eitaa logo
واکاوی 🔎
153 دنبال‌کننده
203 عکس
177 ویدیو
6 فایل
🔎 واکاوی | رصد و تحلیل
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب اقتصادی روحانی چه گفته بود؟ ✳️ #کتاب_اقتصادی_روحانی بی‌جهت نیست که در #برنامه_ششم_پیشرفت که نادرست #توسعه خوانده می شود، هیچ رگه ای از پیاده سازی سیاست های کلی اقتصادی مقاومتی دیده نمی شود. این مسئله صرفا در #اقتصاد خلاصه نمی گردد چرا که #سیاست_خارجی کشور و مسئولان ارشد وزارت امور خارجه نیز لیبرال بوده و لیبرالانه به پیرامون خود می نگرند و تمامی ذکرشان، پیوستن به #جامعه_جهانی ای است که #نظم آن را امریکا بعنوان خواستگاه اصلی #لیبرالیسم و لیبرالیسم مدرن تشکیل داده است. در مذاکرات هسته ای هم اینگونه بوده است؛ محمدجواد ظریف بعنوان نماینده دولت لیبرال اعتدال، نه در جایگاه آلترناتیو و نقطه مقابل بلکه در جایگاه یک #همگراوهمفکر برای رسیدن به #وحدت با جان کری امریکایی مذاکره می کرد و این همان پیاده شدن برنامه و پلنی است که روحانی در 21 سال زعامت خویش بر ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را نوشته است. @Analysts #شبکه_تحلیلگران 👈 بازتاب برخی‌از مهم‌ترین‌های جاری در کانال واکاوی ↙️ 🆔🔎 @vakavi
🔘 در پیشینۀ تاریخیِ بحث اخیر بر سَرِ «وحدت» ✍ یادداشتی مهم از دکتر سجاد صفارهرندی ماجرا ماجرای دیروز و امروز نیست. بحثِ این روزهای ما، دربارۀ ، عقبۀ تاریخی دارد. اگر نخواهیم خیلی عقب برویم، دست‌کم از دهۀ ۱۳۴۰، ما با دو مکتب، یا دو مدرسه، مواجهیم: از یک‌سو، «مدرسۀ انقلاب اسلامی» که اسلام/تشیع را به مثابه دعوتی فراگیر و عمومی در جهت اقامۀ حق و قسط طرح می‌کند. در مقابل، مدرسه‌ای (البته ریشه‌دار و کهن‌سال) که خود را نگهبان تشیع، به‌مثابه نوعی کیش و آموزۀ تاریخی قلمداد می‌کند. موارد تمایز این دو مدرسه، متعدد است؛ اما مشخصاً در سطح هویتی، مدرسۀ انقلاب اسلامی، دیگریِ خود را «رژیم»، و در امتداد آن را غرب و صهیونیسم می‌بیند؛ و جریان دیگر، که مسامحتاً می‌تواند جریان «سنتی» یا «ولایتی» نامیده شود، به عادت تاریخی، هویت خود را در تمایز با عامۀ مسلمین (اهل‌سنت) یا در مراتبی در تقابل با جریان‌های بدعت‌آمیزی چون بهائیت و وهابیت تعریف می‌کند. در این‌جا ما صرفاً از دو ایده یا گفتمانِ علمی و کلامی که در دوره‌ای از تاریخ تشیع، مقابل هم بوده‌اند سخن نمی‌گوییم. سخن از تضادّی واقعی و داغ و زنده است. خاطراتِ پُرشمار انقلابیون از آن سال‌های تنگنا و شدّت و مبارزه، حاکی از این واقعیت است که زخمی که آنان، از این نارفیقانِ هم‌خانه می‌خوردند، کم‌از زخم داغ و درفش دستگاه امنیتی رژیم نبود. «ولایتی»ها البته داغ و درفش نداشتند، اما سلاحی داشتند بسیار قدرت‌مند: . کاری‌بودنِ این زخم‌زبان‌ها را اگر می‌خواهید ببینید، به منشور روحانیتِ امام مراجعه کنید؛ (پیام سوم اسفند ۶۷). همان امامی که دنیا و مافیها را در برابر عمل به تکلیفِ خود، هیچ می‌انگارد؛ بعد از گذر سال‌ها با یادآوری جفاکاری و زخم‌زبانِ «ولایتی»ها و «حجتیه‌ای»ها سینه‌اش تنگ و بیانش تلخ می‌شود. وقتی انقلاب شد، درخششِ نورِ آن، چنان بود که کم‌تر دیده‌ای تواناییِ چشم‌پوشی از آن را داشت. این‌چنین بود که اغلب سنتی‌ها و حجتیه‌ای‌ها و ولایتی‌ها هم ولو دیر، به انقلاب پیوستند. برخی صادقانه، عهد جدید بستند؛ و بعضی محاسبه‌گرانه، به انتظار گذر زمان نشستند. با گذشت زمان، این تمایزها و تفاوت‌ها، مجدداً سر برآورد، ولی در دهۀ نخست انقلاب، میدان واقعیِ عشق‌بازی با ولایت، چنان نزدیک، و آدرس آن در جبهه‌های غرب و جنوب، چنان سرراست بود، که مجالی به خودنمایی دیگران نمی‌داد. اما در دهه‌های بعد، این شرایط، تا حدّی دگرگون شد. در سایۀ ناملایمت‌ها و ناکامی‌های