✳️ #تبلیغ_اسلام در سرزمین چشمبادامیها #چین
❇️در میان حوزهها و مکانهای گوناگونی که برای تبلیغ اسلام وجود دارد، کشور چین را انتخاب کردهاید. این انتخاب چگونه و بر چه اساسی انجام شد؟
✅حدود 11 سال پیش به نیت اینکه بتوانم اسلام را تبلیغ کنم، یادگیری زبان فرانسه را شروع کردم. بعد از اینکه در تهران زبان فرانسه را آموختم، بعد از مدتی از این آموزش انصراف دادم و بعد از آن در پایه 7 طلبگی بودم که یادگیری زبان چینی را شروع کردم. برای این کار از آموزشهای دفتر تبلیغی که توسط دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میشد استفاده کردم. آن زمان دوره آموزش زبان چینی برای تبلیغ توسط حجتالاسلام احمد زادپوش اجرا میشد که یک دوره آموزش زبان چینی برای طلبهها گذاشت. من و چند طلبه دیگر این دوره را گذراندیم.
❇️چه سالی عازم چین شدید؟
✅بعد از آن در سال 2009 میلادی در قالب یک گروه هشت نفره از طلبهها عازم چین شدیم و در دانشگاه زبان و ادب پکن،، در آن یک دوره فشرده یک ماهه را گذراندیم و شروع کار تبلیغی کردیم.
❇️ماجرای اولین وبلاگ آموزش تبلیغ اسلام به زبان چینی چیست؟
✅بنده از همان سال که وارد چین شدم، اولین وبلاگ شیعه به زبان چینی را راهاندازی کردم.در این وبلاگ درباره اسلام به زبان چینی مطلب میگذاشتم. همچنین مطالبی درباره چنین به زبان فارسی نشر میدادم. بعد از مدتی که مطالب زیاد شد، یک فایل PDF از آنها تهیه کردم و یک کتابخانه دیجیتالی از آنها ساختم و این اولین کتابخانه شیعه به زبان چینی شد.
❇️پس #آخوندچینی نیستید!
✅من ایرانی هستم و اصالتاً در تبریز به دنیا آمدم و در همان تبریز تا دیپلم ریاضیات درس خواندم. بعد از آن به حوزه علمیه در شهر اهر رفتم. دو سال در آنجا درس خواندم و شش سال بعد از آن در حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام شهر مرادگان اصفهان بودم و دو سال در حوزه علمیه چهارباغ اصفهان درس خواندم... تا امروز که از شاگردان درس خارج آیتالله مظاهری به حساب میآیم.
❇️از خاطرات تبلیغی خود در #چین تعریف کنید
✅تا به حال در شش سفر تبلیغی که به چین سفر کردهام، در سه سفر با لباس کامل روحانیت حاضر شدم، اما مابقی سفرها گاهی این لباس را فقط داخل مسجد میپوشیدم. اینطور نبود که من همیشه لباس روحانیت را بپوشم. اما در بعضی موقعیتها مثلاً دانشگاه، وقتی متوجه میشوند که شما مبلغ دین هستید میآیند و از شما سؤال میپرسند. بارها در جلسات اتفاق افتاده مثالهایی که در کلاسها بزنم راجع به فرهنگ ایرانی میگفتم.
yon.ir/wlB30
✅یک بار در یکی از کلاسها خانمی از من درباره حقوق زن پرسید. توضیح دادم که در اسلام ما زن را مثل یک گل میدانیم و از لحاظ مالی هر چه داشته باشد برای خودش است و نفقه زن بر عهده مرد است. زمانی که اینها را توضیح دادم، خانمهای کلاس تشویق کردند و خوشحال شدند. یک خانمی آمد و گفت که من اصلاً نمیدانستم که شما در اسلام چنین دیدگاهی نسبت به زن دارید و دیدگاهی که در ذهنم بود به کلی عوض شد.
✅از این حالتها در محیط دانشگاهها بیشتر برقرار بود. گاهی وقتها پیش میآمد که بعد از بحث و گفتوگو قانع شدند که یک خالقی وجود دارد، چون عدهای از آنها به وجود خالق یکتا اعتقاد ندارند. چند باری هم طی گفتوگوها به اسلام جذب شدند. حتی شهادتین را برایشان میگفتم و آنها تکرار میکردند و مسلمان میشدند و از این کار شوق و اشتیاق زیادی داشتند.
✅یک بار در یکی از شهرهای چین بودم و به یکی از این عبادتگاههای مسلمانان رفتم. یک نفر جلو آمد و از من پرسید که اهل کجا هستم وقتی گفتم اهل ایران هستم این مسلمان چینی بغلم کرد و به شانهام زد و خطاب به بقیه دوستانش گفت اینها آل پیامبر صلیالله علیه و آله هستند. آنها ایرانیها را خیلی نزدیک به اهلبیت علیهمالسلام میدانند.
✅یک بار هم پیرزنی از من سؤال کرد که اهل کجا هستم که جواب دادم ایران. من را دعوت کرد تا به خانهاش بروم. نزدیک اذان بود، گفتم نماز را بخوانم بعد چشم. نماز را خیلی طولانی خواندم. یکبار به جماعت با اهل سنت خواندم و یکبار هم خودم فرادا خواندم. فکر میکردم رفته است. اما وقتی برگشتم، دیدم هنوز نرفته و منتظر من است. با او راهی شدم و به خانه آنها رفتیم. وقتی رسیدیم، دیدم همسر او جایی مثل پشتی مانند نشسته، رحل قرآن جلوی او باز است و قرآن میخواند. من را دعوت کرد که کنارش بنشینم. به همسرش گفت آلبوم عکس را بیاورد. مکانهای زیارتیای که رفته بود را به من نشان میداد. آنها یک قرآنی داشتند، قرآن صلوات کبیره یعنی کل اسمای ائمه معصوم علیهمالسلام تا نام مبارک امام زمان علیهالسلام را نوشته بودند و داخل آنها کل 30 جزء نوشته شده بود. #اسلام_در_چین #مبلغ_بین_المللی_اسلام
منتشر شده در «انجمن بینالمللی ترنم صلح، محفل تخصصی تبلیغ بین المللی اسلام»
🆔 @ThrillofPeace