eitaa logo
🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
969 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
21 فایل
💞گلچینی از احادیث ، داستانها، ﻓﻀﺎﺋﻞ و قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین و معصومین علیهم السلام به همراه مطالب بصیرت افزا « تبادل نداریم » کپی آزاد به عشق ائمه معصومین علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد محمدحسین ویژه ماه 🚦آیا علیه السلام دختری به نام داشته اند؟ 📍برخی به کلی داشتن دختری به نام رقیه را برای علیه السلام نفی کردند. 📍برخی معتقدند امام حسین علیه السلام فقط دو دختر داشته به نامهای و . لذا از نظر آنها داستان حضرت بی مبنا است. 📍 اما من خدمت شما عرض کنم اگرچه تعداد دختران امام حسین علیه السلام را دو تن به نامهای فاطمه و سکینه نامیده است، ولی این تنها نقل ما نیست بلکه ما نقل های دیگری هم داریم که تعداد دختران امام را بیش از دوتن ذکر کرده است. 📍مثل کتاب که نَسَب شناس است و تخصصی این کاررا کرده و حال اینکه نسب شناس نیست. 📍 همینطور در مازندرانی، تعداد دختران امام حسین علیه‌السلام را سه یا چهار دختر ذکر کرده اند. 📍این منابع از نظر اعتبار یکسان هستند و نمیتوانیم بگوییم فقط نقل شیخ مفید برای ما ملاک است، پس احتمال اینکه امام حسین علیه السلام دختر دیگری غیر از این دوتن داشته باشد از نداشتن آن بیشتر هم هست. 📍 اما راجع به خرابه شام که عده ای سوال کرده‌اند که چرا در منابع اولیه چنین نقلی نیامده است، اتفاقاً در کتاب شیعی متعلق به قرن هفتم آمده است. 📍پاسخ بنده به این نکته این است که اولاً صاحب کتاب کامل بهایی از طرف علمای بزرگ شیعه توثیق شده است. 📍ثانیا او معاصر صاحب است. سید‌بن‌طاووس هم در لهوف مطالبی دارد که مورخان و مقتل نویسان پیش از او چنین نقلی را نیاورده‌اند. 📍حالا چرا ما از سیدابن طاووس به قول معروف چشم بسته می پذیریم چیزهایی را که دیگران نقل نکرده اند و اختصاصی اوست، اما از عمادالدین طبری که معاصر سیدابن طاووس است و از سلامتش هم شک نداریم وقتی مطلبی را با ذکر سند معرفی و مطرح کرده است، نپذیریم. میگوید داستان خرابه شام و شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام در کتاب از که پیرامون زشتی‌های و کارهای خلاف آنها نوشته شده بوده گرد آوری کرده است. 📍 به قول معروف حاج عباس قمی میگوید: آثار و کتاب ها و منابعی در دست ایشان بوده است که دیگران از آن بهره نبرده بودند. پس می توان این داستان را پذیرفت مضافاً براینکه اگر مرقد حضرت درجای دیگری غیراز واقع بود می‌توانستیم تردیدی بکنیم که گروهی چنین چیزی را ساخته باشند. 📍اما در که پایگاه ، دشمنان قسم خورده اهل بیت علیه‌السلام بودند، چطور میتوانند چیزی برای قرن ها آنجا بدرخشد و جلوه کند و بزرگانی از علمای برجسته ای به زیارت آنجا بروند و نذرها بکنند و خواسته‌هایی داشته باشند که اجابت بشود. 🔸حال آیا می‌توانیم بگوییم چنین جایگاهی واقعیت ندارد و امام حسین علیه السلام چنین دختری نداشته است؟ 📲 @rajabidavani