انقلاب، جریان سنتی، مجدداً فضایی برای تجدیدِ حیات یافت؛ و بر تمایزِ خود از مدلِ دین‌داریِ انقلابِ اسلامی تأکید کرد. چیزی که خود را در تأکید مضاعف بر اُموری چون قمه‌زنی و مجالس موسوم به عیدالزهراء و برنامه‌های تبلیغاتی شبکه‌های ماهواره‌ای ظاهر می‌ساخت. فراتر از این، فرآیندی آغاز شد که اینک در آغاز دهۀ پنجم انقلاب، با نتایج حادّ آن مواجه هستیم. به‌تدریج برخی محافل و مجامع مذهبیِ انقلابی نیز از خلالِ «فرهنگ غیررسمی هیأتی» یا تأثیرات «سلسله‌مراتبِ علمایی» بخش‌هایی از گفتمان سنتی و «ولایتیِ» پیش‌از انقلاب را وام گرفته، و در آمیزه‌ای غریب با داعیه‌ها و شعارهای انقلابی، تلفیق کردند. نتیجه، ظهورِ هیأت‌هایی است که هم‌زمان، «رهسپاریم با ولایت تا شهادت» و «با ما مگو که سنّی و شیعه برادرند» را دم می‌گیرند و حتی تأکیدات چندبارۀ رهبری بر مسألۀ وحدت و امثال آن را، با عناوینی چون تقیّه و امثال آن، از سر باز می‌کنند. بالاتر این‌که، یادآوریِ معارف و آموزۀ انقلاب اسلامی، و بلکه مسلّماتِ برآمده از عقلِ سلیم را، با همان‌جنس از زخم‌زبان‌هایی که در دهۀ چهل و پنجاه رایج بود، سُنّی‌گری و «مُنّی‌گری» می‌نامند. در فرهنگ و مَرام انقلاب اسلامی، این گزارۀ محوری که «هر گامی که به عقب برداری، دشمنِ وقیح، جلوتر می‌آید» ناظر به آمریکا و اسرائیل است. اگر برادرِ فاضلی همین رتوریک را در تعامل با اهل‌سنت به کار می‌گیرد، نباید از این‌که فاصلۀ گفتمانی‌اش با فرهنگ انقلاب اسلامی را یادآوری کنیم، مکدّر شود. در این‌جا ما از نسب و نسبت‌های گفتمانی صحبت می‌کنیم، و داعیۀ قضاوت دربارۀ اشخاص را نداریم. ما که باشیم که کسی را از دایرۀ انقلاب خارج کنیم؟ مسأله، تنها این‌است: آن گفتاری که معتقد است ما با مسألۀ وحدت، در مقابل اهل‌سنت واداده‌ایم، گفتارِ برآمده از فرهنگ انقلاب اسلامی نیست. این، امتدادِ گفتار همان شخصیتِ محترمی است که به‌طور ضمنی، گرایشِ رهبران انقلاب به وحدت با اکثریت جهان اسلام را «سنّیْ‌ذلیل‌بودن» نامید. این امتدادِ نگاهِ همان‌هایی است که به‌قول امام در منشور روحانیت، «حسرتِ ولایتِ دورۀ شاه را می‌خورند.» اگر از آن‌ها نیستید، که نیستید، به شیوۀ آن‌ها، سخن نگویید. @yaminpour 👈 بازتاب برخی‌از مهم‌ترین‌های جاری در کانال واکاوی 🆔 eitaa.com/vakavi 🔍
. 🔰 دوگانه‌های سرنوشت‌ساز (3) ✍️ عبدالحسین مشکانی 🔘 کمی هم جدی‌تر دوگانه بتراشیم خوب است؛ این‌که آیا تعدّد نامزدهای جبهه‌ی انقلاب، خوب است یا خوب نیست؟ شاید بگویید کجای این دوگانه، جدّی است؟ گویا جدیداً کفایه خوانده‌ای و الغای احتمال می‌کنی. راستش به‌نظرم زیانِ تعدّد نامزدهای جبهه‌ی انقلاب و احساس خطری که این روزها جدّی شده است، گاهی اصل تعدّد را زیر سؤال می‌برد. مثلاً می‌گویند دکترجلیلی که، اول ثبت‌نام کرد؛ چرا دکترقالیباف بعد از ایشان ثبت‌نام کرد و با ثبت‌نام‌اش اتحاد میان جبهه‌ی انقلاب را دچار تزلزل و چالش ساخت. 🌀 گمان‌ام روشن است؛ که اگر بنای جبهه‌ی انقلاب، بر مصافی گفتمانی با رقیب باشد، تعدّد نامزدها در این شرایط که نامزدی تام و تمام نداریم، ضروری است و اگر بنای‌شان، غلبه‌ی شخصی/نامزدی است، که دیگرهیچ. ❗️ وانگهی رقیب ما نشان داده اگر صحنه را ببازد، خوب بلد است که زیر میز بزند. فرض بفرمایید یک کاندیدای واحد از جبهه‌ی انقلاب در صحنه باشد و از رقبای اصلاحاتی هم یک یا چندنفر حضور داشته باشند و در روز انتخابات به این نتیجه برسند که بازی را باخته‌اند. به‌نظر شما، امکان اعلام انصراف از انتخابات از سوی ایشان و ابطال کل انتخابات وجود ندارد؟! اینان بد امتحان پس داده‌اند. حالا شما بگویید احتمالش خیلی‌ضعیف است؛ اما به‌هرحال محتمل که خیلی‌قوی است. ، ، 👈دوگانه‌های سرنوشت‌ساز (4)👉 🆔 Eitaa.com/Vakavi 🔍