♻️ چگونگی اعتصام به حبل الله
حبل الاهی نیز مانند طناب مادّی تار و پودی متناسب با خود دارد که همان آیات قرآنی و روایات است.
معتصم به حبل الله، باید درونمایه آن را در درون خود پدید آورد. پس باید نخست حکم الاهی را بفهمد, یعنی پیوند موضوع و محمول را بیابد که همین پیوند خاص مایه نامگذاری قضیه به عَقْد است. سپس بدان معتقد شود تا با جان او گره بخورد.
هر اندازه از اندیشه ها و احکام دین با جان انسان گره بخورد، حبل الاهی تنیده تر و محکم تر می گردد.
اگر کسی قرآن را ببوسد و بر سر بگذارد، در حالی که آیات آن با جان او پیوند نخورده باشد، در واقع اعتصام و تمسّک حقیقی به قرآن ندارد.
میزان اعتصام همان پیوند قلبی انسان با قرآن و معارف و احکام آن است و اگر این طناب خدایی در جان انسان محکم تنیده شود، چون این ریسمان ناگسستنی است، حتماً او را به سوی قرب و لقای حق بالا می برد.
نخستین کوشش شیاطین جن و انس بازدارندگی از پدیدار شدن ریسمان در درون انسان است، آنگاه اگر حبلی پدید آمد، می کوشند گره ها و تار و پود آن را تدریجاً از یکدیگر جدا سازند و آن را رشته رشته کنند و از اعتصام پذیر بودن بیرون برند.
بر همین پایه امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
یُرِیدُ أَن یَحُلَّ دِینَکُم عُقدَةً عُقدَة؛[نهج البلاغة، خطبه 121] شیطان قصد دارد که گره های جان شما را با احکام و حِکَم دین، یکی یکی باز کند.
هر گرهی که می گشاید، به همان اندازه انسان از دین خدا و حبل الله دور می شود تا جایی که پیوندش با دین کاملاً قطع می گردد و چیزی در درون خود نمی جوید تا بدان تمسّک جوید.
📚کتاب : «ادب فنای مقربان»؛ اثر آیت الله جوادی آملی، جلد 7 شماره صفحه : 197
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#نفاق_در_قرآن_کریم
در قرآن کریم، #نفاق به معنای دورویی، تظاهر به ایمان در ظاهر و انکار یا مخالفت با آن در باطن آمده است.
#منافقین در قرآن بهعنوان یکی از خطرناکترین گروهها برای جامعه اسلامی معرفی شدهاند.
انواع نفاق بر اساس آیات قرآن به دو دسته کلی و چند زیرشاخههای جزئی تقسیم میشوند:
1. نفاق اعتقادی (نفاق اکبر)
اعتقاد نفاق به معنای تظاهر به ایمان در ظاهر و کفر در باطن است. کسانی که این نوع نفاق را دارند، اساساً به خدا، پیامبر، و دین اسلام ندارند، اما بهدلیل ایمان مادی، اجتماعی یا سیاسی، خود را مسلمان نشان میدهند.
ویژگی ها:
عدم ایمان به خدا و روز قیامت در باطن
دشمنی پنهانی با پیامبر و مؤمنان
تظاهر به ایمان برای فریب دادن به دیگران
نمونه آیه:
«إِذَا جَآءَکَ ٱلْمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ ٱللَّهِ ۗ وَللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُه وَٱللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِینَ لَکَـٰذِبُونَ»(منافقون: 1).
2. نفاق عملی (نفاق اصغر).
این نوع نفاق به معنای تظاهر به انجام اعمال دینی و پسندیده در ظاهر، اما رفتار و عمل به ایمان واقعی است. این افراد ممکن است به خدا و دین ایمان داشته باشند، اما در عمل از آموزه های دینی پیروی نمیکنند.
ویژگی ها:
ریکاری در کارهای عبادی
شکستن پیمانها
دروغگویی و خیانت
نمونه آیه:
«إِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِینَ یُخَـٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خادِعُهُمْ ۖ وَإِذَا قَامُوٓا۟ إِلَى الصَّلاٰةِ قٰامُوا كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا»
(نساء: 142).
ویژگی ها و انواع جزئی نفاق در قرآن
الف. نفاق زبانی
افرادی که در ظاهر به زبان ایمان میآورند، اما در قلب خود به ایمان واقعی پایبند منطقه.
