eitaa logo
کوچہ شهدا
55 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
102 ویدیو
1 فایل
و‌خداۍ‌لبخند‌هاۍاز‌تہ‌دل؛ • • عکاسِ‌حرم‌(: ــــــــ ـ ـ بپاخیزید و‌حق‌را‌بـٰا‌چنگ‌ودندان‌حفظ‌ڪنید و‌از‌هیاهوے‌تبلیغاتۍ‌ابر‌قدرت‌هـٰا‌نترسید!シ وبدانید‌کہ‌‌مآ‌شوق‌شھآدت‌داریمم" .. • • میثاق↶📜 @Sh_Muoudo
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادل روز شنبه
بسݥ‌ࢪب‌الزێنب🥀 یہ‌کاݩاݪ‌پێداکࢪدم‌کہ‌همہ‌ے ‌دختࢪای‌‌زێنبے‌داخڵشݩ😍 ݥدێࢪۺ‌ڪلے‌پست‌های‌قشݩڱ‌ݥێزاࢪه🍃 ټآزھ‌چآݪۺ‌هݥ‌مێزآࢪن🎁 پس‌تۆهݥ‌اڱہ‌مێخواے‌بہ‌جݥع ‌دختࢪاے‌زێݩبے‌اۻافہ‌بشے🌸 بزݩ‌روے‌ݪیݩڪ‌زێࢪ🙃👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/605880455Cff6d14e0de حتماًبیاپشیموݩ‌نمیشے😻 https://eitaa.com/joinchat/605880455Cff6d14e0de ݥݩتظرټَݥاا🙃🌷
هدایت شده از تبادل روز یکشنبه
به نام عاشقان دل ها رمانی جان سوز بخشی از رمان افغانستان ساعت ۱۴ سرفراز :........لعنتی ها ....لعنتی‌هاااااااا😡 صابر :عه چرا ..گناه نداریم چرا لعنت میفرستی ها ... سرفراز کاملا زخمی بود و نمیتونست حتی نفس بکشه تن و بدنش به خاطر ضربه هایی که بهش میزده بد جور کبود شده بود ....صابر با دیدنش خندید و گفت:فعلا استراحت کن .... با رفتن صابر سرفراز با دندونش به سرهنگ و بقیه پیام میداد .... ضربه هایی که میزد و خبری که میداد خبر خوبی نبود .... ایران تهران /اداره ی پلیس مبارزه با مواد مخدر استاد شجریان به خاطر سرگرد و سرهنگ کنارشون بود و پیغام هایی که سرفراز با مورس بهشون میداد رو میخوند ... سرهنگ حواسش به پیغام بود که یه دفعه براش پیغام میومد با داد استاد رو صدا زد .. به به واقعا چه اتفاقی قراره بیوفته چی شده😐 نمیتونم لو بدم متاسفم ولی بیای و این رمان رو بخونی خوشت میاد 😌 @SEBsoorhk664321 خوش اومدی به یزید بازی😍😍👏👏
هدایت شده از تبادل روز یکشنبه
به نام عاشقان دل ها رمانی جانسوز 🥺 فرشید :به سایت نگاه کردم مدتی میشد چیزی یادم نمی‌اومد ناراحت بودم که همه برام مثل یه آدم غریبه بودن 🥺دلم بد جور گرفته ای کاش میتونستم آغوش مادر رو حس میکردم 🥺 تو این چند روز چیزی یادم نمی‌اومد و این من رو آزار میداد از سر کلافگی سرم رو روی میز گذاشته بودم که یه صدایی می‌شنیدم داشت فرشید رو صدا میکرد فرشید کی هست .... سرم رو بالا بردم چهره ای رو میدیدم که یه کم برام آشنا بود اما اون کی بود چرا بقیه نمیتونستن ببینن 🥺 آخه کی رو دید کسی رو یادش نمیاد حافظه اش پاک شده🥺 برای خوندن ادامه ی رمان بیاید این جا 😎 @saday_pay_ashna بفرمایید 😎
هدایت شده از تبادل روز یکشنبه
گفتہ‌بودم‌بہ‌ڪسی‌عشـق‌نخوآهـم‌ورزید روضہ‌خوان‌گفت‌ح‌ـسین‌توبۂ‌‌مـٰاریخت‌بھم...! عاشـق‌امام‌حسینی‌¡ تـوهـم‌بیـا @Zeinab_Sticker ـ_ـ_ـ_ـــــــــــــــــــ_ـ_ـ_ـ ‌ دختران‌زهرایی 🏴 دختران‌زهرایی 😪 دختران‌زهرایی 😌 دختران‌زهرایی @Zeinab_Sticker _-_-_…_______…_-_-_
هدایت شده از تبادل روز یکشنبه
♡•┈┈••✾بِسمِ‌ࢪبِّ‌العِشق✾••┈┈•♡ بخشی‌از‌ࢪمان‌فدایی‌عشق خواستم برگردم که حرفی که زد منو سرجام میخکوب کرد: انقدر دوستت داشتم ک بتونم تحمل کنم،هرچند سخت باشه! نمیدونستم باید چیکار کنم،نگاش کنم؟یا راهمو بگیرم و برم،بار اولی بود ک علاقشو به زبون میاورد و منو از حس کنجکاوی ک داشتم و نگرانی ک نسبت به علاقه یه طرفه داشتم درآورد،لبخندی گوشه ی لبم نشست و از ناامیدی بیرون اومدم...بالاخره برگشتم و رو بهش گفتم: ولی...من ترسیدم...ترسیدم تو رو درگیر زندگی کنم ک... تند پرید وسط حرفمو گفت: چرا فقط به خودت فکر کردی؟این خودخواهیه... -اما من نمیدونستم تو هم...