@audio_ketabbistosenafar2-1.mp3
زمان:
حجم:
8.97M
📗#آن_بیست_و_سه_نفر
کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
#هفته_دفاع_مقدس
#امام_حسین
📜#حکایت
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
@audio_ketabbistosenafar3-1.mp3
زمان:
حجم:
9M
📗#آن_بیست_و_سه_نفر
کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند
#اربعین
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
#ما_ملت_امام_حسینیم
📜#حکایت
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
@audio_ketabbistosenafar4-1.mp3
زمان:
حجم:
10.1M
📗#آن_بیست_و_سه_نفر
کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند
📗#قسمت_چهارم
#اربعین
#حضرت_رقیه
#هفته_دفاع_مقدس
#دفاع_مقدس
📜#حکایت
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ دستای تو کاره شما ندونی هشت سال
جنگ چی بوده
👤#استاد_رائفی_پور
#دفاع_مقدس
🌐#سیاست
┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
@VESAL_180
┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
@audio_ketabbistosenafar5-1.mp3
زمان:
حجم:
8.32M
📗#آن_بیست_و_سه_نفر
📗#قسمت_پنجم
کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اربعین
#دفاع_مقدس
#ما_قوی_هستیم
📜#حکایت
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
@audio_ketabbistosenafar6-1.mp3
زمان:
حجم:
9.08M
📗#آن_بیست_و_سه_نفر
📗#قسمت_ششم(قسمت آ خر)
کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
#دفاع_مقدس
#یهودیان_مخفی
#ماقوی_هستیم
📜#حکایت
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 رئیس مرکز مطالعات ایران دانشگاه تلآویو:
🔹 هیچ کشوری نمیخواهد وارد یک جنگ با ایران شود چون نمیدانند چگونه چنین جنگی به پایان میرسد...!
🖌 #سرخط_تحلیلے :
🌴 رهبر انقلاب: امنیت کشور به برکت #دفاع_مقدس است
🌐#سیاست
┄┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄┄
👥به صراط بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2709913647Cce5ec22c54
#روش_زندگی_با_مردم
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
❤️#شهادت | چند تکه استخوان!
ترافیک سنگینی بود. خسته و گرسنه از دفتر روزنامه به طرف خانه می آمدم. بوی ناهنجار داخل تاکسی نفسم را بند آورده بود. راننده مدام نق می زد، از گرانی می گفت و از این که شب عیدی چه خاکی بر سرش بریزد. «دو تا دختر دانشجو دارم و یک پسر الاف ولگرد. دختره کمرم را شکسته و پسره ستون خانه ام را.» پک عمیقی به سیگارش زد و همة وجودش را پر از دود کرد. مثل این که با خودش دشمنی داشت. بعد دهانش را به طرف بیرون شیشه کرد. دود را به بیرون داد. پشت چراغ قرمز، کنار یک خودروی گران قیمت آلبالویی، خانمی با یک سگ پشمالو که جفت دست هایش را به شیشه چسبانده بود، ایستاد. هق زدم، دلم بالا آمد. وقتی ناخن های سگ را روی شیشه نقش بسته دیدم، نگاهم به نگاهش گره خورد. زن از دودی که مرد راننده به طرفش هدیه کرده بود، با غیظ دندان هایش را به هم سایید و مرد راننده ترمز دستی را رها کرد. از چراغ قرمز گذشت. کلافه شده بودم از بوی سیگار. داشتم بالا می آوردم. راننده همین طور غرغر می کرد و سرنشینان داخل تاکسی مدام نق ونوق های مرد راننده را با تکیه کلام بریده شان به نشانة تأیید سر می جنباندند.
رادیو داخل تاکسی یک مرتبه آهنگ دیگری که بوی #جنگ را می داد، گذاشت. من چیزی از جنگ نمی دانستم؛ یعنی بعد از جنگ به دنیا آمده بودم، ولی زیاد دربارة #دفاع_مقدس چیزی سرم نمی شد، اما با نوای رادیو خودم را به #جبهه رساندم و در کنار خاکریز ها ایستاده بودم و داشتم تانک های #دشمن را که به طور نعل اسبی به طرفم می آمدند، نگاه می کردم. تشنگی و گرما... یاد خاطرات پدرم افتادم که وقتی تلویزیون جنگ را نشان می دهد، ناگهان بلند می شه و داد میزنه: ها ها، این جا تو این #نیزار ها، من همین جا زخمی شدم؛ همین جا دست هام قطع شد. همین جا توی همین نیزار ها سی نفر از بچه های گردان ما #شهید شدن. چون دشمن حمله کرده و راه بازگشت نبود شهدا را لای پتو پیچاندند.
رادیو خیالم را برید: «شنوندگان گرامی، امشب وداع با شهیدان. پنج #شهید_گمنام...» توی دلم گفتم: ای بابا، #چند_تکه_استخوان ، حتما همان ها که بابام تعریف کرده که لای پتو پیچاندن و دفن شان کردن، حالا بعد سی سال چند تکه استخوان... تو دلم داشتم با خودم غر می زدم و مجادله می کردم که دوباره راننده شروع کرد به حرکت. «جوان های مردم رو به کشتن دادن. من خودم شش ماه جنگ بودم. حالا چی؟ باید شب تا صبح پشت این قارقارک، هی رجز بخونم و گدایی کنم.» هی نق زد و غر زد.
مسافری گفت: بنده خدا، حتما تو عقب افتادی، وگرنه ماشاءالله هی می خورن این #جانبازا. نوش جانشان، بخورن. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. حیف اینا که رفتن زیر یک من خاک.
ادامه دارد...
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شهید_هسته_ای
#واکسن_کرونا
#استخوان
#تفحص
#اشک
#ترور
#شهید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
25.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
📝#تلنگر | با یه ضایعاتی ازدواج میکنی؟!
#هفته_دفاع_مقدس #دفاع_مقدس
✅ به ڪانال صراط بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
💌#روایت|دفاع از وطن
حضرت محمد ص:
🔹إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يُبغِضُ رجُلاً يُدخَلُ علَيهِ في بَيتِهِ و لا يُقاتِلُ.
🔸 خداوند عزّ و جلّ نفرت دارد از مردى كه در خانه اش بر او حمله كنند و او نجنگد.
[عيون أخبار الرِّضا : 2/28/24.]
#دفاع #وطن #دفاع_مقدس #دفاع_از_وطن #هفته_دفاع_مقدس
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━