بانــوے دمشــق³¹³: وَقتے‌درونَت‌پاڪ‌باشَد...! خُداچِهره‌ات‌را گیرامیڪُند؛ این‌گیرایی‌اززیبایی‌وجَوانی‌نیست..! این‌گیرایی‌از‌نورِایمانی‌است؛ ڪه‌دَرظاهِرنَمایان‌میشَود'!🖤🌿 #لبیک_یا_خامنه_ای @TehranTanhamasiri

ادامه ولنتاین میزارم اینارو بخونین تا ادامه بدیم 😉😊

     ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🎶 سفره‌موسے‌ابن‌جعفر (علیه السلام) صابر خراسانی پویانفر ▪️ #شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام ╭══• •══╮ @TehranTanhamasiri

     ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🎶 سفره‌موسے‌ابن‌جعفر (علیه السلام) صابر خراسانی پویانفر ▪️ #شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام ╭══• •══╮ @TehranTanhamasiri

#ولنتاین کسی که غیرت داره، رل نمیزنه کسی که غیرت نداره، دوستی باهاش درده #رل_زدن_ممنوع @TehranTanhamasiri

تفریح و لذّت‌مون به #مجازی محدود شد لذا خوشی‌هامون محدود و درد آور شد @TehranTanhamasiri

#ولنتاین با بهتر از خودت رفیق شو بهتر از خودت یعنی کسی که حس گناه را در دلت کم‌رنگ کنه نه اینکه شوقش را در دلت ایجاد کنه @TehranTanhamasiri

#ولنتاین دوستی با جنس مخالف (#رل_زدن) شوق گناه را در دل آدم ایجاد میکنه هر کس گفت نه، چنین چیزی نیست به این خاطره که نمیدونه گناه چیه @TehranTanhamasiri

#ولنتاین رفیقی که برای تولدش، جشن می‌گیره تو را دعوت می‌کنه و مجبوری براش کادو گران قیمت بخری و در مراسمش مجبور شی برقصی یا نرقصی؛ اما بشینی آهنگ مبتذل گوش کنی؛ این رفیق، دری از درهای شیطانه @TehranTanhamasiri #مصطفی

#ولنتاین رل زدن بی‌کلاس و بی‌فرهنگیه رل زدن شروع درد و افسردگیه 🌷 @TehranTanhamasiri

گپ مختلط حتی مذهبیش هم آلودس #مجازی دامی بود برای آلوده کردن مذهبی‌ها صحبت‌ غیر ضروری با جنس‌مخالف در گپ‌ها و به مرور تغیبر نگرش و سست شدن عقایدها @TehranTanhamasiri

لبیک یا زهرا(س): ﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ 🍂آنقدر مرا سنگ زده شیطان که 🕊زخمی شده این بال و پرم💔 اقا 🍂در حین گناه بودم و میدیدی 🕊ای خاک دو عالم بہ سرم اقا سلام سرچشمہ زندگانی یا مهدی(عج) اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃 @TehranTanhamasiri

اجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک امام موسی کاظم علیه السلام😔😔 @TehranTanhamasiri

‏کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید: «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «این بابا مهدی منه؟» از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. دوباره درگوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» ‏با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس» پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند، فیلم میگیرند. خجالت میکشم.» گفت «من هم نمیبوسم» یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد خم شد و پاهای مهدی را بوسید سرش رابلند کرد ‏و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت : مامان از طرف تو هم بوسیدم یک دفعه ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن بدنش یخ یخ بود احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد ‏همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. شهید مدافع حرم ‎مهدی نعمایی🕊🌹 🌷شادی روحش و تسلی دل خانواده شهدا #صلوات @TehranTanhamasiri