16.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اذان حزین و دلنشین
#مهدی_یراحی
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
MehdiYarrahi-Azan.mp3
11.6M
نماهنگ #اذان حزین و دلنشین
#مهدی_یراحی
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
1 (2).mp3
5.56M
😭از گنه دم به دمم..
🗣حاج محمود کریمی
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
#مراجع_آینده
در مجله خیمه _به ترتیب_ حضرات آیات محترم:
احمد عابدی
علوی بروجردی
علیدوست
فاضل لنکرانی
فقیهی
محقق داماد(سیدعلی)
مددی
میلانی
هادوی تهرانی
هاشمی شاهرودی
بعنوان گزینه های احتمالی مرجعیت آینده "قم" ذکر شده است.
جناب هاشمی شاهرودی در حال حاضر مرجع هستند و متعلق به نسل بعد نمی باشند. مقلدان اندک داشتن بحث دیگری است.
علاوه حضرات آیات محسن اراکی، یثربی کاشانی و شب زنده دار، سيفي مازندرانی و محسن وحید هم حداقل به صورت "احتمالی" که مد نظر مجله است از قلم افتاده است.
پیشتر درباره نامزدهای مرجعیت نجف اشرف هم مطلب کوتاهی نوشتم ولی چون مجله خیمه بحث را مربوط به حوزه قم دانسته ، لذا آن بحث ارتباطی با این پرونده پیدا نمی کند و نقض لیست مذکور نمی باشد. چنانکه منافاتی با وجود برخی از آقایان محترم تهران و مشهد ندارد...
97/3/20
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
🌞
✔️ آیتالله خامنهای در گفتگو با مجله سروش؛ خردادماه سال ۱۳۶۰:🔻
1⃣ [علی] شریعتی برخلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند، نه فقط ضد روحانی نبود بلکه عمیقا مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود. او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند یقینا از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود. این ها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهایی بود که جز معارف قطعی شریعتی بود اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد بطور کامل عمل نمی کنند.
2⃣ خاطره ای نقل می کنم برای شما در سال ۴۷ یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد. مرحوم آل احمد آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من بودم، آل احمد بود، مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ما بودند. بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. مرحوم آل احمد به شریعتی گفت شما چرا (البته با تعبیر حوزه علمیه می گفتند نه روحانیت) از حوزه علمیه اینقدر انتقاد می کنی بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن و مرحوم آل احمد یک دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت، مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید. او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم اما روحانیت یک نهاد اصیلی هست و ما از روحانیت زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات عمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم.
3⃣ شریعتی معتقد بود که روحانیون به آن رسالت بطور کامل عمل نمی کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود ۵۱ و نزدیک ۵۲ از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت به خصوص روحانیون جوان گرفت، کلا عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال ۵۴ و ۵۵ معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست. البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.
https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-945319
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
خانم زهرا نجفزاده از فارغالتحصیلان جامعةالزهرا در گفتوگو با نشریه خیمه گفتهاست:
🔹«در حوزههای علمیهٔ خواهران، کمتر طلبهای را میتوان یافت که با علوم روز و دیگر افکار متنوع و متضاد جهانِ علم، آشنایی داشته باشد. با به رسمیت شناختن دستاوردهای علوم بشری و دستاوردهای معرفتی جهان جدید، دنیایی که در آن زندگی میکنیم را باید شناخت تا بتوان همدلانه با جامعه بزرگ جهانی پیش رفت و با نگاهی فرادینی پاسخگوی مسائل دینداران و غیر دینداران در عصر حاضر بود وگرنه قطعاً باخت با ماست.»
🔸
در اظهارات فوق، انفعال و شیفتگی در برابر جهان غرب و مدرن، موج میزند. این سرنوشتِ محتوم بسیاری از فارغالتحصیلان مرد و زن حوزه علمیهای است که دستش در نقد و فهم و تحلیل جهان مدرن و مدرنیسم خالی است و همچنان فکر میکند که با تمدن و زمانهای متکامل و رشد یافته مواجه است و باید دین و فقه را از خجالت این روند تکاملی به در آورد..
