eitaa logo
▫️وَعـدِه▫️
156 دنبال‌کننده
72 عکس
11 ویدیو
0 فایل
دنیا خواب است و آخرت بیداری، و ما میان این دو، در خواب‌های آشفته‌ایم. ▫️برای وقت‌های هم‌صحبتی: @Reyhaneh_s_h
مشاهده در ایتا
دانلود
دخترک را بغل گرفتم. از قرآن ردش کردم. امروز یک‌سالِ کذایی تمام می‌شود و راستی عجب از عُمر آدم. که یک‌سالش برود پای چیزی که ابداً مهم نیست و برایمان مهم کرده‌اند. طوری که ح رفت فکر کردم وقتی برگردد کسِ دیگری می‌شود. انگار که از سفری سخت به خانه بازگشته و حالا می‌خواهد بارش را بگذارد روی زمین و سبک نفس بکشد. دم در به او گفتم «موفق باشی عزیزم.» و بعد ذهن را چرخاندم که موفقیت چیست و کیست و چه طعمی دارد و آیا میم است که در بهترین دانشگاه درس خوانده و مغز ریاضی بوده و امروز شکسته و نالان است؟ شاید موفقیت یعنی بدست آوردن دردی که حاضر می‌شوی بکشی یا رنجی که قبول می‌کنی ببری تا در ازای آن به جایی برسی که هیچ معلوم نیست برسی. در را که بستم دعا کردم. گفتم «خدایا تو می‌دونی چقدر براش سخت بود، بهترین رو مقدر کن.» بعد فکر کردم چه قشنگ. همهٔ دلهره‌ها با یک جملهٔ کوچک حل می‌شود. خدا حتماً می‌داند چه‌کارش کند. به درک که نظم احمقانهٔ آموزش از ما بت‌هایی با کیفیت‌های متفاوت می‌سازد. «کنکور» نتیجهٔ فرایندی غلط است که آدم‌های هیچی‌ندانِ پرمغز خلق می‌کند. آدم‌هایی پر از فرمول‌های شیمی و گسسته و فیزیک. یا پر از منطق‌های حفظ شده و تحلیل‌های رونوشت شده از ماقبل تاریخ. بابا که خبر داد ح به سلامت رسیده و وارد حوزهٔ آزمون شده صلوات‌ها را تمام کردم. بابا گفت همه‌چیز مرتب است و هرچه باید بشود می‌شود و اصلاً اهمیتی ندارد. همه‌مان همین را به ح می‌گفتیم. هر روز و هر شب. اما واقعیت این است که ما هم در این نظام دانشمندپرور بزرگ شده بودیم و یک چیز دیگری را می‌خواستیم. از پس تلاش‌ها و شب‌بیداری ها باید چیزی بیرون می‌آمد، چیزی به مراتب مطلوب و در شأن خانواده. در تمام این مدت مدام به خودمان نهیب می‌زدیم که نتیجه مهم نیست و مسیر تلاش اصل است. که مهم بود. که نمی‌دانم هست هنوز یا نه. گریزی نیست. شاید هم چاره‌ای. راه همهٔ ما از این سد می‌گذرد و اگر از آن عبور کنیم، احتمالاً بالاخره، بعد از چند سالی که از دست رفته، می‌توانیم به زندگی بازگردیم. | از کنکور، بیست و یکمِ تیر ١۴٠٣ |