هدایت شده از امام شناسی
🏹🛡 آخرین مدافع امام 🛡🏹
✍🏻 چون کار جنگ سخت شد و سنگ بر پیشانی و تیر سه شعبه بر قلب نازنین #امام_حسین علیه السلام نشست ، دشمنان دست از جنگ برداشتند، سپس بازگشتند، و گرداگرد آن حضرت را گرفتند، ناگاه #عبدالله_بن_الحسن (ع) (كه يازده سال بيشتر نداشت و) بچهاى نابالغ بود از خيمه بانوان بيرون آمد و دوان دوان خود را به عمويش حسين (ع) رسانيد، و در كنار عمو ايستاد.
▫️ امام حسين (ع) وقتى كه او را ديد صدا زد: «خواهرم، او را نگه دار، #زینب سلام اللَّه عليها از خيمه خارج شد تا او را نگهدارد، و به خيمه برگرداند، او به شدت خوددارى كرد و گفت:
◾️ «و اللَّه لا افارق عمّى، سوگند به خدا از عمويم جدا نشوم»
▫️ يكى از دشمنان به نام بحر بن كعب شمشيرش را به طرف امام حسين (ع) فرود آورد، عبد اللَّه به او گفت:
◾️ «ويلك يا بن الخبيثة أ تقتل عمّى، واى بر تو اى فرزند زن ناپاك آيا عمويم را مى كشى؟»
▫️ آن ظالم شمشير را به سوى حسين (ع) فرود آورد، عبد اللّه دستش را سپر #شمشیر قرار داد، دستش بريده و آويزان شد، صدا زد: «يا عمّاه!، اى عمو جان».
▫️ امام حسين (ع) عبد اللّه را به سينه اش چسبانيد و فرمود: «اى برادرزاده! در برابر اين مصيبت #صبر كن، و بوسيله آن از درگاه خدا تقاضاى خير و سعادت كن، كه خداوند تو را به نزد پدران شايسته ات ملحق مى كند؟
🕯 در اين هنگام حرمله (لعنت خدا بر او باد) گلوى او را هدف #تیر قرار داد، آن تير، سر او از بدن جدا كرد، و او در آغوش عمويش حسين (ع) جان سپرد.
#محرم #عاشورا #مقتل #عبدالله_بن_الحسن علیه السلام #لبیک_یا_حسین علیه السلام
📚 غم نامه کربلا / اشتهاردی / ترجمه اللهوف علی قتلی الطفوف / ص147-148