🗣
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
1_14914733.mp3
17.64M
شروع درس فقه بانکداری توسط استاد شهیدی از دیروز، سوم تیرماه در مدرسه فقهی امام محمدباقر علیهالسلام
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
انگلیس، کشوری که قانون اساسی ندارد
انگلیس فاقد قانون اساسی مدون است و قانون اساسی این کشور در واقع چند فرمان پادشاهان پیشین این کشور است. ریشه پارلمان کنونی در شوراهای آغاز سدههای میانه بوده است. این شوراها وظیفه رایزنی حکومتی را بر عهده داشتند. به طور نظری، قدرت اصلی قانونگذاری در دست “ملکه حاضر در پارلمان” است ولی در زمان معاصر، قدرت واقعی به مجلس عوام واگذار شده و ملکه معمولاً طبق توصیه نخستوزیر عمل میکند و قدرت مجلس اعیان نیز محدود شدهاست.
بسیاری از اعضای مجلس اعیان این سمت را به صورت موروثی دریافت میکنند. در اول دسامبر سال جاری میلادی، تعداد اعضای این مجلس 788 نفر بود. انتصاب برخی از اعضای مجلس اعیان نیز از سوی ملکه و با مشاوره نخستوزیر صورت میپذیرد. با اصلاحاتی که در تاریخ اول جولای 2011 انجام شد، تنها 90 جایگاه موروثی در مجلس اعیان باقی ماند. جالب اینکه زنان حق عضویت در مجلس اعیان را ندارند و کسی نیز در جهان غرب این را خلاف حقوق زنان برنمیشمارد!
شیوه قانونگذاری نیز در انگلیس بهنوبه خود جالب است. در این شیوه جز طرحها و لوایحی که جنبه مالی داشته باشد، هر قانون میتواند به تصویب یکی از مجلسین برسد و از نظر تصویب تفاوت چندانی بین مجلس انتصابی و انتخابی نیست، هرچند که مجلس اعیان برای اعمال نظر در مصوبات مجلس عوام دچار محدودیت است.
👀
http://yon.ir/CLqFQ
🔺🔺🔺🔺🔺
انگلیس با آنهمه ادعای دموکراسی چه نیازی به دو نهاد انتصابی دارد که تشریفاتی هم نیستند؟ نهاد پادشاهی و نهاد مجلس اعیان در انگلیس در واقع چهکارهاند؟ اگر تشریفاتی هستند -که نیستند- چرا همچنان وجود دارند و اگر تشریفاتی نیستند، چرا انگلیس خود را قدیمیترین دموکراسی جهان میخواند؟
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi
🔳⭕️کافیست از مادرتان قهر کنید!
قصد توهین به هیچ روشنفکر راستینی را ندارم. ولی در مجموع آنها را به دو گروه تقسیم میکنم:
الف. روشنفکرِ نمی خواهم
ب روشنفکر ِ چه می خواهم
متاسفانه جامعه عقل گریز ما همیشه به «روشنفکران نمی خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می خواهم» (امثال سید حسن تقی زاده و دکتر ارانی) با بی اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است. ولی آنها که سازندگان این سرزمین اند بیشتر همان «روشنفکران چه می خواهم» هستند. در ایران برای این که شما مصداق «روشنفکرِ نمی خواهم» شوید کافی است که از مادرتان قهر کنید و بگوید «خورشت بادمجان را دوست ندارم» و یک عدد رمان پست مدرن کذایی و یا چند شعر جیغ بنفشِ بی وزن بی قافیه و بی معنی هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کائنات هم بد و بیراه بگویید و دهن کجی کنید ولی «روشنفکرِ چه می خواهم» شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید پای لرز آن بنشینید. از نکات عبرت آموز یکی هم این است که فرنگی جماعت نیز برای روشنفکران نمی خواهم ما همیشه کف زده اند.