نمونه آیه:
«وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلْیَوْمِ ٱلْءَاخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ (بقره: 8)
ب. نفاق در عهد و پیمان
افرادی که با وجود عهد و پیمان با خدا یا دیگران، به آنها عمل نمیکنند.
نمونه آیه:
«وَمِنْهُم مَّنْ عَـٰهَدَ ٱللَّهَ لَئِنْ ءَاتَیٰنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ اَلصّٰالِحِين* فَلَمَّآ ءَاتَیٰهُم مِّن فَضْلِهِۦ بَخِلُوا۟ بِهِۦ وَتَوَلَّوا۟ وَّهُم مُّعْرِضُونَ»
(توبه: ۷۵-۷۶).
ج. نفاق در جنگ و جهاد
این نوع نفاق مربوط به آنهاست که در ظاهر خود را همراه مؤمنان نشان میدهند، اما در زمان سختی، مانند جنگ، خودداری میکنند.
نمونه آیه:
«لَوْ خَرَجُوا۟ فِیکُم مَّا زادُوكُمْ إِلَّا خَبَالا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ یَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمّٰاعُونَ لَهُمْ وَ اللّٰهُ عَلِيمٌ بِالظّٰالِمِينَ(توبه: 47)
د. نفاق در نماز و عبادات
افرادی که عبادات را صرفاً برای ریا و جلب توجه دیگران انجام می دهند، نه برای رضای خدا.
نمونه آیه:
«فَوَیْلٌۭ لِّلْمُصَلِّینَ ٱلَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ٱلَّذِینَ هُمْ یُرَآءُون» (سوره ماعون)
ویژگی های منافقان در قرآن
دروغگویی :
«وَٱللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِینَ لَکَـٰذِبُونَ» (منافقون: 1).
تلاش برای ایجاد فتنه و فساد :
«وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُۥ فِی ٱلْحَیَوٰةِ ٱلدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اَللّٰهَ عَلىٰ مٰا فِي قَلْبِهِۦ وَهُوَ أَلَدُّ ٱلْخِصَامِ» (بقره: 204).
دوری از ذکر خدا :
«...وَلَا یَذْکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا» (نساء: 142).
عقیده و دوگانگی :
«مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَیٰ هَـٰٓؤُلَآءِ وَلَا إِلَیٰ هَـٰٓؤُلَآءِ ...» (نساء: 14)
نتیجه گیری
نفاق از دیدگاه قرآن کریم، یکی از خطرناک ترین انحرافات اخلاقی و اعتقادی است که جامعه اسلامی را میکند.
نفاق اعتقادی (نفاق اکبر) و نفاق عملی (نفاق اصغر) هر دو پیامدهای دنیوی و اخروی سختی دارند. معرفتها و ویژگیهای منافقان از مهمترین آموزشهای قرآن است که کاربران را به هوشیاری و مراقبت از این دعوت بزرگ میکند.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#کفر_در_قرآن_کریم
در قرآن کریم، «کفر» به معنای انکار یا پوشاندن حقیقت است و در معانی مختلفی به کار رفته است. انواع کفر در قرآن به چند دسته اصلی تقسیم میشود که به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنم:
1. کفر اعتقادی
- این نوع کفر مربوط به انکار اصول اعتقادی مانند توحید، نبوت و معاد است.
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ ٱللَّهِ وَٱلْمَلَـٰٓئِكَةِ وَٱلنَّاسِ أَجْمَعِينَ»(بقره: 161)
این آیه به کافران اعتقادی اشاره دارد که اساس ایمان را انکار میکنند.
2. کفر عملی
- به معنای عدم اطاعت از اوامر الهی یا انجام اعمالی برخلاف دین است، حتی اگر فرد به خدا و اصول دین ایمان داشته باشد.
«وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْكَـٰفِرُونَ»(مائده: 44)
اشاره به کسانی دارد که احکام خدا را زیر پا میگذارند.
3. کفر جحود (انکار حقایق آشکار)
- کفر جحود به معنای انکار حقیقت با وجود شناخت آن است.
«وَجَحَدُوا بِهَا وَٱسْتَيْقَنَتْهَآ أَنفُسُهُمْ ظُلْمًۭا وَعُلُوًّا»(نمل: 14)
این آیه به کسانی اشاره دارد که حقایق را میشناسند اما از روی ظلم و تکبر آن را انکار میکنند.