♻️ پنجم شهادت حضرت سلام الله علیها تسلیت باد . حضرت سكينه سلام الله عليها دختر امام عليه السلام 56 سال پس از واقعه ، در شب پنجم ربيع الاول سال 117 هجری‌ در وفات كرد. قلائد النحور: ج ربيع الاول، ص 26 قيض العلام: ص 206 مستدرك سفينة البحار: ج 4، ص 67 مستدكات علم رجال الحديث: ج 8، ص 580 رياحين الشريعة: ج 3، ص 280 مادر ايشان حضرت سلام الله عليها است كه با هم در واقعه كربلا حضور داشتند، و همراه با اسرا به كوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله (نفس زكيه) چهار صد دينار عطر و عود خريد و پيرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانيد. خالد بن عبدالملك حاكم مدينه كه در نظر داشت با به تعويق انداختن تشييع جنازه بر اثر گرمي هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: «صبر كنيد من براي نماز خواندن بر جنازه مي‌آيم»، ولي نيامد. لذا جنازه مبارك آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن حضرت عليه السلام و به قولي يحيي بن حسن عليه السلام و به قولي محمد بن عبدالله نفس زكيه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاك سپردند. فيض العلام: ص 205 - 206 رياحين الشريعة: ج 3، ص 280 - 282 @Valayat61
♻️ رؤیای حضرت علیها السلام 🌷 حضرت سکینه علیها السلام می گوید : در یکی از شب ها که در شام بودم ، دیدم طولانی. در آخر آن خواب ، زنی را مشاهده کردم که دست بر سر نهاده و نالان است. پرسیدم : این بانو کیست؟ گفتند : دختر محمّد رسول خدا و مادرِ پدر تو است ! گفتم : به خدا ، نزد او می روم و از آنچه با ما کردند ، به وی شکایت می کنم. پس نزد او رفته ، مقابلش ایستادم و گریستم و گفتم: مادرجان! ما را شدند ، جمع ما را از هم کردند و ما را ! مادرجان! به خدا ، پدرم حسین را کشتند! پس آن بانو به من فرمود: سکینه جان! دیگر سخن مگو که دلم را سخت لرزاندی و قلبم را پاره کردی! این است ، آن را نگه داشته ام تا زمانی که را کنم ! 📗 ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 280 - 278 📘 نفس المهموم، ص 217. @Valayat61
⚫️تنها حاجت دختر امام حسین⚫️ ✅یکی از اصحاب رسول الله به نام "سهل‌بن‌سعد" نقل می‌کند: وارد شام شدم و دیدم مردم جشن با شکوهی گرفته‌اند. پرسیدم: ((امروز که عید نیست! چرا چنین جشنی گرفته‌اید؟)) پاسخ دادند: ((سر حسین ، فرزند رسول‌الله را از کوفه به شام هدیه می‌آورند.)) گفتم: ((شگفتا ! سر فرزند رسول الله را می‌آورند و شادمانی می‌کنید!؟)) یک کاروان از دروازه ساعات دمشق وارد شد. سری که شباهت بسیاری به رسول‌الله داشت را بر نیزه دیدم. پشت سر نیزه‌دار نیز اهل‌بیت حسین، بر شتران عریان نشسته بودند. نزدیک کاروان رفتم و از یکی از بانوان پرسیدم: ((نام تو چیست؟)) پاسخ داد: ( ، دختر حسین) گفتم : ((من از یاران جدّت؛ رسول‌خدا تو هستم. هر حاجتی داری بگو انجام دهم.)) دخت حسین فرمود : ((فقط به کسی که سر پدرم را بر نیزه دارد بگو کمی جلوتر برود تا مردم مشغول دیدن سر او شوند و ما را نبینند! ما رسول‌الله هستیم.)) نزد سربازی که سر حسین را بر نیزه داشت رفتم و گفتم: ((به تو چهارصد درهم می دهم ، فقط کمی جلوتر از اهل‌بیت حسین حرکت کن.)) نیزه دار هم قبول کرد و جلوتر رفت. 📚ترجمه مقتل خوارزمی ، صفحه ۲۶۰ 🌱 @saqaleyn
هدایت شده از امام شناسی
🏴 به مناسبت سالروز وفات بنت الحسین (ع) 🏴 ▪️سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. ▪️رباب همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام، مادر عبدالله (علی اصغر) و سکینه و از زنان شایسته و نامدار تاریخ اسلام است. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: ▫️«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.» (1) ▪️سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید: ▫️غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد. (2) ▪️مطمئنّاً اگر امام بردباری او را محک نزده بود و به درجه ایمانش واقف نبود، او را همراه خویش به سفری پرحادثه نمی برد تا مبادا از آن حوادث دهشت بار روحش متزلزل شده و دینش دستخوش دگرگونی گردد. سکینه به مرتبه ای از یقین و رضای الهی رسیده بود که کشته شدن پدر و برادرها و عموها را دید، اما لب به شکایت نگشود و آن مصائب را لطف الهی دانست. زمانی که دشمن، او و دیگر زنان را به قتلگاه برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پیکر خونین پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوری گریست که دوست و دشمن گریان شدند. 💭سکینه می گوید: ▫️وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می گفت: 💧شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید! (3) 💭همچنین در مجلس یزید خطاب به او گفت: ▪️ای یزید! از کشتن پدرم خوشحال نباش! او مطیع خدا و رسول بود و دعوت حق را اجابت کرد و به سعادتِ شهادت نائل آمد! ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند، خود را برای پاسخگویی آماده کن! ولی تو چگونه می توانی پاسخ دهی؟(4) ▪️وقتی سکینه علیها السلام به مدینه رسید، همراه زنان بنی هاشم جامه سیاه پوشید و مجلس عزا برپا نمود و با نقل حادثه خونین کربلا از نهضت جاودانی امام حسین علیه السلام دفاع کرد. مجالس وعظ و سخنرانی او موجب بیداری وجدان های به خواب رفته و شناخت راه سعادت برای انسان های مشتاقِ هدایت شد. دختر امام حسین علیه السلام همراه مادرش رباب، عمّه ها و دیگر بانوان، مورد توجّه مردم مدینه بود. مشکلات مردم به دست آنها حل می گردید و خوشه چینی از خرمن سبز تعالیم حسینی و مکتب رهایی بخش اسلام به وسیله آنها برای مردم محقّق می شد. 🕯سرانجام حضرت سکینه علیه السلام در پنجم ربیع الاوّل 117 هـ.ق دنیا را وداع گفت و روح مطهّرش در بهشت برین سکنا گزید. ▪️آرامگاه آن بانوی گرامی در قبرستان بقیع (مدینه) است؛ وی هنگام انجام عمره، در مکّه رحلت کرده است. و گروهی نیز بر این باورند که: آرامگاه او در مقبره باب الصّغیر (دمشق) می باشد، که هم اکنون زیارتگاه شیعیان می باشد...(5) 📚1- محدّثات شیعه / دکتر غروی نایینی / ص 210 📚2- اسعاف الراغبین / در حاشیه نورالابصار / ص 202 📚3- مصباح / کفعمی / ص 376 📚4- منتخب / طریحی / ص 457 📚5- ریاحین الشریعه / ج 3 / ص 280 و 281
♻️ شجاعت قابل تحسین حضرت سکینه(س) ⬇️ مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید: «حضرت دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر ظاهری و باطنی و حسن ، گفته اند. » دختر امام حسین علیه السلام از قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند. ⬅️ روزهای ، خالد بن عبدالملک ، بر می رفت و به از علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را و می کرد. نگهبانان خالد آزار رساندن به سکینه را ؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را نمود، با ، و را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام کرد و آنگاه که صدا به بلند کرد و به عبارت: « اشهد انّ » رسید ، خطاب به دختر عثمان فرمود : 🎀 این ، است یا پدر تو؟ دختر عثمان گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر به شما نخواهم کرد.»(۱) 👌 عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه ، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش علیها السلام بر دهان و مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت. 📗 (۱) تراجم سیّدات بنت النّبوّه ، ص ۱۵۷. (سلام الله علیها) 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.