آنچه خواندیم، نوشته دردمندانه و درخشان دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه است. برخی می گویند که ایرانی ها می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند. بگذارید بیشتر به آن بپردازیم. اگر نوشته بالا را قبول ندارید لحظه ای به ده یادداشتی که اخیرا فوروارد (ارسال) کرده اید فکر کنید! چند مورد از آنان در مورد نقد وضعیت موجود بود؟ و چند مورد از آنان در مورد طرح ایده ای برای حل یک مساله مهم و مشخص. فضای رسانه های ما پر شده است از چالش ها، فراچالش ها، ابرچالش ها، بحران ها، تهدیدها و .... چرا چنین چیزی اتفاق می افتد؟
1- «اعتیاد به انتقاد»؛ ما عادت کرده ایم که خودزنی کنیم. انتقاد کنیم. مسخره کنیم. اگر یک روز یک مطلب انتقادی نخوانیم بدن مان درد می گیرد. فضای رسانه ای ما پر شده است از روشنفکران نمی خواهم.
2- عقیم بودن از طراحی عملی. بارها و بارها در معرض ایده های مختلف قرار گرفته ام. بیشتر آنان ایده های خوبی بودند اما یک مشکل مشترک بزرگ داشتند: بدون طراحی های جزیی بودند! یک ایده برای آن که اجرا شود باید زوایای مختلف را به خوبی دیده باشد.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
فکر نکنیم که این تقسیم بندی «نمی خواهم» و «چه می خواهم» فقط در مورد روشنفکران معنی می دهد. این در مورد همه ماست. چه در اداره پستِ یک شهر دور افتاده کار کنیم یا در یک وزارت خانه در قلب تهران. چه در یک شرکت تولیدی بخش خصوصی باشیم یا در یک سازمان خدمات بخش عمومی. من و شما دو راه بیشتر پیش رو نداریم. یا اینکه با مادرمان قهر کنیم و بشویم روشنفکر نمی دانم و صد البته محبوب! و یا اینکه بخواهیم آینده را بسازیم و بشویم روشنفکر چه می خواهم. این دومی هم سخت تر است و هم اینکه محبوبیت اجتماعی پایین تری دارد.
اگر می خواهید جز «چه می خواهم» ها باشید و به جای انتقاد از وضعیت موجود، خالق وضعیت مطلوب باشید. چند نکته زیر را به خاطر بسپارید:
خواهید گفت مدیران چرا کاری نمی کنند؟ اکنون دانش و تجربه بسیار تخصصی شده است. امکان اینکه یک مدیر ارشد حتی با تجربه 40 سال از همه چیز در حوزه تحت مسوولیتش سر در بیاورد و برای آن ها طرح عملی داشته باشد تقریبا که نه! قطعا صفر است. دست به قلم شوید و منتظر بالادستی های گرفتار نمانید.
خواهید گفت که تا به حال صدبار ایده هایم را گفته ام و مسوولین بی توجهی کرده اند. کمی هم به خودتان شک کنید. شاید ایده شما کم کیفیت باشد یا عملی نباشد یا جزییات تکنیکی ندارد و در حد کلی گویی مانده است. از دوستان تان بخواهید ایده شما را صادقانه نقد کنند. کیفیت ایده هایتان را بالا ببرید و دوباره امتحان کنید
خواهید گفت ایده ها را اجرا نمی کنند. جواب این است که برای آن که یک ایده از روی کاغذ تبدیل شود به واقعیت. خیلی از متغیرها باید فراهم شوند. ولی تجربه نشان داده است که اگر ایده خوبی باشد و مکتوب شده باشد دیر یا زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
خواهید گفت ما که نمی توانیم برای کشور تئوری بدهیم. جواب: باشد اما همه ما می توانیم خانه و سازمان و شهر و منطقه و حوزه تخصصی مان را بهبود دهیم. از این جا شروع کنیم!
کسی به طنز می گفت همه در این مملکت شده اند اپوزیسون (مخالف). همه مخالفند. چه کسانی که قدرت را در دست دارند. چه کسانی که مخالف طیف حاکمند و چه مردم عادی. ظاهرا همه دریافته اند که برای محبوبیت اجتماعی کافی است از مادرتان قهر کنید و بگویید خورشت بادمجان را دوست ندارم!!
در عمیق ترین لایه های وجودم، کسانی را می ستایم که با وجود تمام چالش ها و ابرچالش ها، زمان و انرژی خود را صرف طراحی وضعیت مطلوب می کنند. آن ها هستند که آینده ما را خواهند ساخت حتی اگر دوست شان نداشته باشیم.