حق نداشتی ازم پنهونش کنی.. زل زد تو چشمام و گفت: خیلی رو داری، توقع داشتی من پاپیش بذارم؟! ته دلم داشت یچیزی قلقلکم میداد، با پررویی و حالت حق به جانب و شیطنت گفتم: پس چی؟!مگ نمیگی دوستم داری... یهو... ________________________________________ خوندی؟!🙂 یه رمان گاندویی با همه ی شخصیتای گاندو و با ژانر امنیتی و با چاشنی خانوادگی و عاشقانه ک اگه یه خطشو بخونی عاشقش میشی🙃تضمینی! راستی رفیق! دوتا رمان دیگه هم توی این کانال هست... بنظرم ک یه سر بهشون بزن پشمون نمیشی🤷‍♀😌 تا دیر نشده بجنب ک از قافله جا میمونی😃 بفرمایید داخل،کانال خودتونه، جلو در بده😄💜 @fadayi_roman
هدایت شده از تبادل روز یکشنبه
:): الھےبہ‌رقیہ💛: سلام یه کانالی دارم که وقف سه ساله اربابههه🖤🥺 یعنی اگ عضو نشی حیفههه😍😍 از فیلم استوری بگیر تا داستان و مطالب کوچیک و دلنوشته داره حتی پرداختم داره🤩🤩 منک رفتم توش عالی بود کانالشونو هر کی رفته میگ یه حس خوبی میده شمام امتحان کنیددد🤗🤗🤗😇 لینکشو میخوای⁉️ @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda بیا ولی اگ اومدیا خوشتم 😍🌿 اومد فقط بگو☘ خوشت نیومد نقد کن و برو 🥲 خداجانم الهی به رقیه
هدایت شده از تبادل روز دوشنبه
سلام به همه طرفدار های گاندو یه کانال داریم برای شما عاشق های گاندو 🌿 این کانال یه رمان خیلی زیبا هم داره😍 بخشی از رمان امنیت ایران 👇 ایران -10 شارلوت: خیلی توی فکر بودم و همش داشتم به سفر فردا فکر میکردم تا اینکه به سباستین زنگ زدم سباستین: الو شارلوت شارلوت: الو سباستین خوب گوش کن ببین چی میگم من همه ی کار ها رو برای سفر فردا انجام دادم اطلاعات کافی هم به دست آوردم فقط تو فردا اول صبح میای دنبال من و با هم میریم و حواست باشه که لو نریم، فهمیدی ؟... سباستین: باشه ، فردا ساعت ۸ جلوی در باش شارلوت: خیل خب فعلا ، گوشی رو قطع کردم و رفتم وسایل های فردا رو آماده کنم ریحانه: حرف های شارلوت با موسی رو شنیدم و به سمت اتاق آقا محمد رفتم، سلام آقا محمد: سلام بفرمایید ریحانه: آقا محمد شارلوت با موسی پور تماس گرفت که درباره سفرشون صحبت کنند و سباستین هم بهش گفت که فردا ساعت ۸ جلوی در باشه تا سفر رو آغاز کنند محمد: عجب!.. ، خب خانم محمودی شما هم از همین الان حاضر بشید برای فردا ریحانه: چشم ، با اجازه محمد: با رسول تماس گرفتم و بهش گفتم تو و سعید بیاین اتاقم ، بعد از ۳ دقیقه اومدن میخوای بقیه رمان رو بخونی؟ سریع عضو شو @Gondoo1401
هدایت شده از تبادل روز دوشنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش ساخت تم در ایتا دیگه نیازی نیست بری بگردی تا تم برای ایتا پیدا کنی حالا بیا تو کانال ادامش هست قول بهت میدم ویدئو سنجاق شده و آمادست که بری دست به کار شی ☺️☺️🌹😘😁 فقط کافیه وارد این محفل دخترونه جذاب بشی و کلی میشه هم از باهم بودن لذت ببریم اینم لینک کانال 👇👇👇 دختران گل نرگس🌹🖤❤️ 👉@dokhtaranegolnarges 📝👈 🍃 به نام حضࢪت دوست 🍃 به محفل عاشقان امان زمان خوش اومدی 🌺 جایی برای خوسازی🌼 اینم از همه ی فعالیت هایی که انجام میدیم 🌹 و کلی دیگه رفیق 🌻 فقط کافیه بزنی روی اینا و وارد این محفل جذاب دخترونه بشی💫🔥💥 @dokhtaranegolnarges
هدایت شده از تبادل روز دوشنبه
داشتم تو خیابون قدم میزدم که یکهو دستی روی شونم قرار گرفت🙌 سریع برگشتم با دیدنش عرق سردی روی پیشونیم نشست😥 آروم آروم عقب گرد کردم و تو یک حرکت سریع دویدم🏃‍♀ _وایساااااا صدای دادش رو پشت سرم میشنیدم اما اهمیتی ندادم یک لحظه برگشتم که ببینمش که یکهو ..........🤯😳 😋😃 😇 🙃❤️ https://eitaa.com/joinchat/3558867134C54054f826f