♦️بیشتر جمعیت راهپیمایی امروز ۲۲بهمن زنان و دختران و خانواده های ایرانی بودند.! زنانی که اومدند بگن:
#زن_زندگی_آزادی #جمهوری_اسلامی
@TehranTanhamasiri
🇮🇷🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر دلش پر بود😂
همایش علمی محله اسلامی
👈@تمدید مهلت ارسال مقالات@🤚
با توجه به استقبال از همایش علمی محله اسلامی و درخواست نسبت به تمدید مهلت ارسال مقالات بدینوسیله به اطلاع می رساند با توجه به تصمیم شورایعالی همایش مهلت ارسال مقالات کامل تا ۰۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ تمدید گردید.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در ضمن مقالات برگزیده در فصلنامه های علمی و پژوهشی، مطالعات تعلیم و تربیت اسلامی، زنان و خانواده دانشگاه امام حسین(ع) به چاپ خواهد رسید.
مسئولین گرامی این عکس رو ببینید
خیلی ببینید، هر روز ببینید
سرتعظیم فرود بیارید برای این مردم
باغیرت براشون کار کنید
بهترین مردمو داریم ما
حیف که قدرشون رو نمیدونید
🔴 ما اینجور زنان غیور داریم که نسبشون زینبیه و غیرتشون علوی
🔹 با حال مریضش و با سرم از بیمارستان اومده راهپیمایی، از بیمارستان اومده بود
حین سرود سلام فرمانده احترام کرده بود
#شاهرود
#من#هزار و چهارصدی_هستم
#عشق_فقط_سید_علی
#آینده را باید ساخت🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ای دشمن قمارباز از حالا به بعد حریف شما من هستم
@TehranTanhamasiri
29.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷۲۲ بهمن مبارک باد🇮🇷
جشن # الله اکبر ویژه شب ۲۲ بهمن ماه
جشن بزرگ انقلاب اسلامی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
جمعه شب👈 بعد از نماز مغرب و عشاء🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#اکران_۱۰ فیلم از جشنواره عمار سال ۱۴۰۱🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#پذیرایی : آش🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#نور_افشانی🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ورامین
#استوری
ببین ۴۴سال ساندیس دادن
بهمون اینجوری ایم !
اگه بهمون انرژی زا میدادن
چی میشد😂🤦🏻♂️
@TehranTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در حاشیه راهپیمایی،سکوت وخاموش کردن تمام بلند گوها جلو بیمارستان فیروز آبادی شهر ری
@TehranTanhamasiri
یک بار «برادر محتاج» مسئول قرارگاه را برای شناسایی منطقه به هور بردم. محمدحسین مسئول شناسایی بود و میبایست برای توجیه همراه ما بیاید.
سه تایی سوار قایق شدیم. او سکان را به دست گرفت و راه افتادیم. داخل هور همین طور که میرفتیم زیر لب اشعاری را زمزمه میکرد. کم کم صدایش بلندتر شد و به طور واضح خطاب به محتاج شروع به خواندن کرد:
من مست و تو دیوانه ما را کی برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بیصحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه.
چون کشتی بیلنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفتای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بیدل و دست
ارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه...
حالات عجیبی داشت. انگار توی این عالم نبود. بنده خدا محتاج که با این حالات محمدحسین آشنایی نداشت. خیلی تعجب کرده بود. نگاهی به او میکرد و نگاهی به من. رو کرد به من: این حالش خوب است؟!
گفتم: نگران نباش این حال و احوالش همین طور است. با اشعار عارفانه سَر و سِری داشت و با توجه به محتوای اشعار حالات معنوی خاصی به او دست میداد. گاهی سر شوق میآمد و میخندید و گاهی هم میسوخت و میگریست.
@TehranTanhamasiri