده، پناه بگیریم. بچه‌ها رو خوابوندم زمین و خودمو انداختم روشون که تیر نخورن. اون نامرد ما رو دید و شروع کرد تیراندازی، هی داد می‌زدم نزن بچه‌ست، نزن، ولی کارشو کرد. پسر بزرگم یک لحظه سرشو از زیر بدن من اورد بالا ببینه چیشده که تیر خورد بهش و ...» ♦️بعد از گریه مفصلش گفت زنش رو هم از دست داد و حالا خودش مونده و این بچه سه ساله‌ش که هردو مجروحن. پسرش حرف نمی‌زد، ترس و تنهایی همه وجودش رو گرفته بود. پرسیدم تونستی آخرین عکس رو از پسرت بگیری یا نه که بغض هردومون ترکید.
1_1906709567.mp3
10.69M
۱۵۰ 🔺من می‌خوام حرکتم رو بسمت تکامل انسانی، شروع کنم... باید از کجا شروع کنم؟ @Ostad_Shojae @TehranTanhamasiri