4. کفر نعمت
- به معنای ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی است.
«لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ»(ابراهیم: 7)
این آیه به ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی اشاره دارد.
5. کفر شک (تردید در حقایق)
- به معنای شک داشتن در حقایقی است که به وضوح توسط خداوند بیان شده است.
«وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٌۭ لِّنَفْسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَـٰذِهِۦٓ أَبَدًۭا»(کهف: 35)
اشاره به کسی دارد که در بقای نعمتهای الهی شک دارد.
6. کفر عناد (لجاجت در برابر حق)
- این نوع کفر ناشی از لجاجت و دشمنی با حقایق است، حتی اگر فرد از درستی آنها آگاه باشد.
«وَقَالُوا۟ قُلُوبُنَا غُلْفٌۭ بَل لَّعَنَهُمُ ٱللَّهُ بِكُفْرِهِمْ»(بقره: 88)
7. کفر نفاق
- به معنای ظاهرسازی و تظاهر به ایمان در حالی که فرد در باطن ایمان ندارد.
«وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ»(بقره: 8)
8. کفر تکذیب (رد و انکار پیامبران)
- این نوع کفر مربوط به کسانی است که پیامبران الهی را تکذیب کرده و رسالت آنها را انکار میکنند.
«وَكَذَّبَ بِهِۦ قَوْمُكَ وَهُوَ ٱلْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ»(انعام: 66)
این آیه به تکذیب پیامبر و حقایقی که از سوی خداوند آورده شده است، اشاره دارد.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#کفر_در_قرآن_کریم
9. کفر استکبار (تکبر و سرپیچی از پذیرش حق)
- در این نوع کفر، فرد به دلیل غرور و تکبر از پذیرش حقایق الهی خودداری میکند.
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَـٰٓئِكَةِ ٱسْجُدُوا۟ لِـَٔادَمَ فَسَجَدُوٓا۟ إِلَّآ إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَٱسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلْكَـٰفِرِينَ»(بقره: 34)
در این آیه، استکبار شیطان و امتناع او از سجده به آدم، به عنوان مصداق کفر معرفی شده است.
10. کفر ارتداد (برگشت از ایمان)
- کفر ارتداد به معنای بازگشت از ایمان پس از پذیرش آن است.
«وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌۭ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ»(بقره: 217)
این آیه کسانی را که پس از ایمان آوردن دوباره به کفر بازمیگردند، مورد خطاب قرار میدهد.
11. کفر شکایت (ناشکیبایی و نارضایتی)
- گاهی کفر به معنای نارضایتی از تقدیر الهی و شکایت از وضعیت خود است.
«فَأَمَّا ٱلْإِنسَـٰنُ إِذَا مَا ٱبْتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكْرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّىٓ أَكْرَمَنِ»(فجر: 15-16)
این آیه به حالت انسانها در مواجهه با سختیها و راحتیها اشاره دارد که گاهی به کفر ناشی از ناشکیبایی منجر میشود.
12. کفر نسبت به آیات الهی
- این نوع کفر زمانی است که فرد با وجود مشاهده آیات و نشانههای خداوند، آنها را انکار میکند.
«وَٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَا وَٱسْتَكْبَرُوا۟ عَنْهَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ أَصْحَـٰبُ ٱلنَّارِ هُمْ فِيهَا خَـٰلِدُونَ»(اعراف: 36)
13. کفر انحراف (گمراهی و رویگردانی)
- این کفر مربوط به کسانی است که با وجود آگاهی، از راه مستقیم الهی منحرف میشوند.
«فَلَمَّا زَاغُوٓا۟ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمْ»(صف: 5)
این آیه به انحراف قلبی کسانی اشاره دارد که از راه حق منحرف میشوند.
14. کفر تفرقه (اختلافافکنی در دین)
- کفر تفرقه مربوط به کسانی است که با ایجاد اختلاف، وحدت دینی را از بین میبرند.
«إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُوا۟ دِينَهُمْ وَكَانُوا۟ شِيَعًۭا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْءٍ»(انعام: 159)
این موارد نشان میدهد که کفر در قرآن مفهومی گسترده و دارای مصادیق مختلف است. هر نوع کفر پیامدها و آثار خاص خود را در زندگی دنیوی و اخروی انسان دارد.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تدبر_در_قرآن
♻️مفهوم و مصداق برّ و تقوا
«بِرّ» به معنای نیکی است [«بَرّ» به معنای خشکی (المصباح المنیر، ص 43، «ب ر ر»)، از نظر ریشه لغوی با «بِرّ» به معنای نیکی، بی ارتباط نیست، زیرا «بَرّ» به معنای بیابان وسیع است و «بِرّ» به معنای وسعت در فضیلت های اخلاقی (لسان العرب، ج 4، ص 52 ـ 55، «ب ر ر»)] و «تقوا» به معنای پرواپیشگی.
🍃هر یک از «برّ» و «تقوا» ممکن است دیگری را دربر گیرد، چنان که قرآن کریم می فرماید: «ولکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی » [بقره: 189]
و پس از ذکر برخی مصادیق «برّ»، صاحبان همین خصال را متّقی می خواند: «اُولئِکَ هُمُ المُتَّقون» [بقره: 177]
لیکن به قرینه تقابل برّ و تقوا با «اثم» و «عدوان»، شاید بتوان یکی از آن دو (برّ و تقوا) را مربوط به امور شخصی و دیگری را در حیطه امور اجتماعی دانست.
🍃برخی مصادیق برّ:
ایمان به خدا، قیامت، کتاب های آسمانی و انبیای گذشته؛ انفاق مالی؛ برپا داشتن نماز؛ پرداختن زکات؛ وفا به عهد؛ صبر در شداید و تنگناها:
«لَیسَ البِرَّ أن تُوَلّوا وُجوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ والمَغرِبِ ولکِنَّ البِرَّ مَن آمَنَ بِاللهِ والیَومِ الآخِرِ والمَلائکَةِ والکِتابِ والنَّبِیّینَ وآتَی المالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی القُربی والیَتامی والمَسکینَ وابنَ السَّبیلِ والسّائِلینَ وفِی الرِّقابِ وأقامَ الصَّلاةَ وآتَی الزَّکاةَ والموفونَ بِعَهدِهِم إذا عاهَدوا والصّابِرینَ فِی البَأساءِ والضَّرّاءِ وحینَ البَأسِ اُولئِکَ الَّذینَ صَدَقوا واُولئِکَ هُمُ المُتَّقون».[سوره بقره، آیه 177]
🍃بعضی مصادیق تقوا:
🌱مبارزه با بخل:
«ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئِکَ هُمُ المُفلِحون» (حشر، آیه 9؛ تغابن، آیه 16] ـ زیرا کلمه « یوق » از وقایت است که تقوا نیز از همین ریشه است؛ یعنی متّقی از بخل اهل فلاح است ـ
🌱اعتراف به حقانیت قرآن کریم:
«وقیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوا ماذا أنزَلَ رَبُّکُم قالوا خَیراً » [نحل، آیه 30]؛
🌱وفا به عهد:
«بَلی مَن أوفی بِعَهدِهِ واتَّقی» [آل عمران، آیه 76]؛
🌱استوارگویی:
«فَلیَتَّقوا اللهَ ولیَقولوا قَولاً سَدیدا » [نساء، آیه 9]؛
🌱پرهیز از رباخواری:
«یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا اللهَ وذَروا ما بَقِی مِنَ الرِّبا» [بقره، آیه 278]؛
« لاتَأکُلوا الرِّبا أضعافاً مُضاعَفَةً واتَّقوا الله» [سوره آل عمران، آیه 130]؛
🌱پیشی نگرفتن از خدا و رسول:
«لاتُقَدِّموا بَینَ یَدَی اللهِ ورَسولِهِ واتَّقوا الله » .[ حجرات، آیه 1]
🌿 تناسب تقوا با برخی از فضائل اخلاقی را که مصحّح عطف بر یکدیگر است از آیات یاد شده می توان استنباط کرد.
🌿تقوا همان مراقبت از اوامر و نواهی الهی است؛ به شکلی که هیچ یک از آن ها مورد غفلت واقع نشوند، از این جهت قرآن کریم می فرماید که دستورهای پیامبر خدا را بگیرید و از نهی او بپرهیزید، تا چیزی از آن بر زمین نماند:
«ما آتاکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وما نَهاکُم عَنهُ فَانتَهوا واتَّقوا الله» [حشر، آیه 7]
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تدبر_در_قرآن
♻️مسئوليّت انسان در برابر خانواده
در آيات متعدّدى از قرآن کریم به رسالت انسان در برابر خانوادهاش اشاره شده است،از جمله:
🍃«قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نٰاراً»(تحریم: 6)
🍃«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاٰةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهٰا»(طه: 132)
اهل خود را به نماز فرمان ده و برآن پايدارى كن.
🍃«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»(شعراء: 214)
نزديكترين بستگانت را هشدار ده.
🍃«يٰا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاٰةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان: 17)
فرزندم! نماز به پا دار و امربهمعروف كن.
🍃«قُلْ لِأَزْوٰاجِكَ وَ بَنٰاتِكَ وَ نِسٰاءِ الْمُؤْمِنِينَ» (احزاب: 59)
اى پيامبر! به زنان و دختران خود و سپس زنان مؤمنان بگو...
🍃«إِنَّ الْخٰاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيٰامَةِ» (زمر: 15)
زيانكاران واقعى كسانى هستند كه خود و خانوادهشان در قيامت باختهاند.
🍃«إِنّٰا كُنّٰا قَبْلُ فِي أَهْلِنٰا مُشْفِقِينَ»(طور: 26)
مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بىتفاوت نيستند.
🍃«وَ كٰانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاٰةِ» (مریم: 10)
پيامبر، همواره خانوادهاش را به نماز سفارش مىكرد.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
♻️راههاى خداشناسى
🍂فطرت
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِي فَطَرَ النّٰاسَ عَلَيْهٰا....) (روم/30)
پس روى خويش را به سوى دين يكتا پرستى فرادار، در حالى كه از همه كيشها روى برتافته و حقگراى باشى، به همان فطرتى كه خدا مردم را بر آن آفريده است... .
🍂نظم
(إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاٰفِ اللَّيْلِ وَ النَّهٰارِ....) (آلعمران/190)
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز ...
🍂برهان امكان و وجوب
(يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرٰاءُ إِلَى اللّٰهِ وَ اللّٰهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ.) (فاطر/15) اى مردم، شماييد نيازمندان به خدا، و خداست بى نياز و ستوده.
🍂برهان تغيير و حركت
(وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْرٰاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ...) .
و بدين سان ابراهيم را ملكوت آسمانها و زمين مىنموديم
(فَلَمّٰا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ...) . پس چون تاريكى شب بر وى در آمد...
(فَلَمّٰا رَأَى الْقَمَرَ بٰازِغاً...) و چون ماه را بر آينده ديد...
(فَلَمّٰا رَأَى الشَّمْسَ بٰازِغَةً ...) پس چون خورشيد را بر آينده ديد...
(إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً...) (انعام/75 - 79).
من يكسره روى (دل) خويش به سوى آن كه آسمانها و زمين را آفريده است كردم در حالى كه حق گرايم و ...
🍁آيات ديگر زخرف/9، آل عمران/18، بقره164، طور/35، 36، 43.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
♻️توحيد (و مراتب آن)
🍁دليل توحيد
(لَوْ كٰانَ فِيهِمٰا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا...) . (انبياء/22) اگر در آن دو - آسمان و زمين - خدايانى جز خداى يكتا مىبود هر آينه هر دو تباه مىشدند... .
🍁توحيد ذات و صفات
(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.) (شورى/11) چيزى همانند او نيست، اوست شنوا و بينا.
(قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ) . بگو: حق اين است كه خدا يكتا و يگانه است.
(اللّٰهُ الصَّمَدُ) . خداتنها بىنيازى است كه نيازها بدو برند.
(لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ) . نزاده و زاده نشده است.
(وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ.) (سوره اخلاص)
و هيچ كس او را همتا و همانند نبوده و نباشد.
🍁توحيد در عبادت
(وَ مٰا أُمِرُوا إِلاّٰ لِيَعْبُدُوا اللّٰهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفٰاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكٰاةَ وَ ذٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ) .(بيّنه / 5)
و آنان را جز اين نفرموده بودند كه خداى را بپرستيد در حالى كه دين را ويژه او كنند و حق گراى باشند و نماز را بر پا دارند و زكات بدهند. و اين است آيين (آن نوشتههاى) راست و استوار - يا: اين است دين راست و استوار.
(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتٰابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نٰارِ جَهَنَّمَ خٰالِدِينَ فِيهٰا أُولٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ.) (بيّنه / 6)
همانا كافران اهل كتاب و مشركان در آتش دوزخ جاويدانند، اينانند بدترين آفريدگان.
(يٰا عِبٰادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وٰاسِعَةٌ فَإِيّٰايَ فَاعْبُدُونِ كُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنٰا تُرْجَعُونَ ) .(عنكبوت/56 و 57)
اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، همانا زمين من فراخ است، پس (به جايى رويد كه بتوانيد) تنها مرا بپرستيد، هر كسى چشنده مرگ است، پس به سوى ما باز گردانده مىشويد.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
💐توحيد در افعال
🌾خالقيت
(...قُلِ اللّٰهُ خٰالِقُ كُلِّ شَيْءٍ...) . (رعد/16) ... بگو: خداى يكتا آفريننده همه چيزهاست ... .
🌾ربوبيتّ
(قُلْ أَ غَيْرَ اللّٰهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لاٰ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاّٰ عَلَيْهٰا وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ) .(انعام/164)
بگو: آيا جز خداى يكتا پروردگارى بجويم و حال آن كه او خداوند همه چيز است؟ و هيچ كس كارى نكند مگر آن كه بر عهده خود اوست و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر ندارد - كسى گناه ديگرى را از وى بر ندارد بلكه هر كس متحمل گناه خود است - سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است و شما را بدانچه اختلاف مىكرديد آگاه مىكند.
(وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاٰئِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجٰاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مٰا آتٰاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقٰابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ) . (انعام/165)
و اوست كه شما را جانشينان (پيشينيان در) زمين كرد و برخى از شما را بر برخى ديگر به پايهها بالا برد تا در آنچه به شما داد بيازمايدتان، همانا پروردگار تو زود كيفر دهنده است، و هر آينه او آمرزگار و مهربان است.
🌾تشريع
(...وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اللّٰهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الْكٰافِرُونَ) . (مائده/44) ...
و هر كه بدانچه خدا فرو فرستاده حكم نكند پس اينانند كافران.
🌾مالكيت
(وَ لِلّٰهِ مُلْكُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ...) . (آلعمران/189) و خداى راست، فرمانروايى آسمانها و زمين ... .
🌾حاكميت
(...إِنِ الْحُكْمُ إِلاّٰ لِلّٰهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفٰاصِلِينَ) . (انعام /57) ...
حكم و فرمان تنها از آن خداست، حق را (از باطل) جدا و بيان مىكند و او بهترين جدا كننده (حق از باطل) است ... .
(قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مٰا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللّٰهُ أَعْلَمُ بِالظّٰالِمِينَ) .(انعام/58)
بگو: اگر آنچه به شتاب مىخواهيد نزد من بود كار ميان من و شما گزارده شده بود - عذاب مىرسيد و كار يكسره مىشد و به پايان مىرسيد - و خدا به ستمكاران داناتر است.
🌾اطاعت
(...أَطِيعُوا اللّٰهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...) . (نساء/59) ... خداى را فرمان بريد و پيامبر و صاحب امر را، كه از شمايند... .
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تفسیر_عرفانی
تفسیر عرفانی قرآن، نوعی تفسیر است که علاوه بر معانی ظاهری آیات، به لایههای باطنی و معنوی قرآن نیز توجه دارد. هدف در این نوع تفسیر تنها فهم معانی سطحی قرآن نیست، بلکه تلاش بر این است که از طریق کشفهای عرفانی و تجربههای روحانی به لایههای عمیقتری از حقیقت قرآن دست یابیم.
این تفسیر به هیچوجه شخصی و سلیقهای نیست، بلکه بر اساس اصول، قواعد و مبانی مشخصی در عرفان اسلامی استوار است.
برای مثال، در تفسیر عرفانی، قرآن بهعنوان کتابی زنده و همواره گشوده دیده میشود که معانی آن از طریق شهود معنوی و درک روحانی برای مفسر آشکار میشود.
در حقیقت، تفسیر عرفانی قرآن در پی آن است که انسانها را به معرفت باطنی قرآن برساند، همانطور که در آیه شریفه «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (رعد/۳) آمده است.