مجتبی لشکربلوکی
___
👈 بازتاب مهمترینها در واکاوی
🆔🔎 @vakavi
…
اینکه ما گمان کنیم ابزارسازی و ساختارسازی در عرصهٔ تمدّن، به عهدهٔ بشر گذارده شده و دین از خود، خلع ید کرده و بهعنوان ناظر نشسته تا هر موضوعی خلق و اختراع شود و نهایتاً او، یکی از احکام خمسه را بر آن بار کند، عین سکولاریسم است..
اینکه بشر از اسب و استر و الاغ -که خداوند بابت خلق آنها برای مرکببودنِ انسان و حملِ بار و... با امتنان یاد میکند- پایین بیاید و سوار بر ماشینی شود که ضایعات عظیم بر طبیعت و جوامع تحمیل میکند، و ما فکر کنیم این امری طبیعی و بلکه لازم و تکاملی بوده است، عین سکولاریسم است.
انفعال محض حوزه در برابر مدرنیته و مظاهر علمی و تکنیکی آن دلیلی جز این نگاه غیر دینی ندارد. حوزهای که فکر میکند عبور از پول حقیقی (نقدین) به پول اعتباری (اسکناس و اخیراً پول دیجیتال) یک تحوّل عادی و طبیعیِ تمدّنی بوده و در هیچ درسخارج فقهی ده دقیقه در اینباره بحث نمیشود، هرگز نمیتواند ماجرای چپاول اقتصادجهانی را توسط حاکمیت سیستم دلار درک کند و نیز نمیتواند بفهمد که یکی از مهمترین دلایل بحران اخیر ارزی در کشور، خلق بیحساب اسکناس و پول توسط بانک مرکزی و دولت است. کاری که در اقتصادهای سنتی هیچ سلطان جائر و فاسدی نمیتوانست به دلیل استفاده از پول واقعی و نقدین انجام دهد.
تا وقتی ما سؤال نکنیم اساساً چرا باید پدیدههایی چون فیسبوک و توییتر و تلگرام و اینستاگرام، ابداع و اختراع شوند؟ اساساً اختراع اینها به کدام نیازِ واقعیِ ارتباطی و اجتماعی و فرهنگی انسان و جامعهٔ انسانی مربوط است، هر قدر هم که صحبت از کنترل و مدیریت آنها کنیم، در واقع کمرگاه بحث را نگرفتهایم.
وقتی تلقّی عمومی ایناستکه این ابزار، محصول سیر تکاملی بشر در عرصهٔ ابزارسازی است، هرگونه بحث شما دربارهٔ مدیریتکردن و محدودکردن اینها، بهمعنای ایستادگی و مقاومت در برابر روند تکاملی بشر تلقی میشود و شما انگ تحجر و... میخورید.
وقتی تلقّی مرجع تقلید ما این باشد که ما عصر حجر داریم باید هم به تمدّن غرب لا اقل در بُعد معیشتی بهعنوان عالیترین مراحل تحوّل ابزاری بشری از حجر و چماق به فیسبوک و اینستاگرام و تلگرام و ماهواره و موبایل و... نگاه کند و با یک سفر به غرب و دیدن مظاهر تمدّن غربی، شیفتهٔ سبک زندگی آنجا در ابعاد معیشتی و مادّی شود و... .
خلاصه این که حوزه، غرق سکولاریسم است و بحث در اینباره، از جدّیترین مباحث مورد نیاز حوزه است...
…
مرحوم آیةالله فاضل لنکرانی بعد از سفری که برای معالجه به انگلیس داشتند، سخت مجذوب این کشور و لندن ( لابد از جهات تمدّنی و تکنیکی و...) شده بودند و در وصیتنامه شان مینویسند:
«ميل دارم كه در لندن كه دروازه دنيا و خانه دوم همه كشورها است موسسهای براي ترويج مكتب اهلبيت عليهمالسلام و نشر معارف شيعه اثنیعشريه تأسيس گردد»
📍 yon.ir/r5o6v
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎 @vakavi