eitaa logo
-دفترچه خاطرات روح سرگردان-
14 دنبال‌کننده
146 عکس
6 ویدیو
1 فایل
"صرفا جهت عمومی کردن تراوشات ذهنی من برای من آینده" حرفی سخنی بود اگه بود ... https://harfeto.timefriend.net/17400541775011
مشاهده در ایتا
دانلود
اما میدونی چی منو از این دور میکنه؟ فکر کردن به اینکه آدمایی که دوسشون دارم چی میشن؟ فکر میکنن تقصیر اوناست؟ فکر میکنن کافی نبودن؟ خودم چی؟ اگه یه نامه بزارم و بگم که تقصیر اونا نیست اونا بیشتر خودشونو مقصر میدونن. یا اینکه چقدر زود فراموش میشم. مراسم روز اول ، سوم ، چهلم شایدم سالگرد. بعدش تموم. شاید مامانم هرازگاهی گریه کنه ، شاید بابام موهاش زودتر سفید بشه، شاید داییم هرازگاهی یاد منی که شبیه ترین بهش بودم بیوفته. و منی که فقط میتونم این فراموش شدگی رو تماشا کنم. بدون ذره ای حرف.
از بالای سر همه نگاه میکنم. اونی که با دیدنم قیافش کج میشد حالا میگه "آدم خوبی بود" اونی که وجودش عذابم میداد میگه "دلم براش تنگ میشه" خانوادم میگن "اون آزارش به یه مورچه نمیرسید" در حالی که هیچکدوم ذره ای به "من" ربط ندارن. جمع خونوادگی رو نگاه میکنم. خاله ها و داییا و بچه هاشون. اونا هنوز جنب و جوش میکنن ، هنوز پشت سر زندایی غیبت میکنن ، هنوز شب عید دور هم جمع میشن. هیچی با نبود من واینمیسه. هیچی!
فقط "درد من" به یه درد مبهم تبدیل میشه. یه مه عمیق که هیچکس از سرچشمه اش خبری نداره و هر کسی میگه از فلان جا. ترجیح میدم این مه جلوی چشمامو بگیره ، اما باقی آدما بخاطرش زمین نخورن ...
من ۱۷ ساله دووم بیار
توی راهی که انتخابش کردی دووم بیار
بهار ماهم از راه میرسه مگه نه؟
یکم دیگه مونده
اما خب از من اونقدر چیزی نمونده
اینجا هنوزم متعلق به یه روح سرگردانه. هنوزم گاها کسی نمیبینتش در حقیقت ، خیلی ها نمیبیننش ، اما خودش رو زیر بار نگاه هزاران چشم غرق کرده کی قراره بیارتش بیرون؟ کِی قراره بیاد بیرون؟ خدا میدونه ...