این آیه به انسانها میگوید که برای درک عمیقتر قرآن باید در آن تفکر کنند. اما تفکر عرفانی فراتر از تفکر عقلی است و نیازمند تجربههای معنوی است.
بر این اساس، تفسیر عرفانی قرآن به دنبال گشودن دروازههای معنوی و شهودی است.
برخی تصور میکنند که تفسیر عرفانی ممکن است به معنی کنار گذاشتن معنای ظاهری قرآن و ورود به معانی غیرمستند باشد.
این نگرانیها بیپایه نیستند، چون برخی از تفاسیر به رابطه معانی عرفانی با معانی ظاهری توجهی نکردهاند.
#تفسیر_عرفانی قرآن باید همیشه در چارچوب اصول کلی قرآن و سنت نبوی قرار گیرد. به عبارت دیگر، تفسیر عرفانی نباید به انحراف از متن قرآن منتهی شود، بلکه باید از همان مبانی اصیل و متقن قرآن استفاده کند و تمامی قواعد علم تفسیر و اصول فقه را رعایت نماید.
در قرآن آمده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (اسرا/۹)، این آیه به ما میگوید که قرآن بهطور مستقیم ما را به سوی مسیر درست هدایت میکند.
در تفسیر عرفانی، باید به این هدایت مستقیم قرآن توجه ویژهای داشته باشیم و از هرگونه انحراف یا تفسیر نادرست بپرهیزیم.
در واقع، تفسیر عرفانی برای کسانی است که میخواهند علاوه بر معنای ظاهری قرآن، به لایههای باطنی و روحانی آن نیز دست یابند، بدون آنکه از اصول دینی یا متن قرآن فاصله بگیرند.
در واقع، قرآن بهعنوان کتاب #هدایت برای همه انسانها قابل فهم است، اما درک آن در سطوح مختلف متفاوت است. برخی افراد ممکن است فقط به معنای ظاهری قرآن قناعت کنند و برخی دیگر به لایههای باطنی و روحانی آن نیز توجه کنند.
در قرآن کریم، آیه «وَاتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ» (اعراف/۳) به ما دستور داده است که از آنچه که از سوی خداوند نازل شده است، پیروی کنیم.
تفسیر عرفانی قرآن همانطور که به توضیح معنای ظاهری آیات میپردازد، بهطور همزمان از لایههای باطنی آن نیز بهره میبرد.
این تفسیر به انسانها کمک میکند تا بهجای درک سطحی، درک عمیقتری از حقیقت قرآن و رابطه با خدا پیدا کنند.
همچنین در روایات آمده است که «قرآن، ظاهر و باطن دارد و هرچه انسان در مسیر معنوی پیش میرود، قادر به درک بیشتر و عمیقتر آن خواهد بود» (نهج البلاغه).
به این ترتیب، تفسیر عرفانی میتواند به انسانهایی که در مسیر رشد معنوی هستند، کمک کند تا به لایههای پنهان و عمیقتر قرآن دست یابند.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تفسیر_عرفانی
یکی از آیات بسیار مهم که در تفسیر عرفانی به آن پرداخته شده است، آیه «وَمَن يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» (طلاق/۲) است.
این آیه بهطور ظاهری به کسانی که تقوا پیشه میکنند وعده داده که خداوند برای آنها راهی برای رهایی از مشکلات فراهم خواهد کرد.
در تفسیر عرفانی، این «مخرج» یا راه رهایی، نه تنها به معنای رهایی از مشکلات مادی بلکه به معنای رهایی از قیود دنیوی و رسیدن به حقیقت الهی است.
در واقع، درک عرفانی این آیه میتواند به انسانها کمک کند تا به جای نگاه به راههای مادی برای حل مشکلات، به مسیرهای معنوی و راههای نورانی تقوا دست یابند.
همچنین در تفسیر عرفانی، تأکید میشود که تقوا نه تنها به معنی اجتناب از گناه است بلکه به معنای مراقبت از قلب و روح نیز هست.
این نکته در روایات مختلف از اهل بیت (ع) نیز آمده است.
مثلاً امیرالمؤمنین علی (ع) در یکی از خطبههای خود میفرمایند:
«تقوی، پناهگاهی است که از همه سختیها انسان را در امان میدارد».
