4.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو این شلوغیها ببینید، روحیتون عوض بشه 😊
مثل این پیرزن #امیدوار باشید ❤️
.
حضرت آقا به این مادر شهید میگه این روز آخر رو فقط به خاطر شما قم ماندم.
میگه نه آقاجان به خاطر من نموندید، عمه تون حضرت معصومه سلام الله علیها شما را فرستاده اینجا.....
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#شهید
#آقا
#امید
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 امید و نگاه خوشبینانه به آینده
نخستین توصیه من، امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه قفلها، هیچ گامی را نمیتوان برداشت.
🔸بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب
#امید
حضرت آقا:
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
ما هم خودمان حواسمان باشد؛ ما هم مغرور نشویم، ما هم غفلت نکنیم، غافل نشویم ، بگوییم خب تمام شد قضایا. از میدان عقب نرویم، در میدان باشیم . ما هم بدانیم که آن چیزی که ملت را نگه میدارد امید است و وحدت ؛ اتحاد میان آحاد مردم. بله، سلائق مختلفی وجود دارد، اختلافات نظری در مسائل گوناگون وجود دارد اما دربارهی اسلام، دربارهی نظام، دربارهی انقلاب، وحدت نظر بین مردم هست، نگذاریم این وحدت نظر از بین برود.
به اختلافات کمک نکنیم. اختلافات قومی اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر؛ هر کس در زمینهی خدشهی به اتحاد ملت حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده. در نقشهی دشمن کار کرده، در زمین دشمن بازی کرده. این را همه توجه داشته باشند. منبری باشد، مداح باشد، روحانی باشد، دانشگاهی باشد، نویسنده باشد، شاعر باشد، هر که باشد.
دشمن را دستکم نگیریم. دشمن هست. آن روزی که شما آن قدر قوی بشوید که دشمن مأیوس بشود آن روز میتوانید یک آسودگی و آسایش خاطری پیدا کنید باید سعی کنیم قوی بشویم. این تأکید و تکرار و اصرار این حقیر برای اینکه کشور باید قوی بشود به خاطر این است. باید دشمن را مأیوس کرد.
#امید
#آقا_خوانی
┅┅✿💠🌺💠✿┅┅
هدایت شده از روانشناسی دکتر شاهین فرهنگ
🍃🕊
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🌱🌻🌱🌻🌱🌺🌱🌻🌱🌻🌱
🌱
قدیمها یک کارگرعرب داشتم که خیلی میفهمید!
اسمش قاسم بود.
از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری. اولها ملات سیمان درست میکرد و میبرد وردست اوستا...
جنم داشت. بعد از چهارماه شد همهکارهی کارگاه...
قشنگ حرف میزد، دایرهی لغات وسیعی داشت، تن صدایش هم خوب بود. شبیه آلن دالون! اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم؛ «قشنگ حرف میزد».
یکبار کارگرمقنی قوچانیمان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود؛ بعد، خاک آوارشد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد.
رییس کارگاه رنگش شد مثل پنیر لیقوان...
حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی!
قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. تهش هم گفت مقنیمان دو تا دختر دارد، خودش هم شناسنامه ندارد، اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بندنیست...
بعد قاسم رفت سرچاه تا کمک کند.
گِل رس بود و برف یخزدهی چهارروز مانده...
تاآتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانهاش. هنوز زنده بود...
پرستار اورژانس آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی صورتش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون! چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یکنفره کنده بودش!
بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود، آتشنشان بود، پرستار بود، چای گرم بود، رییس کارگاه هم بود، فقط امید نبود... مقنی سردش بود و ناامید...
قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دالونی برایش حرف زد... حرف که نمیزد. لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد!
میخواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند! میخواست #امید_بدهد. همه میدانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است، اما #قاسم_زرنگ کارش را خوب بلد بود! خوب میدانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند اگر درست مصرفشان کند...
چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد! آبی، سبز، قرمز...
#امید را قدم به قدم تزریق کرد زیر پوستش. چهارساعت تمام... مقنی زنده ماند. بیشتر هم به #همت_قاسم زنده ماند...
آدمها، همه توی زندگی #یک_قاسم میخواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست، فقط این وسط یکی باید باشد که به ظاهر هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری...
اصلا الکی حرف زدن خیلی هم چیز بدی نیست. الکی حرف زدن گاهی وقتها منشا #امید است، #امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را... کلمهها را قشنگ مصرف کند... رمز زنده ماندن زیرآوار زندگی فقط کلمات هستند.
#کلمات را قبل از #انقضا درست مصرف کنید.
#قاسم_زندگیتان را پیدا کنید.
🍃
🌺🍃
@ravankhob 🌹