یکی از عجیبترین تناقضهایی که
میتونی تو زندگیت تجربه کنی اینکه دلت
برا خیلیا تنگ میشه ولی هیچ جوره دوس
نداری باز برگردن تو زندگیت.
گذشت اون دورانی که هرچی بیشتر
بیمحلی کنی بیشتر جذبت میشن سید،
الان هیچکی حوصلهی خودش نداره چه
برسه به اونی که میخواد ادای بیمحلی
کنه :|
الان شدیدا به یک رفیق جدید نیاز دارم
که میشه به راحتی همه اتفاقهای روزانه
براش گفت و خسته نشد حتی اون درد و
دلای شبانه اون گله کردن از زندگی و اون
غر زدن و گریه کردن تو پیویش حتی اون
حرفای خندهدار که با ذوق و شوق بشینه
به تک تک پیاما جواب بده و در آخر نه
عوض میشه و نه خسته و نه حتی تورو
بفروشته، واقعا همچین کسی هست ؟