این نگاه عرفانی به تقوا باعث میشود که افراد بهجای تلاش برای رهایی از مشکلات بهصورت سطحی، به درک عمیقتری از خود و ارتباطشان با خدا برسند.
تقریباً همه تفاسیر عرفانی در صدد برآمدهاند تا افقهای وسیعتر و عمیقتری از فهم آیات در جلوی دید مخاطبان قرآن بگشایند.
🍃 عبدالله بن سنان نقل میکند: ذریح محاربی برایم تعریف کرد که به حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام گفت:
«خداوند در قرآن فرمانی داده است که دوست دارم معنای آن را بفهمم.
در سوره حج، آیه ۲۹ آمده است: «ثمَّ لِيَتَضَّوْا تَفَثَهُمْ وَ لِيُوفُوا نُذُورَهُمْ»؛ حاجیان باید چرک و آلایش خویش را بزدایند و به نذر خود وفا کنند.»
حضرت صادق علیهالسلام فرمود:
منظور از این آیه ملاقات با امام است. ذریح محاربی این روایت را از امام شنیده بود، اما زمانی که خودم از امام پرسیدم، امام فرمود:
منظور از زدودن چرک و آلایش کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخن است.
به امام گفتم که ذریح محاربی چنین تفسیر کرده است.
امام فرمود: هم ذریح و هم تو راست میگویید. قرآن ظاهر و باطن دارد، اما چه کسی میتواند آنچه را که ذریح تحمل میکند، تحمل کند؟
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تدبر_در_قرآن
🍃سوره مبارکه مدّثّر
قوله تعالى:
فَإِذٰا نُقِرَ فِي اَلنّٰاقُورِ (8) فَذٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ (9) عَلَى اَلْكٰافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (10)
🍃براى كفار آن روز هيچگونه يسر و راحتى نيست. جميع طبقات جن و انس در آن روز بر پنج قسم هستند.
🍃قسمت اول - كسانى كه با ايمان و عمل صالح بدون معاصى وارد صحراى محشر مىشوند يا اصلا معصيتى از آنها صادر نشده يا اگر آلوده به معصيت شدهاند قبل از ورود در محشر تدارك شده يا به توبه يا ببلاها و مصائب دنيوى يا به گرفتاريهاى عالم برزخ يا بدعاء مؤمنين و طلب مغفرت آنها يا به شفاعت شفعاء اينها هيچگونه عسر بر اينها نيست با صورت نورانى وارد مىشوند نامۀ آنها بدست راست آنها داده مىشود يا از مقربين هستند يا اصحاب يمين در طرف راست صحراى محشر زير سايه عرش الهى و يحاسبون حسابا يسيرا تا وارد بهشت شوند.
☘اللهم اجعلنا من هذا القسم بجاه محمد و آله (ص).🤲
🍃قسمت دوم - با ايمان و آلوده بمعاصى وارد مىشوند اينها و لو بعضى گرفتاريها دارند به واسطۀ معاصى باختلاف مراتب لكن بالاخره به واسطۀ ايمان مشمول شفاعت شفاء و عفو و غفران الهى مىشوند و نجات پيدا مىكنند و سعادتمند مىشوند.
🍃قسمت سوم - قاصرين مثل مجانين و آدمهاى بله و دور دست و لو قابليت بهشت ندارند چون ايمان ندارند ولى استحقاق عقوبت هم ندارند چون تقصير نكردهاند اينها مثل حيوانات در يك صحرايى از براى آنها مىبرند و يك وسائل معيشتى بر آنها عنايت و فراهم مىشود.
🍃قسمت چهارم - اصحاب اعراف كه حيارى در صحرايى محشر هستند گاهى نظر باهل بهشت مىكنند طمع مىكنند گاهى نظر باهل آتش استعاذه مىكنند بالاخره يك جماعتى از اهل بهشت مىآيند و آنها را به بهشت مىبرند كه شرح حال آنها در سوره اعراف مفصلا بيان شده.
🍃قسمت پنجم - بدون ايمان و از روى تقصير وارد مىشوند چه اسم مشرك و كافر و ضال و مضل بر آنها اطلاق شود مشمول اين آيۀ هستند كه مىفرمايد.
📗أطیب البیان في تفسیر القرآن؛ عبدالحسین طيب ، جلد 13 ، صفحه 268
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114