وقتی از یه رابطه یا اتفاق میای بیرون
و به عنوان سوم شخص نگاه و درکش
میکنی تازه میفهمی چه آسیب روانیای
رو با انتخاب خودت به خودت وارد کردی
و چه کثافتی رو به امید بهبود تحمل
میکردی !
گاهی اوقات تنها دلیلی که باعث میشه
چیزی که غمگینت میکنه رو رها نکنی
اینه که اون تنها چیزی بوده که تورو
خوشحال میکرده :)
آدم یهو غریبه نمیشه، بعد از تمام دفعاتی
که ازتون ناراحت شد و اجازه دادید ناراحت
بمونه غریبه میشه.
اگه میخوای وارد خونهای بشی، قبلش
مطمئن شو نفر قبلی اونجارو ترک کرده
باشه😅 .
آدما بیشتر از چیزی که فکر میکنید
خطرناک شدن، راحت دروغ میگن، راحت
ازت استفاده میکنن، راحت ناامیدت میکنن
راحت ازت فاصله میگیرن، و در نهایت
راحت هم رهات میکنن :)
اسکار دردناک ترین لحظه هم میرسه
به اون موقعی که حالت خوب نیست
و اونی که انتظار داری حالتو خوب
کنه بهت بیتوجهی میکنه.
اگه یوقت فکر کردید چون تولدم تو پاییزه
اینطو دارم میگم، متاسفانه درست فکر میکنید.
در یادداشت خودکشیاش نوشته بود:
من برای این جسم سرگردان مرگی را
برگزیدم که روحم مدتها پیش تجربه
کرده بود؛ سوختنِ تدریجی🚶🏾♀
یه جملهی خیلی قشنگ خوندم :
" زیر آوار همونی جون میدی که فکر
میکردی خونهته. "
تو کاری کردی که من به تمامِ دوست
داشتنهایِ دنیا شک کنم؛ و چه چیزی
بَدتر از این ؟
هیچوقت به آدما نگید «چرا انقد میخوابی؟»
شاید اون بین پریدن از یه ساختمون ۱۱ طبقه
و خواب، خواب رو انتخاب کرده :|||